۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
آیه شریفه و فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِى الدّینِ. (توبه/ 122) مسلمانان را از اینکه چرا در فهم عمیق دین جدیت و تلاش نمیکنند مورد انتقاد قرار میدهد ؛ | آیه شریفه و فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِى الدّینِ. (توبه/ 122) مسلمانان را از اینکه چرا در فهم عمیق دین جدیت و تلاش نمیکنند مورد انتقاد قرار میدهد ؛ | ||
امام صادق علیه السلام در حدیثی نسبت به عدم تلاش پیروانش در فهم عمیق دین گلایه نموده و آرزو میکند کاش جهت وادار نمودن پیروانش جهت تفقه در دین آنان را بدین عمل مجبور و ملزم میکردند : | امام صادق علیه السلام در حدیثی نسبت به عدم تلاش پیروانش در فهم عمیق دین گلایه نموده و آرزو میکند کاش جهت وادار نمودن پیروانش جهت تفقه در دین آنان را بدین عمل مجبور و ملزم میکردند: | ||
لیت السیاط علی رووس اصحابی حتی یتفقهوا فی الدین | لیت السیاط علی رووس اصحابی حتی یتفقهوا فی الدین | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
نگاهی به تاریخ صدر اسلام بخوبی گویای این است که تحجر و جمود برخی از مسلمانان در فهم عمیق دین بزرگترین صدمه را بر پیکره دین وارد نمود . نمونه بارز چنین اندیشه های انحرافی را می توان در جریان خوارج عصر حاکمیت امام علی علیه السلام مشاهده نمود. | نگاهی به تاریخ صدر اسلام بخوبی گویای این است که تحجر و جمود برخی از مسلمانان در فهم عمیق دین بزرگترین صدمه را بر پیکره دین وارد نمود . نمونه بارز چنین اندیشه های انحرافی را می توان در جریان خوارج عصر حاکمیت امام علی علیه السلام مشاهده نمود. | ||
شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج می فرماید : | شهید مطهری در زمینه رکود و تحجر فکری خوارج می فرماید: | ||
خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنى که مىخواست فقه اسلامى براى همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامى را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى ج16 327 ؛ ممیزات خوارج ..... ص : 316</ref> | خوارج درست در مقابل این طرز تعلیم قرآنى که مىخواست فقه اسلامى براى همیشه متحرک و زنده بماند، جمود و رکود را آغاز کردند، معارف اسلامى را مرده و ساکن درک کردند و شکل و صورتها را نیز به داخل اسلام کشاندند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى ج16 327 ؛ ممیزات خوارج ..... ص: 316</ref> | ||
ایشان در تبیین نکته مذکور می فرماید : | ایشان در تبیین نکته مذکور می فرماید: | ||
اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگى نپرداخته است. تعلیمات اسلامى همه متوجه روح و معنى و راهى است که بشر را به آن هدفها و معانى مىرساند. | اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگى نپرداخته است. تعلیمات اسلامى همه متوجه روح و معنى و راهى است که بشر را به آن هدفها و معانى مىرساند. | ||
ایشان ادامه میدهد : | ایشان ادامه میدهد: | ||
اسلام هدفها و معانى و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمى با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. | اسلام هدفها و معانى و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمى با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
طبیعت آدمى دزد است و معاشرتها این دزدى را آسان کرده است.همواره عدهاى خارجى مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتى وسایل زندگى را- که گفتیم هیچ وسیله مادى و شکل ظاهرى در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس مىدهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه مىپندارند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 331</ref> | طبیعت آدمى دزد است و معاشرتها این دزدى را آسان کرده است.همواره عدهاى خارجى مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است. حتى وسایل زندگى را- که گفتیم هیچ وسیله مادى و شکل ظاهرى در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس مىدهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه مىپندارند. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 331</ref> | ||
ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و می فرماید : | ایشان درادامه به مکاتب فقهی و اعتقادی که مولود اندیشه تفکیک تعقل از تدین است پرداخته و می فرماید: | ||
در بین مکتبهاى اعتقادى و علمى اسلامى و همچنین فقهى نیز مکتبهایى را مىبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگرى است ؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعى بهطور کلى طرد شده است ، پیروى از آن را بدعت و بىدینى خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتى بسیار بشر را به سوى عقل خوانده و بصیرت انسانى را پشتوانه دعوت الهى قرار داده است. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 332</ref> | در بین مکتبهاى اعتقادى و علمى اسلامى و همچنین فقهى نیز مکتبهایى را مىبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگرى است ؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعى بهطور کلى طرد شده است ، پیروى از آن را بدعت و بىدینى خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتى بسیار بشر را به سوى عقل خوانده و بصیرت انسانى را پشتوانه دعوت الهى قرار داده است. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص: 332</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در راس این جریان ضد عقلی در بین اهل سنت وهابیت و مکتب فقهی احمد بن حنبل و در بین تشیع اخباریین به رهبری ملا امین استرآبادی قرار دارند . | در راس این جریان ضد عقلی در بین اهل سنت وهابیت و مکتب فقهی احمد بن حنبل و در بین تشیع اخباریین به رهبری ملا امین استرآبادی قرار دارند . | ||
شهید مطهری نسبت به مکتب فقهی حنبلی مینویسد : | شهید مطهری نسبت به مکتب فقهی حنبلی مینویسد: | ||
بزرگترین علماى ضد عقل و تعقل پیروان احمد حنبل هستند که در رأس آنها ابن تیمیه است. ابن تیمیه در قرن هشتم میلادى و در دمشق مىزیسته. | بزرگترین علماى ضد عقل و تعقل پیروان احمد حنبل هستند که در رأس آنها ابن تیمیه است. ابن تیمیه در قرن هشتم میلادى و در دمشق مىزیسته. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
==جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه== | ==جریان ضد عقلی اخباریگری در شیعه== | ||
شهید مطهری نسبت به مکتب ضد عقلی اخباریین شیعی مینویسد : | شهید مطهری نسبت به مکتب ضد عقلی اخباریین شیعی مینویسد: | ||
مکتب اخباریگرى نیز- که یک مکتب فقهى شیعى است و در قرنهاى یازدهم و دوازدهم هجرى به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهى هر دو مکتب سلوک واحدى دارند و تنها اختلافشان در احادیثى است که باید پیروى کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | مکتب اخباریگرى نیز- که یک مکتب فقهى شیعى است و در قرنهاى یازدهم و دوازدهم هجرى به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهى هر دو مکتب سلوک واحدى دارند و تنها اختلافشان در احادیثى است که باید پیروى کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
ایشان در تحلیل مخالفت اخباریین با اصولیین و نیز مخالفت اهل حدیث با جریان اعتزالی که روش عقلی در فهم اصول دین داشتند می فرماید : | ایشان در تحلیل مخالفت اخباریین با اصولیین و نیز مخالفت اهل حدیث با جریان اعتزالی که روش عقلی در فهم اصول دین داشتند می فرماید: | ||
...عامّه مردم که اهل تعقّل و تفکّر و تجزیه و تحلیل نیستند، همواره «تدیّن» را مساوى با «تعبّد» و تسلیم فکرى به ظواهر آیات و احادیث- و مخصوصاً احادیث- میدانند و هر تفکّر و اجتهادى را نوعى طغیان و عصیان علیه دین تلقّى مىنمایند خصوصاً اگر سیاست وقت بنا به مصالح خودش از آن حمایت کند و بالأخص اگر برخى از علماى دین و مذهب این طرز تفکّر را تبلیغ نمایند و بالأخص اگر این علما خود واقعا به ظاهر گرایى خویش مؤمن و معتقد باشند و عملًا تعصّب و تصلّب بورزند. | ...عامّه مردم که اهل تعقّل و تفکّر و تجزیه و تحلیل نیستند، همواره «تدیّن» را مساوى با «تعبّد» و تسلیم فکرى به ظواهر آیات و احادیث- و مخصوصاً احادیث- میدانند و هر تفکّر و اجتهادى را نوعى طغیان و عصیان علیه دین تلقّى مىنمایند خصوصاً اگر سیاست وقت بنا به مصالح خودش از آن حمایت کند و بالأخص اگر برخى از علماى دین و مذهب این طرز تفکّر را تبلیغ نمایند و بالأخص اگر این علما خود واقعا به ظاهر گرایى خویش مؤمن و معتقد باشند و عملًا تعصّب و تصلّب بورزند. | ||
ایشان در ادامه می فرماید : | ایشان در ادامه می فرماید: | ||
حملات اخباریّین علیه اصولیّین و مجتهدین، و حملات برخى از فقها و محدّثین علیه فلاسفه در جهان اسلامى از چنین امرى ریشه مىگیرد. | حملات اخباریّین علیه اصولیّین و مجتهدین، و حملات برخى از فقها و محدّثین علیه فلاسفه در جهان اسلامى از چنین امرى ریشه مىگیرد. | ||