پرش به محتوا

ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دهند' به 'می‌دهند'
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ها' به 'برنامه‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'می دهند' به 'می‌دهند')
خط ۵۵: خط ۵۵:
به موازات گسترش اسلام در شبه قاره هند و نفوذ آن در بنگلادش، مدارس و حوزه های دینی نیز در این کشور تاسیس شد. اسناد رسمی نشان می‌دهد که تا قبل از تسلط بریتانیا بر امور بنگال متجاوز از هشتاد هزار مدرسه دینی در نقاط مختلف این منطقه وجود داشته است. مدرسه معروف اسلامی، ایمان ابوتواما، نمونه ای از این مدارس است که طلاب بسیاری جهت کسب علم و دانش از نقاط دور دست شرق آسیا به آنجا می آمدند. این مدرسه در سونارگان که مدتی پایتخت بنگلادش بود قرار داشت. مجموع مدارس دینی در1947 تنها 378 واحد بود و شمار طلاب به 39512 نفر می رسید. قبل از سال 1971 مجموع مدارس دینی بنگلادش به 5075 واحد می رسید که مجموعا 648061 نفر طلبه پسر و دختر به تحصیل در آنها شتغال داشتند.
به موازات گسترش اسلام در شبه قاره هند و نفوذ آن در بنگلادش، مدارس و حوزه های دینی نیز در این کشور تاسیس شد. اسناد رسمی نشان می‌دهد که تا قبل از تسلط بریتانیا بر امور بنگال متجاوز از هشتاد هزار مدرسه دینی در نقاط مختلف این منطقه وجود داشته است. مدرسه معروف اسلامی، ایمان ابوتواما، نمونه ای از این مدارس است که طلاب بسیاری جهت کسب علم و دانش از نقاط دور دست شرق آسیا به آنجا می آمدند. این مدرسه در سونارگان که مدتی پایتخت بنگلادش بود قرار داشت. مجموع مدارس دینی در1947 تنها 378 واحد بود و شمار طلاب به 39512 نفر می رسید. قبل از سال 1971 مجموع مدارس دینی بنگلادش به 5075 واحد می رسید که مجموعا 648061 نفر طلبه پسر و دختر به تحصیل در آنها شتغال داشتند.
در بنگلادش چهار سیستم تحصیل در مدارس علمیه به شرح زیر وجود دارد:
در بنگلادش چهار سیستم تحصیل در مدارس علمیه به شرح زیر وجود دارد:
1. مدارس فرقانیه و حافظیه: در این مدارس مدرسین به تدریس روش قرائت و تلاوت قرآن برای طلاب جوان که بیشتر آنها را پسران و دختران پنج تا ده ساله تشکیل می دهند، می پردازند. در این مدارس همچنین عاشقان قرآن به حفظ و فراگیری سوره ها و آیات کلام الله مجید می پردازند. این گونه مدارس در مساجد وجود دارند و بعضا در جوار مدارس قومی یافت می شوند. در بنگلادش بیش از 61569 مدرسه فرقانیه وجود دارد.
1. مدارس فرقانیه و حافظیه: در این مدارس مدرسین به تدریس روش قرائت و تلاوت قرآن برای طلاب جوان که بیشتر آنها را پسران و دختران پنج تا ده ساله تشکیل می‌دهند، می پردازند. در این مدارس همچنین عاشقان قرآن به حفظ و فراگیری سوره ها و آیات کلام الله مجید می پردازند. این گونه مدارس در مساجد وجود دارند و بعضا در جوار مدارس قومی یافت می شوند. در بنگلادش بیش از 61569 مدرسه فرقانیه وجود دارد.
2. مدارس کاملیه (دولتی): هم اکنون دو مدرسه کاملیه، یکی در داکا و دیگری درسیلهت، وجود دارد. تمامی مخارج این مدارس توسط دولت تامین می‌شود. هیات عالی مدارس، اخیراً یک سیستم واحد درسی را برای این مدارس تنظیم نموده است. درمدارس علمیه کاملیه علاوه بر تدریس تفسیر، فقه،اصول و…، درسهای علوم جدید چون جبر، تاریخ و… نیز تدریس می‌شود. طلبه ای که به درجه کامل می‌رسد، باید حداقل شانزده سال تحصیل کرده باشد.
2. مدارس کاملیه (دولتی): هم اکنون دو مدرسه کاملیه، یکی در داکا و دیگری درسیلهت، وجود دارد. تمامی مخارج این مدارس توسط دولت تامین می‌شود. هیات عالی مدارس، اخیراً یک سیستم واحد درسی را برای این مدارس تنظیم نموده است. درمدارس علمیه کاملیه علاوه بر تدریس تفسیر، فقه،اصول و…، درسهای علوم جدید چون جبر، تاریخ و… نیز تدریس می‌شود. طلبه ای که به درجه کامل می‌رسد، باید حداقل شانزده سال تحصیل کرده باشد.
3. مدارس رسمی و غیررسمی: این مدارس بعضاً طلابی در سطح کامل نیز تربیت می نماید و برخی از این مدارس توسط دولت حمایت می‌شود. روش و مواد درسی این مدارس توسط سازمان مدارس دینی بنگلادش تعیین می‌گردد.  
3. مدارس رسمی و غیررسمی: این مدارس بعضاً طلابی در سطح کامل نیز تربیت می نماید و برخی از این مدارس توسط دولت حمایت می‌شود. روش و مواد درسی این مدارس توسط سازمان مدارس دینی بنگلادش تعیین می‌گردد.  
خط ۷۱: خط ۷۱:
دوره سوم ( 1765- 1947) در واقع پس از استیلای استعمارگران انگلیسی آغاز می‌شود و با سقوط امپراتوری انگلستان در شبه قاره خاتمه پیدا می‌کند. مدارس علمی در زمان تسلط استعمارگران انگلیسی، تبدیل به مراکز مبارزه با استعمار و پرورش مجاهدان گردید که جهت حفظ ارزشهای اسلامی، نتیجه همه سالهای ایمان و تقوای خودرا در راه مبارزه با استعمارگران به کار گرفتند.
دوره سوم ( 1765- 1947) در واقع پس از استیلای استعمارگران انگلیسی آغاز می‌شود و با سقوط امپراتوری انگلستان در شبه قاره خاتمه پیدا می‌کند. مدارس علمی در زمان تسلط استعمارگران انگلیسی، تبدیل به مراکز مبارزه با استعمار و پرورش مجاهدان گردید که جهت حفظ ارزشهای اسلامی، نتیجه همه سالهای ایمان و تقوای خودرا در راه مبارزه با استعمارگران به کار گرفتند.
انگلیسیها که به خوبی از نفوذ مذهبی این مراکز در بین مردم و وجود آیات جهاد در قرآن مطلع بودند، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه شروع به قطع منابع در آمد مدارس علمیه کردند و در نتیجه ضربه هولناکی بر سیستم تحصیل و اداره مدارس دینی وارد آوردند. ضربه انگلیس آن چنان کاری و وحشتناک بود که تنها بیست سال پس از تسلط آنان بر شبه قاره، آثاری از مدارس با شکوه اسلامی باقی نماند. استعمارگران به تدریج واحد های درسی و موضوعات آن را به نحو زیرکانه ای تغییر دادند، به طوری که پس از پایان دوران تحصیل هیچ خطری از ناحیه طلاب متوجه استعمارگران نباشد.  
انگلیسیها که به خوبی از نفوذ مذهبی این مراکز در بین مردم و وجود آیات جهاد در قرآن مطلع بودند، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه شروع به قطع منابع در آمد مدارس علمیه کردند و در نتیجه ضربه هولناکی بر سیستم تحصیل و اداره مدارس دینی وارد آوردند. ضربه انگلیس آن چنان کاری و وحشتناک بود که تنها بیست سال پس از تسلط آنان بر شبه قاره، آثاری از مدارس با شکوه اسلامی باقی نماند. استعمارگران به تدریج واحد های درسی و موضوعات آن را به نحو زیرکانه ای تغییر دادند، به طوری که پس از پایان دوران تحصیل هیچ خطری از ناحیه طلاب متوجه استعمارگران نباشد.  
در آغاز دهه1940 جنبشی مذهبی در بنگلادش به نام تبلیغ جماعت آغاز شد و به عنوان تجدید حیات اسلامی توسعه یافت که هدفش تقویت ایمان بین مسلمانان و برانگیختن آنها برای کسب دانش « نفس» و تسلیم در مقابل خداوند قادر مطلق بود. تسلیم شدن به خدا به عنوان راه تزکیه نفس، احترام به دیگران و کارهای تبلیغی سه بخش عمده این جنبش را تشکیل می دهند. تبلیغ جماعت دارای هیچ چارچوب سازماندهی شده نیست. اما جلسه هایی در مسجد کاکرایل واقع در مرکز داکا برگزار می‌کند که تمامی قشرهای مردم و مقامات در آن حضور می یابند. این جلسه ها هم اکنون نیز برگزار می‌شود.
در آغاز دهه1940 جنبشی مذهبی در بنگلادش به نام تبلیغ جماعت آغاز شد و به عنوان تجدید حیات اسلامی توسعه یافت که هدفش تقویت ایمان بین مسلمانان و برانگیختن آنها برای کسب دانش « نفس» و تسلیم در مقابل خداوند قادر مطلق بود. تسلیم شدن به خدا به عنوان راه تزکیه نفس، احترام به دیگران و کارهای تبلیغی سه بخش عمده این جنبش را تشکیل می‌دهند. تبلیغ جماعت دارای هیچ چارچوب سازماندهی شده نیست. اما جلسه هایی در مسجد کاکرایل واقع در مرکز داکا برگزار می‌کند که تمامی قشرهای مردم و مقامات در آن حضور می یابند. این جلسه ها هم اکنون نیز برگزار می‌شود.
دوره چهارم که از سال 1947 شروع می‌شود تا استقلال بنگلادش ادامه پیدا می‌کند. همراه با استقلال پاکستان، دولت در آموزش و پرورش تغییراتی داد و تدریس دروس اسلامی شامل قرآن، فقه، زبان عربی و… تا کلاس هشتم اجباری اعلام شد. همچنین در خصوص تدریس در مدارس دینی و لزوم توجه به امور دینی این مدارس، از ناحیه دولت توصیه هایی صورت گرفت. به رغم کم توجهی دولت مرکزی به اجرای این توصیه ها، بخش شرقی پاکستان در به کارگیری و اجرای امور مذهبی و اسلامی پر تحرک تر و مؤثرتر حرکت نمود. افزایش قابل توجه مدارس دینی در این دوران نمایانگر این مسئله است.
دوره چهارم که از سال 1947 شروع می‌شود تا استقلال بنگلادش ادامه پیدا می‌کند. همراه با استقلال پاکستان، دولت در آموزش و پرورش تغییراتی داد و تدریس دروس اسلامی شامل قرآن، فقه، زبان عربی و… تا کلاس هشتم اجباری اعلام شد. همچنین در خصوص تدریس در مدارس دینی و لزوم توجه به امور دینی این مدارس، از ناحیه دولت توصیه هایی صورت گرفت. به رغم کم توجهی دولت مرکزی به اجرای این توصیه ها، بخش شرقی پاکستان در به کارگیری و اجرای امور مذهبی و اسلامی پر تحرک تر و مؤثرتر حرکت نمود. افزایش قابل توجه مدارس دینی در این دوران نمایانگر این مسئله است.
دوره پنجم از دسامبر 1971 تاکنون ادامه دارد و مردم مسلمان بنگلادش، بار دیگر عزم راسخ خود را در حفظ ارزشهای اسلامی و احیای مدارس دینی با افتتاح و تاسیس این گونه مدارس در فواصل کوتاه به نمایش گذاشتند و بار دیگر زنده بودن آیین حیات بخش اسلام را به اثبات رساندند.
دوره پنجم از دسامبر 1971 تاکنون ادامه دارد و مردم مسلمان بنگلادش، بار دیگر عزم راسخ خود را در حفظ ارزشهای اسلامی و احیای مدارس دینی با افتتاح و تاسیس این گونه مدارس در فواصل کوتاه به نمایش گذاشتند و بار دیگر زنده بودن آیین حیات بخش اسلام را به اثبات رساندند.
خط ۷۹: خط ۷۹:
جمعیت مسلمانان در بنگلادش اکثریت دارد و 88% جمعیت کل کشور مسلمان هستند. جمعیت هندوها (بت پرستان مشرک)، 11% کل کشور را تشکیل می‌دهد. جمعیت مسیحیان: قبلاً دویست تا سیصد هزار نفر بود، ولی در اثر فعالیت گسترده مبلغین مسیحی در سراسر کشور، در طی دو دهه گذشته، به طور غیر رسمی به دو میلیون نفر رسیده است. جمعیت بوداییها در بنگلادش بین سی تا پنجاه هزار نفر است. در سایر ادیان هم می‌توانیم به انیمیستها اشاره کنیم که به اسم سائوتال مشهورند و تعدادشان حدودا ً پانصد هزار نفر می‌باشد.
جمعیت مسلمانان در بنگلادش اکثریت دارد و 88% جمعیت کل کشور مسلمان هستند. جمعیت هندوها (بت پرستان مشرک)، 11% کل کشور را تشکیل می‌دهد. جمعیت مسیحیان: قبلاً دویست تا سیصد هزار نفر بود، ولی در اثر فعالیت گسترده مبلغین مسیحی در سراسر کشور، در طی دو دهه گذشته، به طور غیر رسمی به دو میلیون نفر رسیده است. جمعیت بوداییها در بنگلادش بین سی تا پنجاه هزار نفر است. در سایر ادیان هم می‌توانیم به انیمیستها اشاره کنیم که به اسم سائوتال مشهورند و تعدادشان حدودا ً پانصد هزار نفر می‌باشد.
=اسلام=
=اسلام=
اکثریت قاطع مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند و 99/99% جمعیت مسلمانان کشور را تشکیل می دهند. شیعیان این کشور اقلیت محض اند و تعدادشان به ده هزار نفر هم نمی‌رسد. ولی بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شخصیت نورانی و رهنمودهای پیامبر گونه حضرت امام خمینی و مبارزه ایشان با استکبار جهانی، جوانان روشندل حقجوی اهل سنت این کشور به طور فزاینده ای به سوی مکتب اهل بیت(ع) و تشیع روی می آورند که آماری دقیق از تعدادشان در دست نیست.
اکثریت قاطع مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند و 99/99% جمعیت مسلمانان کشور را تشکیل می‌دهند. شیعیان این کشور اقلیت محض اند و تعدادشان به ده هزار نفر هم نمی‌رسد. ولی بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شخصیت نورانی و رهنمودهای پیامبر گونه حضرت امام خمینی و مبارزه ایشان با استکبار جهانی، جوانان روشندل حقجوی اهل سنت این کشور به طور فزاینده ای به سوی مکتب اهل بیت(ع) و تشیع روی می آورند که آماری دقیق از تعدادشان در دست نیست.
جمعیت اهل سنت بنگلادش دو دسته هستند:
جمعیت اهل سنت بنگلادش دو دسته هستند:
الف- حنفیان: اهل سنت پیرو مذهب حنفی 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل می دهند.
الف- حنفیان: اهل سنت پیرو مذهب حنفی 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل می‌دهند.
ب- اهل الحدیث: 10% جمعیت اهل سنت را تشکیل می دهند و پیرو هیچ یک از مذاهب چهارگانه نیستند. از لحاظ عقاید و افکار و سلوک بسیار نزدیک به وهابیت می‌باشند. نفوذ وهابیت در بین آنان بیش از نفوذشان در حنفیان است.
ب- اهل الحدیث: 10% جمعیت اهل سنت را تشکیل می‌دهند و پیرو هیچ یک از مذاهب چهارگانه نیستند. از لحاظ عقاید و افکار و سلوک بسیار نزدیک به وهابیت می‌باشند. نفوذ وهابیت در بین آنان بیش از نفوذشان در حنفیان است.
چون اغلب مسلمانان بنگلادش پیرو فرقه صوفیه هستند و عقاید صوفیها به عقاید و افکار شیعه بسیار نزدیک می‌باشد، حساسیت مذهبی بین شیعه و سنی به حدی که در پاکستان و هند و کشورهای دیگر وجود دارد، نیست. مسلمانان اهل سنت این کشور اهل بیت پیامبر(ص) را دوست دارند و با ارادت خاصی در مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورا شرکت می‌کنند. اکثریت شرکت کنندگان در راهپیماییهای عاشورا در شهرداکا و دیگر نقاط کشور اهل تسنن می‌باشند. ولی در سالهای اخیر فعالیت وهابیها در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است و بر اثر فعالیتهای آنها تعداد شرکت کنندگان در مراسم مزبور کاهش یافته است.
چون اغلب مسلمانان بنگلادش پیرو فرقه صوفیه هستند و عقاید صوفیها به عقاید و افکار شیعه بسیار نزدیک می‌باشد، حساسیت مذهبی بین شیعه و سنی به حدی که در پاکستان و هند و کشورهای دیگر وجود دارد، نیست. مسلمانان اهل سنت این کشور اهل بیت پیامبر(ص) را دوست دارند و با ارادت خاصی در مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورا شرکت می‌کنند. اکثریت شرکت کنندگان در راهپیماییهای عاشورا در شهرداکا و دیگر نقاط کشور اهل تسنن می‌باشند. ولی در سالهای اخیر فعالیت وهابیها در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است و بر اثر فعالیتهای آنها تعداد شرکت کنندگان در مراسم مزبور کاهش یافته است.
=جمعیت شیعه اسماعیلیه=
=جمعیت شیعه اسماعیلیه=
خط ۹۱: خط ۹۱:
هندوها به گروه‌ها و طبقاتی تقسیم شده‌اند. طبقه براهمانها در راس همه طبقات این دین و روحانی هندوها می‌باشند. اجرای مراسم دینی و مذهبی، نکاح و مراسم تشییع میت و سوزاندن آن و...، در دست براهمانهاست. طبقه خاتریاها بعد از طبقه براهمانها می‌باشد. در گذشته این گروه (خاتریاها) متصدی امور کشوری و لشکری بودند. طبقه کسبه و تجار نیز بعد از طبقه خاتریاست. این طبقه به انواع کسب و کار تجارتی می پردازند.
هندوها به گروه‌ها و طبقاتی تقسیم شده‌اند. طبقه براهمانها در راس همه طبقات این دین و روحانی هندوها می‌باشند. اجرای مراسم دینی و مذهبی، نکاح و مراسم تشییع میت و سوزاندن آن و...، در دست براهمانهاست. طبقه خاتریاها بعد از طبقه براهمانها می‌باشد. در گذشته این گروه (خاتریاها) متصدی امور کشوری و لشکری بودند. طبقه کسبه و تجار نیز بعد از طبقه خاتریاست. این طبقه به انواع کسب و کار تجارتی می پردازند.
==طبقه پایین==
==طبقه پایین==
این طبقه را عوام الناس هندو، امثال کشاورزان و پارچه بافان و ماهیگیران و سفالگران و کفشدوزان وآهنگران و نجارها و... تشکیل می دهند. این طبقه از لحاظ حیثیت و مکانت اجتماعی از همه پایین تر و از حیثیت اقتصادی محروم است و به طور خلاصه طبقه ای مستضعف به شمار می‌آید. اینان از سوی طبقات عالی و اشراف مورد تحقیر و ظلم و ستم قرار می گرفتند و وقتی اسلام به این کشور آمد، این طبقه محروم به آیین اسلام روی آوردند و مسلمان شدند.
این طبقه را عوام الناس هندو، امثال کشاورزان و پارچه بافان و ماهیگیران و سفالگران و کفشدوزان وآهنگران و نجارها و... تشکیل می‌دهند. این طبقه از لحاظ حیثیت و مکانت اجتماعی از همه پایین تر و از حیثیت اقتصادی محروم است و به طور خلاصه طبقه ای مستضعف به شمار می‌آید. اینان از سوی طبقات عالی و اشراف مورد تحقیر و ظلم و ستم قرار می گرفتند و وقتی اسلام به این کشور آمد، این طبقه محروم به آیین اسلام روی آوردند و مسلمان شدند.
==فرق مسیحیت==
==فرق مسیحیت==
اکثریت مسیحیان بنگلادش پیرو کلیسای کاتولیک روم هستند و پاپ را به عنوان رهبر روحانی مذهبی شان می دانند. شاید عده ای بسیار اندک از مسیحیان بنگلادش پروتستان باشند. چون اغلب میسیونرهای مسیحی که در بنگلادش فعالیتهای تبلیغی گسترده دارند، پیرو کلیسای کاتولیک رومی واتیکان هستند.
اکثریت مسیحیان بنگلادش پیرو کلیسای کاتولیک روم هستند و پاپ را به عنوان رهبر روحانی مذهبی شان می دانند. شاید عده ای بسیار اندک از مسیحیان بنگلادش پروتستان باشند. چون اغلب میسیونرهای مسیحی که در بنگلادش فعالیتهای تبلیغی گسترده دارند، پیرو کلیسای کاتولیک رومی واتیکان هستند.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می‌کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می‌کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می‌شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می‌آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می‌آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می‌کند.
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می‌کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می‌کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می‌شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می‌آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می‌آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می‌کند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می‌کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده‌اند. باقریه اظهار می‌داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می‌کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می‌دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده‌اند. باقریه اظهار می‌داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروه‌های منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروه‌های بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می‌کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده اند، چنین وارد شده است:  
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروه‌های منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروه‌های بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می‌کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده اند، چنین وارد شده است:  
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می‌رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می‌رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده اند.
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می‌دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده اند.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۶۰

ویرایش