۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کردند' به 'میکردند') |
جز (جایگزینی متن - 'می نمود' به 'مینمود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
بههرحال این دورانِ عصر حضور ائمه است. بعد از عصر حضور ائمه، شیعیان در جهان اسلام پخش شدند و محوریت امام از بین رفت، لذا بهنوعی در بین اصحاب تفرقه افتاد، البته تفرقه از همان سابق وجود داشت و اصحاب از قبل چند گروه بودند تا جایی که همدیگر را تکفیر هم میکردند! شما نزاعات کلامی هشامبنسالم و هشامبنحکم و اتباعشان مثل عبدالرحمنبنحجاج را ببینید، حتی کشّی بعضی جاها نقل میکند عبدالرحمنبنحجاج، هشامبنحکم را تکفیر کرد و گفت: اینهایی که تو میگویی کفر است و ما دیگر به تو کاری نداریم، از همدیگر جدا هستیم[۲]. | بههرحال این دورانِ عصر حضور ائمه است. بعد از عصر حضور ائمه، شیعیان در جهان اسلام پخش شدند و محوریت امام از بین رفت، لذا بهنوعی در بین اصحاب تفرقه افتاد، البته تفرقه از همان سابق وجود داشت و اصحاب از قبل چند گروه بودند تا جایی که همدیگر را تکفیر هم میکردند! شما نزاعات کلامی هشامبنسالم و هشامبنحکم و اتباعشان مثل عبدالرحمنبنحجاج را ببینید، حتی کشّی بعضی جاها نقل میکند عبدالرحمنبنحجاج، هشامبنحکم را تکفیر کرد و گفت: اینهایی که تو میگویی کفر است و ما دیگر به تو کاری نداریم، از همدیگر جدا هستیم[۲]. | ||
این اختلافات و کشاکش در عصر ائمه هم بود، اما چون ائمه به منزله محور وحدت بودند جهان تشیع از هم پاشیده نمیشد و همه با هم برادر ایمانی بودند و با هم کنار میآمدند؛ چون بالاخره امام را قبول داشتند و امام به همه عنایت داشته، با هرکس به اندازه عقلش گفتگو | این اختلافات و کشاکش در عصر ائمه هم بود، اما چون ائمه به منزله محور وحدت بودند جهان تشیع از هم پاشیده نمیشد و همه با هم برادر ایمانی بودند و با هم کنار میآمدند؛ چون بالاخره امام را قبول داشتند و امام به همه عنایت داشته، با هرکس به اندازه عقلش گفتگو مینمودند. طبیعتا وقتی محور امامت از میان برداشته شد پدیدهای اتفاق افتاد که این گروهها از همدیگر جدا شدند و تفرقه بوجود آمد. در این تفرقه برگبرنده دست آن جریانهایی است که ابزارهای تبلیغی-اجتماعیشان بیشتر باشد، این ابزارهای تبلیغی اجتماعی جاهایی وجود دارد که شیعیان تمرکز دارند و حوزههای علمی وجود دارد، لذا بعد از عصرغیبت اگر به ما بگویند شیعه چه میگفته و چه عقائدی داشته؟ همیشه تصور این است که شیعه یعنی مرحوم شیخمفید، سیدمرتضی و شیخطوسی؛ چون اینها کسانی هستند که در مرکز علمی جهان اسلام، بغداد سکونت دارند و صاحب تالیف هستند و آراء و افکارشان منتشر و پخش شده است و اگر یک درجه تنزل بکنیم میگوییم شیعه شامل قُمیین مانند صدوقین نیز میشود. و دیگران در این دوره کلا در تاریخ مورد غفلت قرار گرفتهاند. | ||
البته بغدادیان، قمیان را فقط در حد نقل حدیث باور داشتند و اصلا در مسائل علمی فقهی یا کلامی برایشان ارزشی قائل نبودند. دیدهاید که شیخ مفید چه اعتراضات تندی به صدوق در تصحیحالاعتقاد دارند و میگویند: شما که در این مسائل سررشته نداری نباید در اعتقادات شیعه کتاب مینوشتی. | البته بغدادیان، قمیان را فقط در حد نقل حدیث باور داشتند و اصلا در مسائل علمی فقهی یا کلامی برایشان ارزشی قائل نبودند. دیدهاید که شیخ مفید چه اعتراضات تندی به صدوق در تصحیحالاعتقاد دارند و میگویند: شما که در این مسائل سررشته نداری نباید در اعتقادات شیعه کتاب مینوشتی. |