۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی | مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی مینویسد: | ||
ابن اثیر نسبت به حوادث سال 323 هجری | ابن اثیر نسبت به حوادث سال 323 هجری مینویسد :در این سال حوادث زیادی از ناحیه حنابله علیه پیروان مذهب شافعی بوقوع پیوست ویاقوت حموی می گوید بجهت فتنه های زیاد خسارت های مالی و جانی فراوانی به پیروان دو مذهب شافعی و حنفی واقع گردید 3 | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ های مذهبی عثمانی ها و صفویه | سپس ایشان در زمینه برخی از جنگ های مذهبی عثمانی ها و صفویه مینویسد: | ||
سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آن ها را سر جای خود نشاندند10 | سلطان سلیم عثمانی در سال 920 هجری به اسم مبارزه با حکومت شیعی صفوی به ایران حمله کرد و برای توجیه اقدام خودش که چطور نیروهایش را از 1500 کیلومتر به سوی ایران گسیل داشت چه بهانه ای بهتر از این بود که به تعبیر خودش به مقابله با کافران شیعه که در همسایگی او قدرت گرفتند آمده است. او حتی برای رسیدن به هدف خود، ازبک ها را نیز از سمت شرق ایران تحریک کرد و با صدور فتوای مقابله با رافضیان شیعه، آنان را به جنگ با صفویان کشاند جنگی که صفویان با قدرت تمام مقابل آن ایستاده و آن ها را سر جای خود نشاندند10 | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
بررسی سند | بررسی سند | ||
در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعدالتغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز ذیل این حدیث ص460 | در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعدالتغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز ذیل این حدیث ص460 مینویسد : | ||
إسناده ضعیف ، ورجاله کلهم ثقات غیر محمد بن أسعدالتغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منکر الحدیث "22 | إسناده ضعیف ، ورجاله کلهم ثقات غیر محمد بن أسعدالتغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منکر الحدیث "22 | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
بررسی سند | بررسی سند | ||
بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24 | بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24 | ||
مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث | مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث مینویسد :إسناده ضعیف جدا ، آفته سوار بن مصعب ، قال البخاری : " منکر الحدیث " . وقال النسائی وغیره : " متروک " . وبکر بن خنیس ضعیف .... والحدیث أخرجه الخطیب فی " التاریخ " ( 12 / 358 ) من طریق الفضل بن غانم : وحدثنا سوار بن مصعب به وأتم منه . والفضل هذا ضعیف کما قال الخطیب ، .... والحدیث أورده الشوکانی فی " الأحادیث الموضوعة " ( ص 381 ) .25 | ||
طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است : | طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است : | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
اما حدیث سوم : | اما حدیث سوم : | ||
- حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون .27 | - حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون .27 | ||
مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث | مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث مینویسد : | ||
إسناده ضعیف ، الحجاج بن تمیم ضعیف . وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب " . وسائر رجاله ثقات رجال مسلم ، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی . والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه أبو یعلى ، والبزار ، والطبرانی ، ورجاله وثقوا ، وفی بعضهم خلاف " 28. | إسناده ضعیف ، الحجاج بن تمیم ضعیف . وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب " . وسائر رجاله ثقات رجال مسلم ، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی . والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه أبو یعلى ، والبزار ، والطبرانی ، ورجاله وثقوا ، وفی بعضهم خلاف " 28. | ||
همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة | همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة مینویسد : | ||
إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وکما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل | إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وکما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل | ||
ایشان در علت تقدیم قول جارح | ایشان در علت تقدیم قول جارح مینویسد :.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل ، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه ، وقید الفقهاء ذلک بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذکره الجارح ولکنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل31. | ||
اما حدیث چهارم : | اما حدیث چهارم : | ||
أبوبکر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل ، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبیطالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام 29. | أبوبکر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل ، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبیطالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام 29. | ||
مولف کتاب السنه ذیل این حدیث | مولف کتاب السنه ذیل این حدیث مینویسد : | ||
إسناده ضعیف ، یحیى بن المتوکل وشیخه کثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء ، کلاهما ضعیف ، وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنکر على النواء . والحدیث أخرجه عبدالله بن أحمد فی " زوائد المسند " ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه عبدالله والبزار ، وفیه کثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف " .30 | إسناده ضعیف ، یحیى بن المتوکل وشیخه کثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء ، کلاهما ضعیف ، وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنکر على النواء . والحدیث أخرجه عبدالله بن أحمد فی " زوائد المسند " ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه عبدالله والبزار ، وفیه کثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف " .30 | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالکذب | اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالکذب | ||
ایشان در میزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث | ایشان در میزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث مینویسد:تلید بن سلیمان [ ت ] الکوفی الأعرج . عن عطاء بن السائب ، وعبدالملک بن عمیر . وعنه أحمد ، وابن نمیر . فمن مناکیره ....وقال النسائی : ضعیف –انتهی- | ||
ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاریخ الکبیر ج 1 / ص 191 : در این قسمت از کتاب امده است :محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب ، روى عنه أبوالجحاف حدیثه مرسل لم یصح ، إن لم یکن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن .) | ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاریخ الکبیر ج 1 / ص 191 : در این قسمت از کتاب امده است :محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب ، روى عنه أبوالجحاف حدیثه مرسل لم یصح ، إن لم یکن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن .) | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۵: | ||
بدان مردم دیدگاه معتدلی در مورد صحابه و خلفا ندارند برخی با نگاه افراطی شان انان را در حد عصمت مطرح می کنند و برخی نیز با نگاه تفریطی شان زبان به طعن و مذمت انان گشوده اند باید گفت هر دو گروه از مسیر اعتدال خارج شده پس از هر دو گروه فاصله گرفته و درعقیده ات طریق اعتدال را بر گزین | بدان مردم دیدگاه معتدلی در مورد صحابه و خلفا ندارند برخی با نگاه افراطی شان انان را در حد عصمت مطرح می کنند و برخی نیز با نگاه تفریطی شان زبان به طعن و مذمت انان گشوده اند باید گفت هر دو گروه از مسیر اعتدال خارج شده پس از هر دو گروه فاصله گرفته و درعقیده ات طریق اعتدال را بر گزین | ||
ایشان درقسمتی دیگر از کتابش | ایشان درقسمتی دیگر از کتابش مینویسد | ||
من ترک التکذیب الصریح و لکن ینکر اصلا من اصول الشرعیات المعلومه بالتواتر من رسول الله ص .....فهذا ینبغی ان یحکم بکفره لانه مکذب ولکنه محترز عن التصریح....و انه لو انکر وجود ابیبکر و خلافته لم یلزم تکفیره لانه لیس تکذیبا فی اصل من اصول الدین مما یجب التصدیق به بخلاف الحج و الصلا ه و ارکان الاسلام و لسنانکفره لمخالفه الاجماع ص271 | من ترک التکذیب الصریح و لکن ینکر اصلا من اصول الشرعیات المعلومه بالتواتر من رسول الله ص .....فهذا ینبغی ان یحکم بکفره لانه مکذب ولکنه محترز عن التصریح....و انه لو انکر وجود ابیبکر و خلافته لم یلزم تکفیره لانه لیس تکذیبا فی اصل من اصول الدین مما یجب التصدیق به بخلاف الحج و الصلا ه و ارکان الاسلام و لسنانکفره لمخالفه الاجماع ص271 | ||
اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می شود ....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است . | اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می شود ....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است . | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
ایشان | ایشان مینویسد : اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند: | ||
گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند . | گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند . | ||
الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان : ونمثل لهذه الفرقة ( بالیزیدیة ) کما جاء على لسان عبدالوهاب عبداللطیف الأستاذ المساعد بکلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف ... | الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان : ونمثل لهذه الفرقة ( بالیزیدیة ) کما جاء على لسان عبدالوهاب عبداللطیف الأستاذ المساعد بکلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف ... | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند. | گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند. | ||
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض | ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد : | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | ||
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرآنی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل | اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرآنی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل مینویسد: | ||
. ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره ، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا | . ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره ، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا | ||
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود | اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود | ||
خط ۲۸۹: | خط ۲۸۹: | ||
ایشان در ادامه | ایشان در ادامه مینویسد : | ||
. ولو سردنا الکلام فی نقل فتاوى اعلام أهل السنة فی ذلک خرجنا عن طریق الایجاز ، ومقتضى کلام غیر واحد من هؤلاء ان الساب لا یکفر ، وان کان متعمدا فی ذلک ، عالما بحرمته ، مثل ان یسبه لمناقشة وقعت بینهما اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می گوئیم مقتضای کلام بسیاری از انان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد | . ولو سردنا الکلام فی نقل فتاوى اعلام أهل السنة فی ذلک خرجنا عن طریق الایجاز ، ومقتضى کلام غیر واحد من هؤلاء ان الساب لا یکفر ، وان کان متعمدا فی ذلک ، عالما بحرمته ، مثل ان یسبه لمناقشة وقعت بینهما اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می گوئیم مقتضای کلام بسیاری از انان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
- ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – | - ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581مینویسد : | ||
.......والحاصل : أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه 46. ‹ | .......والحاصل : أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه 46. ‹ | ||
خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد | خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد | ||
نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه | نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه مینویسد : | ||
باب تحریم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل - انتهی –47 سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد. | باب تحریم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل - انتهی –47 سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد. | ||