۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'می رفت' به 'میرفت') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو | بنابراین نوجوان [[بین النهرین]] گاه چنان در تهیدستی فرو میرفت که حتی توان خرید لقمه نانی را نداشت. در چنین موقعیت دشواری چراغ [[حجره]] اش به سبب بی روغنی خاموش می ماند و سید نعمت الله را در اندوهی جانکاه فرو می برد. او برای تحمل گرسنگی توان بسیار داشت ولی هرگز نمی توانست به دلیل ناداری درس شامگاهی را ترک کند. بنابراین به مهتاب، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه می برد. <ref>الانوار النعمانیة، فی بیان معرفة النشاة الانسانیة، سید نعمت الله جزایری، ج 4، ص 312</ref> | ||
سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری می کردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. | سرانجام پیامهای پیوسته پدر، نعمت الله را به سمت صباغیه رهسپار ساخت. پدر و مادر، که برای دیدار فرزند روز شماری می کردند برای آنکه او را در روستا ماندگار سازند مراسم ازدواج بر پا داشتند و پیوند سید نعمت الله با دختر عمویش را جشن گرفتند. |