۸۷٬۷۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نمود' به 'مینمود') |
جز (جایگزینی متن - 'می رفت' به 'میرفت') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
دوران بنی امیه بیشتر به دوران شاهانی خوشگذران و بی تفاوت نسبت به مردم شباهت داشته و می توان گفت در میان امویان یزید بن معاویه، یزید بن عبدالملک و ولید بن عبدالملک افرادی بسیار خوشگذران بوده که در میگساری و کام جویی های مادی شیوه ی افراط را در پیش گرفته و بیشتر اوقات خود را به لذت جویی و خوش گذرانی اختصاص می دادند. از ولید بن یزید بن عبدالملک نقل است که می خواست حج به جای آورده تا بر فراز کعبه به میگساری بپردازد!<ref>أخبار الدول و آثار الأول، ج2 ص</ref> غفلت خاندان اموی از مردم و به دیگر سخن، مردمی نبودن آنان یکی از عوامل مهم سقوط خلافت امویان محسوب میگردد. <ref>مروج الذهب، ج3 ص150؛ واکاوی زندگی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، ص29- 24؛ الخلیفة الزاهد، ص43؛ طبقات الفقهاء، ص64</ref> | دوران بنی امیه بیشتر به دوران شاهانی خوشگذران و بی تفاوت نسبت به مردم شباهت داشته و می توان گفت در میان امویان یزید بن معاویه، یزید بن عبدالملک و ولید بن عبدالملک افرادی بسیار خوشگذران بوده که در میگساری و کام جویی های مادی شیوه ی افراط را در پیش گرفته و بیشتر اوقات خود را به لذت جویی و خوش گذرانی اختصاص می دادند. از ولید بن یزید بن عبدالملک نقل است که می خواست حج به جای آورده تا بر فراز کعبه به میگساری بپردازد!<ref>أخبار الدول و آثار الأول، ج2 ص</ref> غفلت خاندان اموی از مردم و به دیگر سخن، مردمی نبودن آنان یکی از عوامل مهم سقوط خلافت امویان محسوب میگردد. <ref>مروج الذهب، ج3 ص150؛ واکاوی زندگی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، ص29- 24؛ الخلیفة الزاهد، ص43؛ طبقات الفقهاء، ص64</ref> | ||
2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار | 2) خشونت افسار گسیخته امویان و سخت گیری بر ایرانیان: نکته ی دیگری که در سقوط خاندان اموی و روی کار آمدن [[عباسیان]] تاثیرگذار بود و به سرنگونی امویان انجامید، سخت گیری بیش از اندازه ی آنان بر توده های مردم بویژه ایرانیان است. خاندان اموی، یک حکومت متعصب عربی به شمار میرفت و به قومیت های دیگر (که آنان را مَوَالی می خواندند)، توجه چندانی نمی کرد؛ بلکه فشار بسیاری بر آنان تحمیل نموده و همین موضوع به افزایش نارضایتی دیگر قومیت ها از جمله ایرانیان از بیداد و ظلم امویان انجامید و در ادامه، گروه بسیاری از ایرانیان به خیزش علیه دستگاه اموی پیوسته و [[ابومسلم خراسانی]] نیز این نفرت فزاینده ی مردم نسبت به خاندان اموی بهره برداری کرد و گروه فراوانی از مردم را به سوی عباسیان کشاند. | ||
لازم به ذکر است در بسیاری از قیام هایی که علیه امویان انجام می شد همانند [[قیام مختار]]، [[قیام یحیی بن زید]] (نواده ی امام زینالعابدین(ع)) که در سرزمین جوزجان ([[افغانستان]]<ref>ر.ک:مقاله افغانستان</ref> امروزی) انجام شد، قیام ابن أشعث و دیگر قیام ها، ایرانیان حضوری چشمگیر داشته و در صفوف مخالفت با امویان، همواره حاضر بودند. می توان گفت خاندان اموی به دلیل سیاست نژادگرایی، زمینه ی قیام دیگر قومیت ها (بویژه ایرانیان) را فراهم کرده و ایرانیان که از ستم امویان به ستوه آمده بودند، به عباسیان پیوسته و به سرنگون ساختن حکومت اموی کمک شایانی کردند. از این رو این رویکرد نژادگرایانه ی دودمان اموی یکی از عوامل منفور شدن آنان در میان مردم و در نتیجه سقوط این خلافت به شمار می رود. | لازم به ذکر است در بسیاری از قیام هایی که علیه امویان انجام می شد همانند [[قیام مختار]]، [[قیام یحیی بن زید]] (نواده ی امام زینالعابدین(ع)) که در سرزمین جوزجان ([[افغانستان]]<ref>ر.ک:مقاله افغانستان</ref> امروزی) انجام شد، قیام ابن أشعث و دیگر قیام ها، ایرانیان حضوری چشمگیر داشته و در صفوف مخالفت با امویان، همواره حاضر بودند. می توان گفت خاندان اموی به دلیل سیاست نژادگرایی، زمینه ی قیام دیگر قومیت ها (بویژه ایرانیان) را فراهم کرده و ایرانیان که از ستم امویان به ستوه آمده بودند، به عباسیان پیوسته و به سرنگون ساختن حکومت اموی کمک شایانی کردند. از این رو این رویکرد نژادگرایانه ی دودمان اموی یکی از عوامل منفور شدن آنان در میان مردم و در نتیجه سقوط این خلافت به شمار می رود. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
پس از پیروزی یزید بر پسر عمویش ولید، اوضاع دولت امویان رو به تیرگی نهاد و فتنه ها و پیکارهای داخلی، فزونی یافت. مردم حمص کوشیدند انتقام ولید را گرفته و به خون خواهی او برخاستند و مردم [[فلسطین]] نیز عامل خلیفه ی جدید [[یزید بن عبدالملک]] را اخراج کرده و با یزید بن سلیمان دست بیعت دادند. فتنه و آشوب در سرزمین های اردن، عراق و خراسان نیز افزایش یافت. پس از خلافت کوتاه یزید بن ولید، برادرش ابراهیم بن ولید به خلافت رسید. حکومت او نیز با مشکلات فراوانی همراه گردید و تنها مردم دمشق با او بیعت نمودند و دیگر مناطق او را به رسمیت نشناختند. | پس از پیروزی یزید بر پسر عمویش ولید، اوضاع دولت امویان رو به تیرگی نهاد و فتنه ها و پیکارهای داخلی، فزونی یافت. مردم حمص کوشیدند انتقام ولید را گرفته و به خون خواهی او برخاستند و مردم [[فلسطین]] نیز عامل خلیفه ی جدید [[یزید بن عبدالملک]] را اخراج کرده و با یزید بن سلیمان دست بیعت دادند. فتنه و آشوب در سرزمین های اردن، عراق و خراسان نیز افزایش یافت. پس از خلافت کوتاه یزید بن ولید، برادرش ابراهیم بن ولید به خلافت رسید. حکومت او نیز با مشکلات فراوانی همراه گردید و تنها مردم دمشق با او بیعت نمودند و دیگر مناطق او را به رسمیت نشناختند. | ||
از این رو مروان بن محمد بن مروان بر او شورید و پیروزمندانه وارد دمشق شد و در ماه صفر 127 هجری به خلافت رسید. وی آخرین خلیفه ی بنی امیه به شمار می رود و خلافت امویان در روزگار وی به تیرگی گرایید و در حقیقت نفس خلافت اموی، به شماره افتاده بود. در روزگار خلافت مروان حمار، [[عبدالله بن معاویه]] در [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بر او شورید و بقایای خوارج به سرکردگی ضحاک بن قیس شیبانی فعالیت خود را بیشتر کرده و حاکم بنی امیه ([[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]) از کوفه اخراج گردید. فتنه در [[حجاز]] و بویژه در [[خراسان]] نیز بالا گرفت و اوضاع به سود امویان پیش | از این رو مروان بن محمد بن مروان بر او شورید و پیروزمندانه وارد دمشق شد و در ماه صفر 127 هجری به خلافت رسید. وی آخرین خلیفه ی بنی امیه به شمار می رود و خلافت امویان در روزگار وی به تیرگی گرایید و در حقیقت نفس خلافت اموی، به شماره افتاده بود. در روزگار خلافت مروان حمار، [[عبدالله بن معاویه]] در [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بر او شورید و بقایای خوارج به سرکردگی ضحاک بن قیس شیبانی فعالیت خود را بیشتر کرده و حاکم بنی امیه ([[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]]) از کوفه اخراج گردید. فتنه در [[حجاز]] و بویژه در [[خراسان]] نیز بالا گرفت و اوضاع به سود امویان پیش نمیرفت. مروان نیز می کوشید این قیام ها و ناآرامی ها را سرکوب کرده و شورشیان را دستگیر و تعقیب نماید. از این رو از فعالیت عباسیان در سرزمین پهناور خراسان تا حد بسیاری غفلت ورزید و داعیان عباسی بویژه ابومسلم خراسانی توانستند از این اوضاع آشفته بهره جسته و مردم را به قیام گسترده علیه بنی امیه دعوت نموده و عرصه را بر امویان تنگ نمایند. <ref>الدولة العباسیة قیامها و سقوطها، ص25- 24</ref> | ||
پس از انقراض خلافت اموی و خارج شدن خلافت از دستان بی کفایت امویان، از یکی از بزرگان این خاندان پرسیدند: چرا حکومت شما سقوط کرد؟ | پس از انقراض خلافت اموی و خارج شدن خلافت از دستان بی کفایت امویان، از یکی از بزرگان این خاندان پرسیدند: چرا حکومت شما سقوط کرد؟ | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
به هر روی عوامل یاد شده (به عنوان مهمترین دلایل آسیب پذیری خلافت اموی و در ادامه، سقوط بنی امیه) موجب شد ارکان حکومت اموی سست و لرزان شود و امویان سقوط کرده و به تاریخ بپیوندند. | به هر روی عوامل یاد شده (به عنوان مهمترین دلایل آسیب پذیری خلافت اموی و در ادامه، سقوط بنی امیه) موجب شد ارکان حکومت اموی سست و لرزان شود و امویان سقوط کرده و به تاریخ بپیوندند. | ||
آخرین خلیفه ی اموی که "مروان بن محمد بن مروان بن حَکَم" نام داشته، در پیکار معروف به "معرکة الزأب" از عباسیان شکست خورد و به سمت مصر گریخت و در ادامه در منطقه ی بوصیر کشته شد. پس از آنکه خاندان عباسی بر اوضاع مسلط شده و ابوالعباس سفاح (نخستین خلیفه ی عباسی؛ نواده ی علی بن عبدالله بن عباس) به خلافت دست یافت، عبدالله بن علی (یکی از عموهای خلیفه) وارد شهر دمشق گردید؛ شهری که پیشتر پایگاه امویان و پایتخت خلافتشان به شمار | آخرین خلیفه ی اموی که "مروان بن محمد بن مروان بن حَکَم" نام داشته، در پیکار معروف به "معرکة الزأب" از عباسیان شکست خورد و به سمت مصر گریخت و در ادامه در منطقه ی بوصیر کشته شد. پس از آنکه خاندان عباسی بر اوضاع مسلط شده و ابوالعباس سفاح (نخستین خلیفه ی عباسی؛ نواده ی علی بن عبدالله بن عباس) به خلافت دست یافت، عبدالله بن علی (یکی از عموهای خلیفه) وارد شهر دمشق گردید؛ شهری که پیشتر پایگاه امویان و پایتخت خلافتشان به شمار میرفت. وی در دمشق خون های بسیاری را بر زمین ریخت و بسیاری از وفاداران بنی امیه را به قتل رساند؛ از جمله سلیمان بن یزید بن عبدالملک که در منطقه ی "بلقاء" کشته شد و سرش را برای عبدالله بن علی آوردند. <ref>مروج الذهب، ج3 ص206</ref> | ||
خلافت دودمان اموی بر پایه ی تعصب عربی استوار گردید و در دوران 91 ساله، فشار و سختی بسیاری بر توده های مردم (بویژه دوستداران خاندان رسالت) وارد آمد و سقوط خلافت امویان، معلول دلایل فراوانی بوده است؛ از جمله: قیام و نهضت حسینی(ع)، قیام دیگر مخالفان بنی امیه (شیعیان، زبیریان، [[خوارج]] و ...)، تعصب های قبیلگی و بی توجهی به دیگر مسلمانان از نژادهای دیگر (از جمله ایرانیان که نقش مهمی در حمایت از عباسیان و سقوط دودمان اموی ایفا نمودند) و در مواردی سخت گیری فراوان بر آنان، اختلاف گسترده در میان شخصیت های اموی و ...<ref>بولتننیوز</ref> | خلافت دودمان اموی بر پایه ی تعصب عربی استوار گردید و در دوران 91 ساله، فشار و سختی بسیاری بر توده های مردم (بویژه دوستداران خاندان رسالت) وارد آمد و سقوط خلافت امویان، معلول دلایل فراوانی بوده است؛ از جمله: قیام و نهضت حسینی(ع)، قیام دیگر مخالفان بنی امیه (شیعیان، زبیریان، [[خوارج]] و ...)، تعصب های قبیلگی و بی توجهی به دیگر مسلمانان از نژادهای دیگر (از جمله ایرانیان که نقش مهمی در حمایت از عباسیان و سقوط دودمان اموی ایفا نمودند) و در مواردی سخت گیری فراوان بر آنان، اختلاف گسترده در میان شخصیت های اموی و ...<ref>بولتننیوز</ref> |