۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابی بکر' به 'ابیبکر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''أحمد بن عبدالقادر بن عمر باعشن الدوعنی الحضرمی البکری الشافعی''' متوفی 1052 ق عالم دینی [[مسلمان]] معروف به | '''أحمد بن عبدالقادر بن عمر باعشن الدوعنی الحضرمی البکری الشافعی''' متوفی 1052 ق عالم دینی [[مسلمان]] معروف به «شهابالدین باعشن» فقیه، نویسنده و محقق چیره دست بود و در خانوادهای بزرگ شد که صاحب علم و فضیلت بود و سهم بزرگی در این عرصه داشت. او [[فقه]] را طبق [[مذهب]] [[شافعی]]، و عقاید را از نظر مکتب [[اشعری]] فرا گرفت<ref>کما اتت فی مخطوطته المسمى البیان والمزید المشتمل على معانی التنزیه ص 72</ref>. او را یکی از بهترین علمای حضرموت در قرن یازدهم و از مهم ترین بزرگان و علمای منطقه دوعن میدانند و در زمان خود دوعن شاهد جهش علمی بزرگی بود و محبی درباره او میگوید: «امام اهل عرفان در زمان خود و شیخ اولیاء بود»<ref>خلاصة ألاثر فی أعیان القرن الحادی عشر ص 238</ref>. جمعی از علمای برجسته از درس او بهره بردهاند و شرحها و آثار و نامههای فقهی و ادبی متعددی تألیف کردند. | ||
بسیاری از دانشمندان برای او ترجمه کرده | بسیاری از دانشمندان برای او ترجمه کرده اند، از جمله: مورخ اسماعیل پاشا البغدادی<ref>هدیة العرفین ، ج1،ص 159</ref>، فقیه حنفی و مورخ محمد بن فضلالله المحبی<ref>خلاصة الأثر فی أعیان القرن الحادی عشر الجزء ج1،ص 237</ref>، فقیه و ادیب بزرگ علوی بن طاهر الحداد<ref>الشامل فی تاریخ حضرموت ومخالیفها ص 213</ref> و مفتی حضرموت عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف<ref>ادام قوت ص347</ref>. | ||
=نسب= | =نسب= | ||
او از خاندان اهل علم و ادب و از طبقه اجتماعی علمای دینی در جامعه حضرمی به شمار می | او از خاندان اهل علم و ادب و از طبقه اجتماعی علمای دینی در جامعه حضرمی به شمار می رود<ref>الشامل فی تاریخ حضرموت ومخالیفها ص 217 للحبیب علوی الحداد</ref> و در منطقه جایگاه والایی دارد؛ پدربزرگشان علی بن ابراهیم ملقب به ابی عشن است<ref>به کتاب موسوعة الاعلام الیمنیة لإبراهیم المقحفی ، فی ترجمة آل باعشن ومکانتهم مراجعه شود.</ref>. آنها از سلسله محمد بن عبدالرحمن بن [[ابوبکر|ابیبکر]] هستند <ref>همانطور که دکتر محمد ابوبکر باذیب از سید أحمد بن حسن العطاس در مورد نسبشان به ابوبکر در کتابش که در مورد بیوت و قبایل حضرمیان است نقل میکند.</ref> <ref>جواهر تاریخ الأحقاف لباحنان</ref> <ref>کتاب الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت الجزء الثانی</ref> و اسم کامل او به این ترتیب است: أحمد بن عبدالقادر بن عمر بن عبدالقادر بن عمر بن عبدالله بن أبیبکر بن عبدالله بن الشیخ علی بن إبراهیم مشهور به أبی عشن <ref>در شجره نامه ایشان در دوعن چنین ذکر شده است</ref>. | ||
=تولد و تربیت= | =تولد و تربیت= | ||
وی در اواخر قرن دهم هجری در روستای رباط باعشن در وادی دوعن حضرموت به دنیا آمد. او تربیتش را در خانواده ای صالح فرا گرفت زیرا در خانه علم پرورش یافت | وی در اواخر قرن دهم هجری در روستای رباط باعشن در وادی دوعن حضرموت به دنیا آمد. او تربیتش را در خانواده ای صالح فرا گرفت زیرا در خانه علم پرورش یافت که در تربیت دینی او سهم بسزایی داشت<ref>معجم البلدان والقبائل الیمنیة، لإبراهیم المقحفی عند ذکر تفسیر الرباط وذکر من ضمنها رباط باعشن ص 669</ref> و [[قرآن]] را نزد پدرش عبدالقادر بن عمر فرا گرفت و حفظ نمود و نیز بعضی مقدمات علمی و شرعی را نیز نزد پدر فرا گرفته، سپس فقه شافعی را نزد عبدالله باعشن خواند و بقیه تحصیلات خود را نزد عمر بن عیسى بارکوة السمرقندی تکمیل نمود. | ||
=جایگاه علمی= | =جایگاه علمی= | ||
از ممتازترین علمای دوعن بود و به بیان نیکو و فهم فراوان و شیوایی در تألیفاتش معروف بود و اگر | از ممتازترین علمای دوعن بود و به بیان نیکو و فهم فراوان و شیوایی در تألیفاتش معروف بود و اگر حرمتهای خدا را زیر پا گذاشته شده میدید به شدت برخورد میکرد و بسیار خشمگین می٬شد. او معتقد به وحدت وجود نبود و اعتقاد قدریه و جبریه را طبق کتاب و [[سنت]] رد میکرد<ref>کما اتت فی مخطوطته المسمى البیان والمزید المشتمل على معانی التنزیه ص 72</ref>. طلاب علم از نواحی مختلف حضرموت به حضورش میآمدند مانند شیخ علی بن عبدالله باراس و نزد او درس میخواندند و در قریهاش ساکن میشدند واز او بهرهمند میشدند تا اینکه به دستور استاد یا به آغوش خانوادههای خود بازگشته یا به مناطقی که اعتقاد دینی ضعیف شده بود رهسپار میشدند. | ||
مورخ محبی در ترجمه خود درباره وی چنین | مورخ محبی در ترجمه خود درباره وی چنین میگوید: شیخ احمد بن عبدالقادر بن عمرالدوانی الحضرمی مظهر دوستان، امنیت مؤمنان، چیکده بزرگان صوفیان دانشمند وامام اهل عرفان در زمان خود بود... . | ||
=شاگردان= | =شاگردان= |