پرش به محتوا

بررسی روایت الله الله فی أصحابی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد'
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
خط ۵: خط ۵:
=بررسی و نقد آن=
=بررسی و نقد آن=
==ابن حجر عسقلانی==
==ابن حجر عسقلانی==
ابن حجر عسقلانی در الاصابه چنین می نویسد:  
ابن حجر عسقلانی در الاصابه چنین می‌نویسد:  


« والاحادیث الوارده فی تفضیل الصحابه کثیرة ، من ادلها علی المقصود ما رواه الترمذی و ابن حبان فی صحیحه ، من حدیث عبدالله بن مغفل قال : قال رسول الله ص الله الله فی اصحابی لاتتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه  »<ref>(الاصابة فی تمییز الصحابةج 1 ص 7)</ref>  
« والاحادیث الوارده فی تفضیل الصحابه کثیرة ، من ادلها علی المقصود ما رواه الترمذی و ابن حبان فی صحیحه ، من حدیث عبدالله بن مغفل قال : قال رسول الله ص الله الله فی اصحابی لاتتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه  »<ref>(الاصابة فی تمییز الصحابةج 1 ص 7)</ref>  
خط ۱۵: خط ۱۵:


==جرجانی==
==جرجانی==
این حدیث را در کتاب الکامل فی الضعفاء آورده و می نویسد :ثنا الجنیدی حدثنا البخاری قال : لی یحیی بن قزعة و ابراهیم بن مهدی تابعه قالا : ثنا ابراهیم بن سعد ثنا عبیدة یعنی ابی رائطه عن عبدالله بن عبدالرحمن بن مغفل عن النبی ص : من احب اصحابی فبحبی ، وقال البخاری حدثنا عبدان المروزی حدثنا ابراهیم عن عبیدة بن ابی رائطه عن عبدالرحمن بن زیاد عن عبدالله بن مغفل عن النبی ص بهذا و هو اسناد لایعرف سمعت ابن حماد یقول : قال البخاری : عبدالله بن عبدالرحمن عن ابن مغفل عن النبی ص قال : لا تتخدوا اصحابی غرضا » فیه نظر  »<ref>(الکامل فی الضعفاءج 4 ص 167)</ref>   
این حدیث را در کتاب الکامل فی الضعفاء آورده و می‌نویسد :ثنا الجنیدی حدثنا البخاری قال : لی یحیی بن قزعة و ابراهیم بن مهدی تابعه قالا : ثنا ابراهیم بن سعد ثنا عبیدة یعنی ابی رائطه عن عبدالله بن عبدالرحمن بن مغفل عن النبی ص : من احب اصحابی فبحبی ، وقال البخاری حدثنا عبدان المروزی حدثنا ابراهیم عن عبیدة بن ابی رائطه عن عبدالرحمن بن زیاد عن عبدالله بن مغفل عن النبی ص بهذا و هو اسناد لایعرف سمعت ابن حماد یقول : قال البخاری : عبدالله بن عبدالرحمن عن ابن مغفل عن النبی ص قال : لا تتخدوا اصحابی غرضا » فیه نظر  »<ref>(الکامل فی الضعفاءج 4 ص 167)</ref>   


==جنیدی==
==جنیدی==
به سند خود به نقل از عبدالله بن مغفل می نویسد که گفت : پیامبر ص فرمود : هر کس اصحاب مرا دوست بدارد پس به محبت من ( آنان را دوست می‌دارد )   
به سند خود به نقل از عبدالله بن مغفل می‌نویسد که گفت : پیامبر ص فرمود : هر کس اصحاب مرا دوست بدارد پس به محبت من ( آنان را دوست می‌دارد )   
    
    
==بخاری==
==بخاری==
خط ۲۴: خط ۲۴:
ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است  
ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است  
   
   
عجیت است که خود ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در باره عبدالله بن عبدالرحمن می نویسد : عبدالله بن عبدالرحمن لا یعرف له عن عبدالله بن مغفل ، قال البخاری: فیه نظر  »<ref>(لسان المیزان ج 3 ص 306 و میزاان الاعتدال ج 2 ص 452)</ref> نقل روایت عبدالله بن عبدالرحمن از عبدالله بن مغفل شناخته شده نیست ، بخاری گفته است : عبدالله بن عبدالرحمن محل نظر است .
عجیت است که خود ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در باره عبدالله بن عبدالرحمن می‌نویسد : عبدالله بن عبدالرحمن لا یعرف له عن عبدالله بن مغفل ، قال البخاری: فیه نظر  »<ref>(لسان المیزان ج 3 ص 306 و میزاان الاعتدال ج 2 ص 452)</ref> نقل روایت عبدالله بن عبدالرحمن از عبدالله بن مغفل شناخته شده نیست ، بخاری گفته است : عبدالله بن عبدالرحمن محل نظر است .
این در حالی است که همین ابن حجر در کتاب الاصابه همین حدیث ضعیف و نا معتبررا در زمره احادیثی می داند که بیشترین دلالت را بر مقصود ( یعنی اثبات عدالت صحابه ) دارد  
این در حالی است که همین ابن حجر در کتاب الاصابه همین حدیث ضعیف و نا معتبررا در زمره احادیثی می داند که بیشترین دلالت را بر مقصود ( یعنی اثبات عدالت صحابه ) دارد  
=متن حدیث سوم=
=متن حدیث سوم=
خط ۳۷: خط ۳۷:


ثانیا:
ثانیا:
نکته جالب دیگر اینکه همین داستان در باره عبدالرحمن بن عوف نیز روایت شده است لذا احمد بن حنبل در مسندش می نویسد : حدثنا احمد بن عبدالملک حدثنا زهیر بن حمید الطویل عن انس قال : کان بین خالد بن الولید و عبدالرحمن بن عوف کلام فقال خالد لعبدالرحمن تستطیلون علینا بایام سبقتمونا بها ؟ فبلغنا ان ذلک ذکر للنبی ص فقال : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم  »<ref>(مسند احمد ج 3 ص 266)</ref>
نکته جالب دیگر اینکه همین داستان در باره عبدالرحمن بن عوف نیز روایت شده است لذا احمد بن حنبل در مسندش می‌نویسد : حدثنا احمد بن عبدالملک حدثنا زهیر بن حمید الطویل عن انس قال : کان بین خالد بن الولید و عبدالرحمن بن عوف کلام فقال خالد لعبدالرحمن تستطیلون علینا بایام سبقتمونا بها ؟ فبلغنا ان ذلک ذکر للنبی ص فقال : دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم  »<ref>(مسند احمد ج 3 ص 266)</ref>


احمد بن عبدالمالک به سند خود از انس روایت کرده است که گفت میان خالد بن ولید و عبدالرحمن بن عوف درگیری لفظی پدید آمد خالد به عبدالرحمن گفت به سبب ایامی که در اظهار اسلام از ما پیشی گرفتی ، فخ فروشی می کنید ؟ یه ما رسیده است که این جریان برای پیامبر بیان شد آنگاه پیامبر فرمود : اصحاب مرا به خاطر من راحت بگذارید پس قسم به آن کس که جانم بدست اوست چنانچ به وزن احد یا به وزن کوه ها طلا انفاق کنید به ثواب اعمال آنها نمی رسید »
احمد بن عبدالمالک به سند خود از انس روایت کرده است که گفت میان خالد بن ولید و عبدالرحمن بن عوف درگیری لفظی پدید آمد خالد به عبدالرحمن گفت به سبب ایامی که در اظهار اسلام از ما پیشی گرفتی ، فخ فروشی می کنید ؟ یه ما رسیده است که این جریان برای پیامبر بیان شد آنگاه پیامبر فرمود : اصحاب مرا به خاطر من راحت بگذارید پس قسم به آن کس که جانم بدست اوست چنانچ به وزن احد یا به وزن کوه ها طلا انفاق کنید به ثواب اعمال آنها نمی رسید »
خط ۴۳: خط ۴۳:
در این روایت به چند نکته باید توجه کرد :  
در این روایت به چند نکته باید توجه کرد :  
نکته اول : با یک نگاه گذرا به شرح حال خالد بن ولید ، معلوم می شودکه شخصیتی بسیار جسور و هتاک بوده است و این صفت ، صفت ثابتی چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بوده است  
نکته اول : با یک نگاه گذرا به شرح حال خالد بن ولید ، معلوم می شودکه شخصیتی بسیار جسور و هتاک بوده است و این صفت ، صفت ثابتی چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بوده است  
نکته دوم : اینکه خالد در تمام جنگ های مشرکین علیه رسول خدا در صف مشرکین بوده بلکه امیر لشکر آنان بوده است لذا ابن حجر در شرح حال او می نویسد : خالد بن الولید ...کان احد اشراف قریش فی الجاهلیة وکان الیه اعنةالخیل فی الجاهلیة  و شهد مع کفار قریش الحروب الی عمرة الحدیبییة کما ثبت فی الصحیح  انه کان علی خیل قریش طلیعة ثم اسلم فی سنة سبع بعد خبیر و قیل قبلها ووهم من زعم انه اسلم سنةخمس  »<ref>(الاصابة فی تمییز الصحابة ج 2 ص 98)</ref>
نکته دوم : اینکه خالد در تمام جنگ های مشرکین علیه رسول خدا در صف مشرکین بوده بلکه امیر لشکر آنان بوده است لذا ابن حجر در شرح حال او می‌نویسد : خالد بن الولید ...کان احد اشراف قریش فی الجاهلیة وکان الیه اعنةالخیل فی الجاهلیة  و شهد مع کفار قریش الحروب الی عمرة الحدیبییة کما ثبت فی الصحیح  انه کان علی خیل قریش طلیعة ثم اسلم فی سنة سبع بعد خبیر و قیل قبلها ووهم من زعم انه اسلم سنةخمس  »<ref>(الاصابة فی تمییز الصحابة ج 2 ص 98)</ref>


خالد بن ولید ... یکی از اشراف قریش در جاهلیت بوده و در تمام جنگ ها تا صلح حدیبییه همرا کفار قریش بوده است چنان که در صحیح ثبت شده ، او طلیعه دار لشکر قریش بود سپس در سال هفتم پس از جنگ خیبر اسلام آورد قول ضعیفی گفته استکه پیش از آن اسلام آورد  و هر که گمان کند که او در سال پنجم اسلام آورده ، توهم است .
خالد بن ولید ... یکی از اشراف قریش در جاهلیت بوده و در تمام جنگ ها تا صلح حدیبییه همرا کفار قریش بوده است چنان که در صحیح ثبت شده ، او طلیعه دار لشکر قریش بود سپس در سال هفتم پس از جنگ خیبر اسلام آورد قول ضعیفی گفته استکه پیش از آن اسلام آورد  و هر که گمان کند که او در سال پنجم اسلام آورده ، توهم است .
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش