۸۷٬۶۵۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می رود' به 'میرود') |
جز (جایگزینی متن - 'می رسد' به 'میرسد') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==تشابه و تفاوت نظریه کسب اشاعره با نظریه امر بین الامرین امامیه== | ==تشابه و تفاوت نظریه کسب اشاعره با نظریه امر بین الامرین امامیه== | ||
حتی اگر به این جملات کوتاه و اختصار گونه شیخ مفید بنگریم، متوجه می شویم که اشاعره نیز در واقع چیزی جدای از سخن ما نمی گویند. آن ها نیز از به کار بردن کلمه خلق برای انسان به شدت پرهیز میکنند و معتقدند انسان خالق نیست. در واقع این نگرش همه مکاتب اهل سنت و جماعت میباشد.با این حال تفاوتی در این نگاه دیده می شود با این بیان که در کلام شیخ مفید از جمله «إن الخلق یفعلون» استفاده و به انسان منسوب شده است که می تواند پاسخی برای انکار برخی از اشاعره ([[ابوالحسن اشعری]]) نسبت به واقعی بودن انتساب افعال به عباد باشد زیرا که در نگاه اشاعره جهت خلقی فعل به انسان مستند نمیشود، بلکه انسان صرفا فعل خلق شده را کسب و با آن، فعل را دارای جهت و عنوان می کند. شیخ مفید در ادامه به جمله «یصنعون و یکتسبون» که در آن به کسب و صنعت پرداخته شده هم توجه می کند و می توان تفسیر کرد که مقصود اصلی وی از به کار بردن این نوع جملات، استناد خلق فعل به انسان نیست، بلکه ایشان انسان را واسطه انجام افعال معرفی می کند، ولی عبارات مذکور به گونه ای بیان شده است که گویی عبد، آفریننده فعلی است که مسبوق به عدم بوده است. است یعنی چیزی را که مسبوق به عدم بوده می آفریند در حالی که از صنعت و کسب هیچ گاه معنای خلق فهمیده نمیشود و آفریننده واقعی خدای متعال است و انسان افعال آفریده شده را ابزار عمل و کسب ( صنعت) خود قرار میدهد، همان گونه که آیات فراوانی از قرآن، به این موضوع اشاره می کند. نکته پایانی این که به نظر | حتی اگر به این جملات کوتاه و اختصار گونه شیخ مفید بنگریم، متوجه می شویم که اشاعره نیز در واقع چیزی جدای از سخن ما نمی گویند. آن ها نیز از به کار بردن کلمه خلق برای انسان به شدت پرهیز میکنند و معتقدند انسان خالق نیست. در واقع این نگرش همه مکاتب اهل سنت و جماعت میباشد.با این حال تفاوتی در این نگاه دیده می شود با این بیان که در کلام شیخ مفید از جمله «إن الخلق یفعلون» استفاده و به انسان منسوب شده است که می تواند پاسخی برای انکار برخی از اشاعره ([[ابوالحسن اشعری]]) نسبت به واقعی بودن انتساب افعال به عباد باشد زیرا که در نگاه اشاعره جهت خلقی فعل به انسان مستند نمیشود، بلکه انسان صرفا فعل خلق شده را کسب و با آن، فعل را دارای جهت و عنوان می کند. شیخ مفید در ادامه به جمله «یصنعون و یکتسبون» که در آن به کسب و صنعت پرداخته شده هم توجه می کند و می توان تفسیر کرد که مقصود اصلی وی از به کار بردن این نوع جملات، استناد خلق فعل به انسان نیست، بلکه ایشان انسان را واسطه انجام افعال معرفی می کند، ولی عبارات مذکور به گونه ای بیان شده است که گویی عبد، آفریننده فعلی است که مسبوق به عدم بوده است. است یعنی چیزی را که مسبوق به عدم بوده می آفریند در حالی که از صنعت و کسب هیچ گاه معنای خلق فهمیده نمیشود و آفریننده واقعی خدای متعال است و انسان افعال آفریده شده را ابزار عمل و کسب ( صنعت) خود قرار میدهد، همان گونه که آیات فراوانی از قرآن، به این موضوع اشاره می کند. نکته پایانی این که به نظر میرسد که مقصود شیخ مفید از صنعت همان کسب است. | ||
=پانویس= | =پانویس= |