۸۷٬۸۶۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نمود' به 'مینمود') |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای بنی امیه و عباسی تشدید گردید. | اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای بنی امیه و عباسی تشدید گردید. | ||
رسول جعفریان در این رابطه | رسول جعفریان در این رابطه مینویسد : | ||
تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت بنی امیه این اختلافات سبب به وجود آمدن نزاع عمده ای نشده بود اما بنی امیه و به خصوص خود معاویه و جانشینانش بنا را بر دشمنی آشکار و خشن با اهل بیت و شیعیان گذاشتند و همین باعث شد اختلافات عمیق تر شود . بنی عباس هم با اینکه با شعارهای علوی و اندیشه های موافق شیعه روی کار آمدند اما بعد از مدتی به دلیل مطامع سیاسی بنای مخالفت با شیعیان را گذاشته و راهی را رفتند که بنی امیه پیش تر رفته بودند . از این رو مذهب آنان را به عنوان مذهب رسمی به رسمیت نشناخته و روند علوی کشی را پی گرفتند همین باعث شد اختلافات دامنه دار شود و از شهرهای کوفه و بصره به سراسر جهان اسلام برسد. | تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت بنی امیه این اختلافات سبب به وجود آمدن نزاع عمده ای نشده بود اما بنی امیه و به خصوص خود معاویه و جانشینانش بنا را بر دشمنی آشکار و خشن با اهل بیت و شیعیان گذاشتند و همین باعث شد اختلافات عمیق تر شود . بنی عباس هم با اینکه با شعارهای علوی و اندیشه های موافق شیعه روی کار آمدند اما بعد از مدتی به دلیل مطامع سیاسی بنای مخالفت با شیعیان را گذاشته و راهی را رفتند که بنی امیه پیش تر رفته بودند . از این رو مذهب آنان را به عنوان مذهب رسمی به رسمیت نشناخته و روند علوی کشی را پی گرفتند همین باعث شد اختلافات دامنه دار شود و از شهرهای کوفه و بصره به سراسر جهان اسلام برسد. | ||
ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل سنت و مبارزه با مذاهب شیعی | ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل سنت و مبارزه با مذاهب شیعی مینویسد : | ||
بنی عباس به مذاهب مخالف و دشمنان شیعیان کمک مالی میکردند تا شیعیان را آزار و اذیت کنند البته این اقدامات بی پاسخ هم نمی ماند و شیعیان نیز تلافی برخی از حرکت ها را با رفتارهای متقابل انجام می دادند... در این میان خلفا با کمک برخی از علمای اهل سنت به تحریک علمای مخالف بر می آمدند که سرکوب بیش از پیش شیعیان و ایجاد فضای رعب و وحشت را به همراه داشت. با این همه علمای شیعه که مقصدشان یکپارچه کردن جهان اسلام بود توصیه میکردند که پشت سر ائمه جماعت اهل سنت نماز خوانده شود و از مریض های آن ها دیدن کنند و تلاش های بسیاری برای کم کردن این اختلافات داشتند اما به هر حال ریشه این اختلافات گسترده تر از این نکات بود . | بنی عباس به مذاهب مخالف و دشمنان شیعیان کمک مالی میکردند تا شیعیان را آزار و اذیت کنند البته این اقدامات بی پاسخ هم نمی ماند و شیعیان نیز تلافی برخی از حرکت ها را با رفتارهای متقابل انجام می دادند... در این میان خلفا با کمک برخی از علمای اهل سنت به تحریک علمای مخالف بر می آمدند که سرکوب بیش از پیش شیعیان و ایجاد فضای رعب و وحشت را به همراه داشت. با این همه علمای شیعه که مقصدشان یکپارچه کردن جهان اسلام بود توصیه میکردند که پشت سر ائمه جماعت اهل سنت نماز خوانده شود و از مریض های آن ها دیدن کنند و تلاش های بسیاری برای کم کردن این اختلافات داشتند اما به هر حال ریشه این اختلافات گسترده تر از این نکات بود . | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
تا قرن نهم هجری یعنی پیش از روی کار آمدن دولت صفویه به عنوان مهم ترین حکومت شیعی، بیشتر منازعات به آزار و اذیت شیعیان مختص می شود در حالی که بعد از روی کار آمدن این دولت شاهد بروز جنگ های مذهبی میان دولت شیعی مذهب ایران با دولت سنی مذهب عثمانی هستیم. | تا قرن نهم هجری یعنی پیش از روی کار آمدن دولت صفویه به عنوان مهم ترین حکومت شیعی، بیشتر منازعات به آزار و اذیت شیعیان مختص می شود در حالی که بعد از روی کار آمدن این دولت شاهد بروز جنگ های مذهبی میان دولت شیعی مذهب ایران با دولت سنی مذهب عثمانی هستیم. | ||
سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ های مذهبی عثمانی ها و صفویه | سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ های مذهبی عثمانی ها و صفویه مینویسد: | ||
سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آن ها را سر جای خود نشاندند. | سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آن ها را سر جای خود نشاندند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
با تکیه جوامع اسلامی به تقلید از مذاهب خاص و فاصله گرفتن از هدایتهای قرآنی و سنت نبوی ونیز انسداد باب اجتهاد ، امت اسلامی مبتلا به شرور و بلائها گردید و به همان خطری که پیامبر ص مسلمین را نسبت به ان هشدار می داد مبتلا گردید که از اثار ان اختلافات گسترده بین فرق اسلامی است که برخی به تکفیر دیگران پرداخته و با انان معامله کفار میکنند ( سید سابق ، ج1،ص 11 ـ 16) . | با تکیه جوامع اسلامی به تقلید از مذاهب خاص و فاصله گرفتن از هدایتهای قرآنی و سنت نبوی ونیز انسداد باب اجتهاد ، امت اسلامی مبتلا به شرور و بلائها گردید و به همان خطری که پیامبر ص مسلمین را نسبت به ان هشدار می داد مبتلا گردید که از اثار ان اختلافات گسترده بین فرق اسلامی است که برخی به تکفیر دیگران پرداخته و با انان معامله کفار میکنند ( سید سابق ، ج1،ص 11 ـ 16) . | ||
مولف کتاب «ورکبت السفینه» نیز تحت عنوان: السیاسة أوجدت المذاهب در زمینه نقش حکومت ها در پیدایش و به رسمیّت شناختن مذاهب اربعه | مولف کتاب «ورکبت السفینه» نیز تحت عنوان: السیاسة أوجدت المذاهب در زمینه نقش حکومت ها در پیدایش و به رسمیّت شناختن مذاهب اربعه مینویسد: سیاست حاکمان سبب ظهور و افول مذاهب خاص گردید. بهمین جهت می بینیم حاکمان درعصر خویش سبب گسترش مذاهب اربعه اهل سنت و کنار گذاشتن مذاهب دیگر شدند ( خلیفات ، ص 77-80 ) | ||
ایشان در زمینه عدم لزوم تبعیت از مذاهب اربعه می گوید: | ایشان در زمینه عدم لزوم تبعیت از مذاهب اربعه می گوید: | ||
هذا کل ما فی الأمر ولیس فی هذا دلیل علی وجوب أتباعها.- هیچ دلیلی بر لزوم تبعیت از مذاهب اربعه نیست - | هذا کل ما فی الأمر ولیس فی هذا دلیل علی وجوب أتباعها.- هیچ دلیلی بر لزوم تبعیت از مذاهب اربعه نیست - | ||
سپس از قول مقریزی | سپس از قول مقریزی مینویسد: | ||
بحدی ولایت قضات مذاهب اربعه در سال 566هجری استمرار یافت که در مجموع شهرهای اسلامی غیر از ان مذهبی دیده نمی شد و تاکید به تبعیت از مذاهب اربعه و نهی از غیر انها می شد که تا کنون این امر ادامه دارد با اینکه توسط بیبرس باب اجتهاد منسد شد و حکومت بیبرس منقضی شده است. | بحدی ولایت قضات مذاهب اربعه در سال 566هجری استمرار یافت که در مجموع شهرهای اسلامی غیر از ان مذهبی دیده نمی شد و تاکید به تبعیت از مذاهب اربعه و نهی از غیر انها می شد که تا کنون این امر ادامه دارد با اینکه توسط بیبرس باب اجتهاد منسد شد و حکومت بیبرس منقضی شده است. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
از مسائل مهمی که می تواند دلیل روشنی بر سیاسی بودن تاسیس و رسمیت بخشیدن به مذاهب اربعه و انحصار مذاهب اسلامی در آن باشد گفتار امامان و رهبران این مذاهب است . اینان به انحاء گوناگون از مرجعیت خویش برای دیگران اجتناب ورزیده و معیار اصلی را در شریعت ، تبعیت از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله می دانستند و سخن خویش را در صورتی لازم الاتباع می دانستند که پیروان آن ها، گفتارشان را با قرآن و حدیث پیامبر تطبیق دهند. | از مسائل مهمی که می تواند دلیل روشنی بر سیاسی بودن تاسیس و رسمیت بخشیدن به مذاهب اربعه و انحصار مذاهب اسلامی در آن باشد گفتار امامان و رهبران این مذاهب است . اینان به انحاء گوناگون از مرجعیت خویش برای دیگران اجتناب ورزیده و معیار اصلی را در شریعت ، تبعیت از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله می دانستند و سخن خویش را در صورتی لازم الاتباع می دانستند که پیروان آن ها، گفتارشان را با قرآن و حدیث پیامبر تطبیق دهند. | ||
عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تاکید آنان در عدم مرجعیت خویش و لزوم اجتناب از تقلید مردم از انان ونیز لزوم تبعیت از حدیث صحیح | عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در مقدمه کتاب فقه السنة نسبت به سعی امامان مذاهب اربعه در هدایت مردم به دین الهی و تاکید آنان در عدم مرجعیت خویش و لزوم اجتناب از تقلید مردم از انان ونیز لزوم تبعیت از حدیث صحیح مینویسد: | ||
ائمه اربعه نهایت سعیشان را در هدایتهای دینی به مردم انجام داده و بصورت مستمر انان را از تقلید نمودن از خود نهی نموده و میگفتند :جائز نیست کسی گفتار مارا بدون دلیل شرعی بپذیرد و تصریح میکردند که مذهب اصلی شان ، حدیث صحیح است . انان نمی خواستند همانند معصوم – پیامبر ص – مورد تقلید و تبعیت قرار گیرند بلکه فقط هدفشان این بود که مردم را در فهم دین یاری دهند. | ائمه اربعه نهایت سعیشان را در هدایتهای دینی به مردم انجام داده و بصورت مستمر انان را از تقلید نمودن از خود نهی نموده و میگفتند :جائز نیست کسی گفتار مارا بدون دلیل شرعی بپذیرد و تصریح میکردند که مذهب اصلی شان ، حدیث صحیح است . انان نمی خواستند همانند معصوم – پیامبر ص – مورد تقلید و تبعیت قرار گیرند بلکه فقط هدفشان این بود که مردم را در فهم دین یاری دهند. | ||
خط ۴۳۴: | خط ۴۳۴: | ||
1- اهل بیت بمنزله سفینه نوح : اهل بیت (ع) همانند سفینه نوح علیه السلام بوده و کسانی که در این سفینه وارد شوند نجات یافته و انان که خارج از سفینه باشند غرق خواهند شد : عن حنش الکنانی قال سمعت أبا ذر یقول وهو آخذ بباب الکعبة أیها الناس من عرفنی فانا من عرفتم ومن أنکرنی فانا أبو ذر سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول : مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق . صاحب المستدرک بعد از نقل این حدیث | 1- اهل بیت بمنزله سفینه نوح : اهل بیت (ع) همانند سفینه نوح علیه السلام بوده و کسانی که در این سفینه وارد شوند نجات یافته و انان که خارج از سفینه باشند غرق خواهند شد : عن حنش الکنانی قال سمعت أبا ذر یقول وهو آخذ بباب الکعبة أیها الناس من عرفنی فانا من عرفتم ومن أنکرنی فانا أبو ذر سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول : مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق . صاحب المستدرک بعد از نقل این حدیث مینویسد ُ: هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه (الحاکم ، 1408ج 2ص343 ) | ||
خط ۵۴۰: | خط ۵۴۰: | ||
ایشان در مقدمه کتابش نسبت به عظمت امام صادق علیه السلام و برتری آن حضرت بر دیگران | ایشان در مقدمه کتابش نسبت به عظمت امام صادق علیه السلام و برتری آن حضرت بر دیگران مینویسد: | ||
«وأما بعد فإنّنا قد اعتزمنا بعون الله وتوفیقه أن نکتب فی الإمام الصادق وقد کتبنا عن سبعة من الأئمة الکرام وما أخرنا الکتابة عنه لأنّه دون أحدهم بل إنّ له فضل السبق علی أکثرهم وله علی الأکابر منهم فضل خاص فقد کان أبو حنیفة یروی عنه ویراه أعلم الناس باختلاف الناس وأوسع الفقهاء إحاطة وکان الإمام مالک یختلف إلیه دارساً راویاً ومن کان له فضل الأستاذیة علی أبی حنیفة ومالک فحسبه ذلک فضلاً ولا یمکن أن یؤخر عن نقص ولا یقدم غیره علیه عن فضل» ( ابوزهره ، ص 3 ). | «وأما بعد فإنّنا قد اعتزمنا بعون الله وتوفیقه أن نکتب فی الإمام الصادق وقد کتبنا عن سبعة من الأئمة الکرام وما أخرنا الکتابة عنه لأنّه دون أحدهم بل إنّ له فضل السبق علی أکثرهم وله علی الأکابر منهم فضل خاص فقد کان أبو حنیفة یروی عنه ویراه أعلم الناس باختلاف الناس وأوسع الفقهاء إحاطة وکان الإمام مالک یختلف إلیه دارساً راویاً ومن کان له فضل الأستاذیة علی أبی حنیفة ومالک فحسبه ذلک فضلاً ولا یمکن أن یؤخر عن نقص ولا یقدم غیره علیه عن فضل» ( ابوزهره ، ص 3 ). | ||
مضمون سخنان فوق ان است که شخصیت امام صادق از تمامی علمای عصر خویش برتر بوده بگونه ای که ابوحنیفه اورا عالمترین انسانها نسبت به اختلافات علمی و بزرگترین فقیه عصر می دانست و امام مالک بصورت پیوسته با او ارتباط علمی داشت . | مضمون سخنان فوق ان است که شخصیت امام صادق از تمامی علمای عصر خویش برتر بوده بگونه ای که ابوحنیفه اورا عالمترین انسانها نسبت به اختلافات علمی و بزرگترین فقیه عصر می دانست و امام مالک بصورت پیوسته با او ارتباط علمی داشت . | ||
آنگاه نسبت به عظمت اجداد طاهرین آن حضرت ـ امام زینالعابدین و امام باقر علیهما السلام ـ | آنگاه نسبت به عظمت اجداد طاهرین آن حضرت ـ امام زینالعابدین و امام باقر علیهما السلام ـ مینویسد: | ||
«وهو فوق هذا حفید علی زینالعابدین الذی کان سیّد أهل المدینة فی عصره فضلاً وشرفاً ودیناً وعلماً وتتلمذ له ابن شهاب الزهری وکثیرون من التابعین وهو ابن محمدالباقر الذی بقر العلم ووصل إلی لبابه فهو ممّن جمع الله تعالی له الشرف الذاتی والشرف الإضافی بکریم النسب والقرابة الهاشمیة والعترة المحمدیة». | «وهو فوق هذا حفید علی زینالعابدین الذی کان سیّد أهل المدینة فی عصره فضلاً وشرفاً ودیناً وعلماً وتتلمذ له ابن شهاب الزهری وکثیرون من التابعین وهو ابن محمدالباقر الذی بقر العلم ووصل إلی لبابه فهو ممّن جمع الله تعالی له الشرف الذاتی والشرف الإضافی بکریم النسب والقرابة الهاشمیة والعترة المحمدیة». | ||
ایشان در ادامه نسبت به علت موخر قرار دادن کتابش - الامام صادق ع - نسبت به ائمه اهل سنت | ایشان در ادامه نسبت به علت موخر قرار دادن کتابش - الامام صادق ع - نسبت به ائمه اهل سنت مینویسد: | ||
«ولکن تأخیرنا فی الکتابة عنه تهیباً لمقامه ولأن طائفة من الناس قد غالوا فی تقدیره ومنهم من انحرفوا فادعوا له الألوهیة وکثیرون ادعوا أنّه فی مرتبة قریبة من مرتبة النبوة». | «ولکن تأخیرنا فی الکتابة عنه تهیباً لمقامه ولأن طائفة من الناس قد غالوا فی تقدیره ومنهم من انحرفوا فادعوا له الألوهیة وکثیرون ادعوا أنّه فی مرتبة قریبة من مرتبة النبوة». | ||