۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علاقه مند' به 'علاقهمند') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''همجنسگرایی''' | '''همجنسگرایی''' | ||
رشدی در لندن با پسری به نام "عمر " از مصر اشنا شد. سلمان و عمر به اندازهای به هم | رشدی در لندن با پسری به نام "عمر " از مصر اشنا شد. سلمان و عمر به اندازهای به هم علاقهمند شدند که تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند، ولی هیچ راهی برای این کار در هیچ یک از [[ادیان]] و آیین ها پیدا نکردند. "مادام روزا" وقتی فهمید به پدر عمر اطلاع داد. پدر عمر که یک ژنرال مصری بود. بعد شنیدن این مطلب عمر را به [[مصر]] برد و او هم خودسوزی کرد. سلمان که به خاطر مرگ عمر بسیار ناراحت شده بود تصمیم گرفت به همهٔ ادیان و [[مذاهب]] و [[عقاید]] دهن کجی کند. | ||
'''فعالیت سیاسی و فرهنگی''' | '''فعالیت سیاسی و فرهنگی''' |