پرش به محتوا

نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد'
جز (جایگزینی متن - 'ابو بکر' به 'ابوبکر')
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸: خط ۸:
==دلیل نام گذاری نظریه کسب==
==دلیل نام گذاری نظریه کسب==


واژه کسب و مشتقات آن دارای ریشه قرآنی است که در باره نسبت افعال انسان بیان شده است. روی همین جهت، متکلمان اشعری و ماتریدی در تفسیر افعال اختیاری انسان، از این واژه بهره برده اند. مثلا [[ابو حامد غزالی|ابوحامد غزالی]] به این نکته اعتراف کرده است که مقصود من از کسب، پیروی از تعالیم قرآنی است که آن را به عنوان فعل بشر اطلاق کرده است. می نویسد:« أن القادر الواسع القدرة هو قادر على الاختراع للقدرة و المقدور معا، و لما كان اسم الخالق و المخترع مطلقا على من أوجد الشی‏ء بقدرته و كانت القدرة و المقدور جمیعا بقدرة اللّه تعالى، سمی خالقا و مخترعا. و لم یكن المقدور مخترعا بقدرة العبد و إن كان معه فلم یسم خالقا و لا مخترعا و وجب أن یطلب لهذا النمط من النسبة اسم آخر مخالف فطلب له اسم الكسب‏ تیمنا بكتاب اللّه تعالى، فإنه وجد إطلاق ذلك على أعمال العباد فی القرآن.»  قادری که قدرتش بی انتها است، توانایی دارد که قدرت و مقدور را با هم بیافریند، به این جهت که خالق و مخترع به طور مطلق بر کسی استعمال می شود که به وجود آورنده شی باشد. قدرت و مقدور همراه با قدرت خدا به وجود می َآید و اوست خالق و مخترع. بنا بر این، عبد نمی تواند در فعلش خالق و مخترع باشد، پس باید نامی دیگر برای فعل عبد یافت (که نه خلق باشد و نه اختراع) و آن کسب است، زیرا به دلیل تیمن به قرآن از این نام استفاده می شود.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد فی الاعتقاد،ص  60</ref>
واژه کسب و مشتقات آن دارای ریشه قرآنی است که در باره نسبت افعال انسان بیان شده است. روی همین جهت، متکلمان اشعری و ماتریدی در تفسیر افعال اختیاری انسان، از این واژه بهره برده اند. مثلا [[ابو حامد غزالی|ابوحامد غزالی]] به این نکته اعتراف کرده است که مقصود من از کسب، پیروی از تعالیم قرآنی است که آن را به عنوان فعل بشر اطلاق کرده است. می‌نویسد:« أن القادر الواسع القدرة هو قادر على الاختراع للقدرة و المقدور معا، و لما كان اسم الخالق و المخترع مطلقا على من أوجد الشی‏ء بقدرته و كانت القدرة و المقدور جمیعا بقدرة اللّه تعالى، سمی خالقا و مخترعا. و لم یكن المقدور مخترعا بقدرة العبد و إن كان معه فلم یسم خالقا و لا مخترعا و وجب أن یطلب لهذا النمط من النسبة اسم آخر مخالف فطلب له اسم الكسب‏ تیمنا بكتاب اللّه تعالى، فإنه وجد إطلاق ذلك على أعمال العباد فی القرآن.»  قادری که قدرتش بی انتها است، توانایی دارد که قدرت و مقدور را با هم بیافریند، به این جهت که خالق و مخترع به طور مطلق بر کسی استعمال می شود که به وجود آورنده شی باشد. قدرت و مقدور همراه با قدرت خدا به وجود می َآید و اوست خالق و مخترع. بنا بر این، عبد نمی تواند در فعلش خالق و مخترع باشد، پس باید نامی دیگر برای فعل عبد یافت (که نه خلق باشد و نه اختراع) و آن کسب است، زیرا به دلیل تیمن به قرآن از این نام استفاده می شود.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد فی الاعتقاد،ص  60</ref>


==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی==
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی==
خط ۳۹: خط ۳۹:
''' [[محمد عبده]](1266-1323ق)'''در تفسیر کسب  می گوید که عقل سلیم همراه با حواس( پنج گانه) شهادت می دهد که انسان متوجه موجودیت خود وافعالش باشد در حالی که این فهم و توجه به هیچ دلیل و ارشادی احتیاج ندارد، زیرا فهم این موضوع، ریشه در فطرت انسان دارد و علاوه افعالش را با عقلش می سنجد و با اراده اش تقدیر می کند و سپس آن  را  با عقلش می سنجد و با اراده اش مقدر می کند و  با قدرتی که در وجودش است، به فعلیت می رساند. عبده اضافه می کند البته کسی که این حقیقت و بداهت فطری و عقلی را انکار کند، در واقع وجود خودش را انکار کرده است.<ref> محد عبده،  رساله التوحید ، جلد اول، ص 31</ref>در نظریه عبده از تفسیر جبر و اختیار، نکات قابل توجهی وجود دارد. 1. ایشان بیان می کند که عبد دارای قدرت و اراده است و این دو بیهوده آفریده نشده است. 2. وجود این دو صفت، به این دلیل است که مناط تکلیف و ثواب و عذاب باشد، زیرا بدون داشتن قدرت و اراده، وجود تکالیف امری عبث است و منجر به جبر می شود. 3. عبده انتساب افعال به عباد را حقیقی می داند و معتقد است که عباد با داشتن قدرت و اراده، فاعل واقعی افعال خود خواهند بود.( و البته قدرت و اراده در وجود انسان می بایست به طور واقعی باشد و گرنه با فرض قدرت و اراده مجازی هیچ فعلی صادر نخواهد شد.)  
''' [[محمد عبده]](1266-1323ق)'''در تفسیر کسب  می گوید که عقل سلیم همراه با حواس( پنج گانه) شهادت می دهد که انسان متوجه موجودیت خود وافعالش باشد در حالی که این فهم و توجه به هیچ دلیل و ارشادی احتیاج ندارد، زیرا فهم این موضوع، ریشه در فطرت انسان دارد و علاوه افعالش را با عقلش می سنجد و با اراده اش تقدیر می کند و سپس آن  را  با عقلش می سنجد و با اراده اش مقدر می کند و  با قدرتی که در وجودش است، به فعلیت می رساند. عبده اضافه می کند البته کسی که این حقیقت و بداهت فطری و عقلی را انکار کند، در واقع وجود خودش را انکار کرده است.<ref> محد عبده،  رساله التوحید ، جلد اول، ص 31</ref>در نظریه عبده از تفسیر جبر و اختیار، نکات قابل توجهی وجود دارد. 1. ایشان بیان می کند که عبد دارای قدرت و اراده است و این دو بیهوده آفریده نشده است. 2. وجود این دو صفت، به این دلیل است که مناط تکلیف و ثواب و عذاب باشد، زیرا بدون داشتن قدرت و اراده، وجود تکالیف امری عبث است و منجر به جبر می شود. 3. عبده انتساب افعال به عباد را حقیقی می داند و معتقد است که عباد با داشتن قدرت و اراده، فاعل واقعی افعال خود خواهند بود.( و البته قدرت و اراده در وجود انسان می بایست به طور واقعی باشد و گرنه با فرض قدرت و اراده مجازی هیچ فعلی صادر نخواهد شد.)  


'''[[عبدالعظیم زرقانی]](1367-1948 م)''' در تفسیر کسب در پی رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار است.وی هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می کند که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی [[توحید در خالقیت]] نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل واقعی افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم، بلکه حقیقت را نیز گم خواهیم کرد، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم. زرقانی در تفسیر [[خلق افعال عباد]]، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق با آن دو، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست. خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر صلوات الله علیه]] فرمود هرگاه به تو چیزی برسد، نگو اگر من چنین می کردم، چنان  می شد، ولی بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام می دهد.<ref> عبدالعظیم زرقانی،  مناهل العرفان ، ج 1  ص 506</ref> وی در این مطلب، نظر اشاعره را بیان کرده است و البته هر کسی با نگاه به این نصوص، اعتراف می کند که همه امور به خدا بر می گردد و او در حاکمیتش بی شریک است.زرقانی به جانب دیگر موضوع( عقیده [[معتزله]]) که مربوط به انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می پردازد و می نویسد در نصوص آمده است هر کسی عمل نیک انجام دهد  به نفع خودش انجام داده و هر کسی عمل بد انجام دهد علیه خودش انجام داده اگر نیکی کردید برای خودتان کردید و اگر بدی کردید علیه خودتان بدی کردید. پس اگر هر کسی به این نصوص نگاه کند، متوجه می شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب اند.<ref>ر ک، همان</ref> وی بعد از اشاره به آرای اشاعره و معتزله، نظر خود را که به نظر امامیه شباهت دارد بیان می کند و می گوید برای  هر یک از دو طائفه مقابل هم، دلایل قوی و موجهی وجود دارد.پس چگونه یک انسان منصف به خودش اجازه می دهد یک طرف را به شنیع ترین تهمت کفر و شرک و هوای نفس متهم کند، در حالی که پیشینیان صالح ما، بین این دو گروه از آیات و روایات جمع می کردند. یعنی علاوه بر آن که به وحدانیت الهی معتقد بودند و عدالت خدا را باور می کردند، تابع قدر خدا بودند و خود را مامور به امر خدا می دانستند، پس به هر دو گروه از نصوص ایمان داشتند و معتقد بودند که عباد با اختیار خود در ایجاد فعل نقش داشتند و در همان حال خدا را خالق همه اشیاء می دانستند.<ref>ر ک ، همان، ص 510</ref>از تفسیر زرقانی به دست می آید، وی در مسیری قدم می گذارد که امامیه قدم گذاشته اند، زیرا امامیه نیز میان دو دسته از ایات که به توحید در خالقیت و نیز اختیار عبد می پردازد، جمع کرده اند و در ایجاد و تکوین قدرت خدا و بنده را با هم دخیل دانستند.  
'''[[عبدالعظیم زرقانی]](1367-1948 م)''' در تفسیر کسب در پی رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار است.وی هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می کند که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی [[توحید در خالقیت]] نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل واقعی افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم، بلکه حقیقت را نیز گم خواهیم کرد، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم. زرقانی در تفسیر [[خلق افعال عباد]]، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می‌نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق با آن دو، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست. خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر صلوات الله علیه]] فرمود هرگاه به تو چیزی برسد، نگو اگر من چنین می کردم، چنان  می شد، ولی بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام می دهد.<ref> عبدالعظیم زرقانی،  مناهل العرفان ، ج 1  ص 506</ref> وی در این مطلب، نظر اشاعره را بیان کرده است و البته هر کسی با نگاه به این نصوص، اعتراف می کند که همه امور به خدا بر می گردد و او در حاکمیتش بی شریک است.زرقانی به جانب دیگر موضوع( عقیده [[معتزله]]) که مربوط به انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می پردازد و می‌نویسد در نصوص آمده است هر کسی عمل نیک انجام دهد  به نفع خودش انجام داده و هر کسی عمل بد انجام دهد علیه خودش انجام داده اگر نیکی کردید برای خودتان کردید و اگر بدی کردید علیه خودتان بدی کردید. پس اگر هر کسی به این نصوص نگاه کند، متوجه می شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب اند.<ref>ر ک، همان</ref> وی بعد از اشاره به آرای اشاعره و معتزله، نظر خود را که به نظر امامیه شباهت دارد بیان می کند و می گوید برای  هر یک از دو طائفه مقابل هم، دلایل قوی و موجهی وجود دارد.پس چگونه یک انسان منصف به خودش اجازه می دهد یک طرف را به شنیع ترین تهمت کفر و شرک و هوای نفس متهم کند، در حالی که پیشینیان صالح ما، بین این دو گروه از آیات و روایات جمع می کردند. یعنی علاوه بر آن که به وحدانیت الهی معتقد بودند و عدالت خدا را باور می کردند، تابع قدر خدا بودند و خود را مامور به امر خدا می دانستند، پس به هر دو گروه از نصوص ایمان داشتند و معتقد بودند که عباد با اختیار خود در ایجاد فعل نقش داشتند و در همان حال خدا را خالق همه اشیاء می دانستند.<ref>ر ک ، همان، ص 510</ref>از تفسیر زرقانی به دست می آید، وی در مسیری قدم می گذارد که امامیه قدم گذاشته اند، زیرا امامیه نیز میان دو دسته از ایات که به توحید در خالقیت و نیز اختیار عبد می پردازد، جمع کرده اند و در ایجاد و تکوین قدرت خدا و بنده را با هم دخیل دانستند.  


==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش