پرش به محتوا

بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان'
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':')
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
خط ۸۲: خط ۸۲:


   
   
در یک نگاه کلی باید گفت:  بخش مهمی از  اختلاف قرائات ، معلول تنوع  زبان  ، لحن و لهجه های گوناگون  می‌باشد  . از انجا که وجود چنین  اختلافات در بین  طوائف مختلف انسانها امری طبیعی بوده  و ارتباطی به اختلافات  فکری  انها ندارد  در نتیجه باید اختلاف قرائات -در قرآن کریم  - را نیز امری طبیعی دانست بگونه ای که نمی توان از بروز ان ممانعت نمود . از طرفی پدیده اختلاف قرائات  بجهت تنوع زبان و لهجه  اختصاص به قرآن نداشته در حدی که می توان ان را در تمام  مکتوبات  بشری سرایت داد .  
در یک نگاه کلی باید گفت:  بخش مهمی از  اختلاف قرائات ، معلول تنوع  زبان  ، لحن و لهجه های گوناگون  می‌باشد  . از انجا که وجود چنین  اختلافات در بین  طوائف مختلف انسانها امری طبیعی بوده  و ارتباطی به اختلافات  فکری  انها ندارد  در نتیجه باید اختلاف قرائات -در قرآن کریم  - را نیز امری طبیعی دانست بگونه ای که نمی‌توان از بروز ان ممانعت نمود . از طرفی پدیده اختلاف قرائات  بجهت تنوع زبان و لهجه  اختصاص به قرآن نداشته در حدی که می‌توان ان را در تمام  مکتوبات  بشری سرایت داد .  




از طرفی عدم  پیشرفت کتابت در قرون نخستین بویژه  صدر اسلام را می توان عامل دیگر اختلاف قرائات  دانست بدین معنا که چون  کاتبان وحی، افرادی معدود بوده و بیشتر صحابه پیامبر به قرائت و حفظ قرآن اهتمام داشتند و نیز مکتوبات ان زمان  فاقد نقطه و اعراب بود بدیهی است این امور سبب اختلاف  قرائت  برای کسانی که  به قرائات و کتابت  انان  مراجعه می‌کردند می گردید .
از طرفی عدم  پیشرفت کتابت در قرون نخستین بویژه  صدر اسلام را می‌توان عامل دیگر اختلاف قرائات  دانست بدین معنا که چون  کاتبان وحی، افرادی معدود بوده و بیشتر صحابه پیامبر به قرائت و حفظ قرآن اهتمام داشتند و نیز مکتوبات ان زمان  فاقد نقطه و اعراب بود بدیهی است این امور سبب اختلاف  قرائت  برای کسانی که  به قرائات و کتابت  انان  مراجعه می‌کردند می گردید .


==7-1-لزوم تفکیک  بین قرائات سبعه و روایات سبع احرف==  
==7-1-لزوم تفکیک  بین قرائات سبعه و روایات سبع احرف==  
خط ۹۶: خط ۹۶:




ایشان در ادامه به کثرت  قاریانی که قرائتشان  ارجح ا ز قرائت قراء سبع  اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی  بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند  چگونه می توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان  بر انها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است . ایشان از قول  الشرف المرسی نقل می کند که منشا گفتار کسانی که  مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می دانند جهل قبیح می‌باشد . سپس ایشان گفتارقرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلى رتبة ، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین ، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلى الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک ! ! ! وکیف یکون ذلک ؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب "  وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع ، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی ، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع ، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها ، وإنما هی راجعة إلى حرف واحد من تلک السبعة ، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف . ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات  المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  
ایشان در ادامه به کثرت  قاریانی که قرائتشان  ارجح ا ز قرائت قراء سبع  اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی  بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند  چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان  بر انها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است . ایشان از قول  الشرف المرسی نقل می کند که منشا گفتار کسانی که  مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می دانند جهل قبیح می‌باشد . سپس ایشان گفتارقرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلى رتبة ، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین ، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلى الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک ! ! ! وکیف یکون ذلک ؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب "  وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع ، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی ، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع ، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها ، وإنما هی راجعة إلى حرف واحد من تلک السبعة ، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف . ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات  المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  




خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
==2- تواتر سور و ایات قرآن :==  
==2- تواتر سور و ایات قرآن :==  


تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قرآن بوده و بدون ان نمی توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی‌گردد .بدین معنا که برخی از عالمان  دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه انها را نازل شده از ناحیه خداوند می دانند در حالی که بیشتر انان  متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند  قرآن نازل شده  تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر  را نمی توان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست  .
تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قرآن بوده و بدون ان نمی‌توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی‌گردد .بدین معنا که برخی از عالمان  دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه انها را نازل شده از ناحیه خداوند می دانند در حالی که بیشتر انان  متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند  قرآن نازل شده  تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر  را نمی‌توان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست  .


   
   
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:




این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قرآن معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات ان - انچنان گسترده است که بدون ان نمی توان قرآن بودن چیزی راپذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل  قرآن پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب ، محل و وضع؟ قرآن این شرط را لازم نمی دانند .<ref>الاتقان فی علوم القرآن  ج اص 209لا خلاف أن کل ما هو من القرآن یجب أن یکون متواترا فی أصله وأجزائه وأما فی محله ووضعه وترتیبه فکذلک عند محققی أهل السنة للقطع بأن العادة تقضی بالتواتر فی تفاصیل مثله لأن هذا المعجز العظیم الذی هو أصل الدین القویم والصراط المستقیم مما تتوفر الدواعی على نقل جمله وتفاصیله فما نقل آحادا ولم یتواتر یقطع بأنه لیس من القرآن قطعا وذهب کثیر من الأصولیین إلى أن التواتر شرط فی ثبوت ما هو من القرآن بحسب أصله ولیس بشرط فی محله ووضعه وترتیبه بل یکثر فیها نقل الآحاد قیل</ref>
این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قرآن معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات ان - انچنان گسترده است که بدون ان نمی‌توان قرآن بودن چیزی راپذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل  قرآن پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب ، محل و وضع؟ قرآن این شرط را لازم نمی دانند .<ref>الاتقان فی علوم القرآن  ج اص 209لا خلاف أن کل ما هو من القرآن یجب أن یکون متواترا فی أصله وأجزائه وأما فی محله ووضعه وترتیبه فکذلک عند محققی أهل السنة للقطع بأن العادة تقضی بالتواتر فی تفاصیل مثله لأن هذا المعجز العظیم الذی هو أصل الدین القویم والصراط المستقیم مما تتوفر الدواعی على نقل جمله وتفاصیله فما نقل آحادا ولم یتواتر یقطع بأنه لیس من القرآن قطعا وذهب کثیر من الأصولیین إلى أن التواتر شرط فی ثبوت ما هو من القرآن بحسب أصله ولیس بشرط فی محله ووضعه وترتیبه بل یکثر فیها نقل الآحاد قیل</ref>


   
   
ایه الله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قرآن می فرماید:  
ایه الله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قرآن می فرماید:  
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قرآن است  بنابر این با خبر واحد  نمی توان قرآن بودن ایه یا سوره ای را ثابت نمود . <ref>البیان فی تفسیر القرآن  ص 123... قد أطبق المسلمون بجمیع نحلهم ومذاهبهم على أن ثبوت القرآن ینحصر طریقه بالتواتر.... وعلى ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا .</ref>
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قرآن است  بنابر این با خبر واحد  نمی‌توان قرآن بودن ایه یا سوره ای را ثابت نمود . <ref>البیان فی تفسیر القرآن  ص 123... قد أطبق المسلمون بجمیع نحلهم ومذاهبهم على أن ثبوت القرآن ینحصر طریقه بالتواتر.... وعلى ذلک فما کان نقله بطریق الآحاد لا یکون من القرآن قطعا .</ref>




خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


-ایه الله خوئی:  
-ایه الله خوئی:  
ایشان بعد از بیان اراء در مساله مذکور <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 لقد اختلفت الآراء حول القراءات السبع المشهورة بین الناس ، فذهب جمع من علماء أهل السنة إلى تواترها عن النبی صلى الله علیه وآله وربما ینسب هذا القول إلى المشهور بینهم . ونقل عن السبکی القول بتواتر القراءات العشر وأفرط بعضهم فزعم أن من قال إن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر . ونسب هذا الرأی إلى مفتی البلاد الأندلسیة أبی سعید فرج ابن لب</ref>  قول صحیح را عدم تواتر قرائات سبعه دانسته و اظهار می‌دارد  قول معروف در بین شیعه عدم تواترقرائات سبعه است چون قرائات مذکور یا مبتنی بر اجتهاد قراء بوده و یا منقول به خبر واحد می‌باشد از اینرو نمی توان تواتررا در انها اثبات نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 والمعروف عند الشیعة أنها غیر متواترة ، بل القراءات بین ما هو اجتهاد من القارئ وبین ما هو منقول بخبر الواحد ، واختار هذا القول جماعة من المحققین من علماء أهل السنة . وغیر بعید أن یکون هذا هو المشهور بینهم - کما ستعرف ذلک - وهذا القول هو الصحیح</ref>  
ایشان بعد از بیان اراء در مساله مذکور <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 لقد اختلفت الآراء حول القراءات السبع المشهورة بین الناس ، فذهب جمع من علماء أهل السنة إلى تواترها عن النبی صلى الله علیه وآله وربما ینسب هذا القول إلى المشهور بینهم . ونقل عن السبکی القول بتواتر القراءات العشر وأفرط بعضهم فزعم أن من قال إن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر . ونسب هذا الرأی إلى مفتی البلاد الأندلسیة أبی سعید فرج ابن لب</ref>  قول صحیح را عدم تواتر قرائات سبعه دانسته و اظهار می‌دارد  قول معروف در بین شیعه عدم تواترقرائات سبعه است چون قرائات مذکور یا مبتنی بر اجتهاد قراء بوده و یا منقول به خبر واحد می‌باشد از اینرو نمی‌توان تواتررا در انها اثبات نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 والمعروف عند الشیعة أنها غیر متواترة ، بل القراءات بین ما هو اجتهاد من القارئ وبین ما هو منقول بخبر الواحد ، واختار هذا القول جماعة من المحققین من علماء أهل السنة . وغیر بعید أن یکون هذا هو المشهور بینهم - کما ستعرف ذلک - وهذا القول هو الصحیح</ref>  




خط ۳۲۶: خط ۳۲۶:
دلیل پنجم: نقض  تواتر قرائات  با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با ان   
دلیل پنجم: نقض  تواتر قرائات  با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با ان   


مفاد دلیل مذکور ان است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام  اهل سنت چگونه می توان تواتر قرائات سبعه را اثبات نمود .   
مفاد دلیل مذکور ان است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام  اهل سنت چگونه می‌توان تواتر قرائات سبعه را اثبات نمود .   




خط ۳۳۵: خط ۳۳۵:




باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب  البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر-  ان دانست  . تصدیق  این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان  ان است  که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص ان را به همین گونه قرائت کرده اند .بدیهی است تصور این امر – که  جبرئیل قرآن را به هفت وجه  برای پیامبر ص  قرائت  و نازل نموده –  سبب وهن قرآن  بوده و ان را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد .   
باید گفت علاوه بر دلائل متقنی که از کتاب  البیان فی تفسیر القرآن ذکر گردید نامعقول بودن تواتر قرائات قراء سبعه را می‌توان بعنوان ششمین دلیل - برعدم تواتر-  ان دانست  . تصدیق  این امر با تصوردقیق تواتر قرائات امری بدیهی خواهد بود چون معنای تواتر قرائات قراءسبعه از دیدگاه قائلین بدان  ان است  که قرآن به این هفت قرائت نازل شده و پیامبر ص ان را به همین گونه قرائت کرده اند .بدیهی است تصور این امر – که  جبرئیل قرآن را به هفت وجه  برای پیامبر ص  قرائت  و نازل نموده –  سبب وهن قرآن  بوده و ان را از مرتبه عالی تنزل خواهد داد .   


==6- حجیت  یا عدم حجیت قرائات سبعه== <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمتها -  ازکتاب  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است .</ref>
==6- حجیت  یا عدم حجیت قرائات سبعه== <ref>این مباحث با اندکی تغییر-حذف برخی از قسمتها -  ازکتاب  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-168 نقل شده است .</ref>
خط ۳۵۲: خط ۳۵۲:




ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء ،اجتهادات شخصی انها بوده و نمی توان انرا بعنوان روایت عن النبی ص  پذیرفت ، ذکر می کند . نکته دیگر در عدم حجیت قرائات ان است که  مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از انهاست .  <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به:  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-166 ذهب جماعة إلى حجیة هذه القراءات ، فجوزوا أن یستدل بها على الحکم الشرعی ، کما استدل على حرمة وطئ الحائض بعد نقائها من الحیض وقبل أن تغتسل ، بقراءة الکوفیین - غیر حفص - قوله تعالى: " ولا تقربوهن حتى یطهرن " بالتشدید . ولکن الحق عدم حجیة هذه القراءات ، فلا یستدل بها على الحکم الشرعی .والدلیل على ذلک أن کل واحد من هؤلاء القراء یحتمل فیه الغلط والاشتباه ، ولم یرد دلیل من العقل ، ولا من الشرع على وجوب اتباع قارئ منهم بالخصوص ، وقد استقل العقل ، وحکم الشرع بالمنع عن اتباع غیر العلم .  ... ان القراءات لم یتضح کونها روایة ، لتشملها هذه الأدلة ، فلعلها اجتهادات من القراء ، ویؤید هذا الاحتمال ما تقدم من تصریح بعض الاعلام بذلک ، بل إذا لاحظنا السبب الذی من أجله اختلف القراء فی قراءاتهم – وهو خلو المصاحف المرسلة إلى الجهات من النقط والشکل - یقوى هذا الاحتمال جدا .  قال ابن أبی هاشم:" إن السبب فی اختلاف القراءات السبع وغیرها  ان الجهات التی وجهت إلیها المصاحف کان بها من الصحابة من حمل عنه أهل تلک الجهة وکانت المصاحف خالیة من النقط والشکل . قال: فثبت أهل کل ناحیة على ما کانوا تلقوه سماعا عن الصحابة ، بشرط موافقة الخط ، وترکوا ما یخالف الخط . . . فمن ثم نشأالاختلاف بین قراء الأمصار "...... ان رواة کل قراءة من هذه القراءات ، لم تثبت وثاقتهم أجمع ، فلا تشمل أدلة حجیة خبر الثقة روایتهم . ویظهر ذلک مما قدمناه فی ترجمة أحوال القراء ورواتهم</ref>
ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء ،اجتهادات شخصی انها بوده و نمی‌توان انرا بعنوان روایت عن النبی ص  پذیرفت ، ذکر می کند . نکته دیگر در عدم حجیت قرائات ان است که  مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از انهاست .  <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به:  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-166 ذهب جماعة إلى حجیة هذه القراءات ، فجوزوا أن یستدل بها على الحکم الشرعی ، کما استدل على حرمة وطئ الحائض بعد نقائها من الحیض وقبل أن تغتسل ، بقراءة الکوفیین - غیر حفص - قوله تعالى: " ولا تقربوهن حتى یطهرن " بالتشدید . ولکن الحق عدم حجیة هذه القراءات ، فلا یستدل بها على الحکم الشرعی .والدلیل على ذلک أن کل واحد من هؤلاء القراء یحتمل فیه الغلط والاشتباه ، ولم یرد دلیل من العقل ، ولا من الشرع على وجوب اتباع قارئ منهم بالخصوص ، وقد استقل العقل ، وحکم الشرع بالمنع عن اتباع غیر العلم .  ... ان القراءات لم یتضح کونها روایة ، لتشملها هذه الأدلة ، فلعلها اجتهادات من القراء ، ویؤید هذا الاحتمال ما تقدم من تصریح بعض الاعلام بذلک ، بل إذا لاحظنا السبب الذی من أجله اختلف القراء فی قراءاتهم – وهو خلو المصاحف المرسلة إلى الجهات من النقط والشکل - یقوى هذا الاحتمال جدا .  قال ابن أبی هاشم:" إن السبب فی اختلاف القراءات السبع وغیرها  ان الجهات التی وجهت إلیها المصاحف کان بها من الصحابة من حمل عنه أهل تلک الجهة وکانت المصاحف خالیة من النقط والشکل . قال: فثبت أهل کل ناحیة على ما کانوا تلقوه سماعا عن الصحابة ، بشرط موافقة الخط ، وترکوا ما یخالف الخط . . . فمن ثم نشأالاختلاف بین قراء الأمصار "...... ان رواة کل قراءة من هذه القراءات ، لم تثبت وثاقتهم أجمع ، فلا تشمل أدلة حجیة خبر الثقة روایتهم . ویظهر ذلک مما قدمناه فی ترجمة أحوال القراء ورواتهم</ref>




خط ۴۱۵: خط ۴۱۵:


اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده اند که:  
اهل بیت ع از پیامبر ص نقل فرموده اند که:  
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر ان تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی . به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن . بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود:  می توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسى بن عبدالله الهاشمی ، عن أبیه عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت: یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت: یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک ( أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن على سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>
پیک وحی از جانب خداوند متعال بر من نازل شد که امرالهی بر ان تعلق گرفته است که قرآن را بر یک حرف قرائت کنی . به خداوند متعال عرضه داشتم که دستورت را بر امتم وسعت داده و اسان کن . بار دیگر امر الهی بر قرائت به یک حرف تکرار شد؛ برای بار سوم نیز همین اتفاق افتاد اما در مرحله چهارم خداوند متعال فرمود:  می‌توانی قرآن را بر هفت حرف قرائت نمائی نظربه اینکه در زمین از اغاز خلقتش، هفت عالم خلق شده است <ref> همان: عن عیسى بن عبدالله الهاشمی ، عن أبیه عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: أتانی آت من الله فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت: یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت: یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله عز وجل یأمرک ( أن تقرأ القرآن على حرف واحد ، فقلت یا رب وسع على أمتی فقال: إن الله یأمرک أن تقرأ القرآن على سبعة أحرف خلق الله عز وجل فی الأرض منذ خلقها سبعة عالمین</ref>




خط ۴۶۴: خط ۴۶۴:




مراد از نزول قرآن بر سبعه احرف این است که مجموعه قرآن را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت ان داده شده است- می توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قرآن را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود . <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص108-109 ثم إن کلمة على فی قوله أنزل القرآن على سبعة أحرف تشیر إلى أن المسألة على هذا الشرط من التوسعة والتیسیر أی أنزل القرآن موسعا فیه على القارىء أن یقرأه على سبعة أوجه یقرأ بأی حرف أراد منها على البدل من صاحبه کأنه قال أنزل على هذا الشرط وعلى هذه التوسعة  ولیس المراد أن کل کلمة من القرآن تقرأ على سبعة أوجه إذا لقال إن هذا القرآن أنزل سبعة أحرف بحذف لفظ على  بل المراد ما علمت من أن هذا القرآن أنزل على هذا الشرط وهذه التوسعة بحیث لا تتجاوز وجوه الاختلاف سبعة أوجه مهما کثر ذلک التعدد والتنوع فی أداء اللفظ الواحد ومهما تعددت القراءات وطرقها فی الکلمة الواحدة</ref>  
مراد از نزول قرآن بر سبعه احرف این است که مجموعه قرآن را - بجهت توسعه و تسهیلی که درقرائت ان داده شده است- می‌توان بر وجوه هفتگانه از موارد اختلاف که ذکر شد قرائت نمود بنابر این مراد از سبعه احرف این نیست که هر کلمه قرآن را بتوان بر هفت وجه قرائت نمود . <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص108-109 ثم إن کلمة على فی قوله أنزل القرآن على سبعة أحرف تشیر إلى أن المسألة على هذا الشرط من التوسعة والتیسیر أی أنزل القرآن موسعا فیه على القارىء أن یقرأه على سبعة أوجه یقرأ بأی حرف أراد منها على البدل من صاحبه کأنه قال أنزل على هذا الشرط وعلى هذه التوسعة  ولیس المراد أن کل کلمة من القرآن تقرأ على سبعة أوجه إذا لقال إن هذا القرآن أنزل سبعة أحرف بحذف لفظ على  بل المراد ما علمت من أن هذا القرآن أنزل على هذا الشرط وهذه التوسعة بحیث لا تتجاوز وجوه الاختلاف سبعة أوجه مهما کثر ذلک التعدد والتنوع فی أداء اللفظ الواحد ومهما تعددت القراءات وطرقها فی الکلمة الواحدة</ref>  




خط ۴۷۰: خط ۴۷۰:




ایشان  تنوع قرائات را قائم مقام تعدد در ایات دانسته و انرا بیانگر نوعی بلاغت و اعجاز در جامعیت و کمال قرآن می داند مضافا انکه به رغم این همه  تنوع در قرآن  هیچگونه تناقضی نمی توان دران یافت بلکه ایات الهی هر یک مصدق و مفسر دیگری می‌باشد. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 149 .....والخلاصة: أن تنوع القراءات یقوم مقام تعدد الآیات. وذلک ضرب من ضروب البلاغة یبتدئ من جمال هذا الإیجاز وینتهی إلى کمال الإعجاز. أضف إلى ذلک ما فی تنوع القراءات من البراهین الساطعة والأدلة القاطعة على أن القرآن کلام الله وعلى صدق من جاء به وهو رسول الله صلى الله علیه وسلم فإن هذه الاختلافات فی القراءة على کثرتها لا تؤدی إلى تناقض فی المقروء وتضاد ولا إلى تهافت وتخاذل بل القرآن کله على تنوع قراءاته یصدق بعضه بعضا ویبین بعضه بعضا ویشهد بعضه لبعض على نمط واحد فی علو الأسلوب والتعبیر وهدف واحد من سمو الهدایة والتعلیم. وذلک من غیر شک یفید تعدد الإعجاز بتعدد القراءات والحروف </ref>
ایشان  تنوع قرائات را قائم مقام تعدد در ایات دانسته و انرا بیانگر نوعی بلاغت و اعجاز در جامعیت و کمال قرآن می داند مضافا انکه به رغم این همه  تنوع در قرآن  هیچگونه تناقضی نمی‌توان دران یافت بلکه ایات الهی هر یک مصدق و مفسر دیگری می‌باشد. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 149 .....والخلاصة: أن تنوع القراءات یقوم مقام تعدد الآیات. وذلک ضرب من ضروب البلاغة یبتدئ من جمال هذا الإیجاز وینتهی إلى کمال الإعجاز. أضف إلى ذلک ما فی تنوع القراءات من البراهین الساطعة والأدلة القاطعة على أن القرآن کلام الله وعلى صدق من جاء به وهو رسول الله صلى الله علیه وسلم فإن هذه الاختلافات فی القراءة على کثرتها لا تؤدی إلى تناقض فی المقروء وتضاد ولا إلى تهافت وتخاذل بل القرآن کله على تنوع قراءاته یصدق بعضه بعضا ویبین بعضه بعضا ویشهد بعضه لبعض على نمط واحد فی علو الأسلوب والتعبیر وهدف واحد من سمو الهدایة والتعلیم. وذلک من غیر شک یفید تعدد الإعجاز بتعدد القراءات والحروف </ref>




خط ۶۱۳: خط ۶۱۳:


1-احتمال دوم بر خلاف ظاهر روایات "نزول قرآن بر سبعه احرف" است:  
1-احتمال دوم بر خلاف ظاهر روایات "نزول قرآن بر سبعه احرف" است:  
.بنا بر این نمی توان روایات مذکور را تفسیر روایات سبعه احرف دانست .<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص.183.. ..أن ظاهر الروایة کون الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن غیر الأبواب السبعة التی نزل منها ، فلا یصح ان یجمل تفسیرا لها ، کما یریده أصحاب هذا القول</ref>   
.بنا بر این نمی‌توان روایات مذکور را تفسیر روایات سبعه احرف دانست .<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص.183.. ..أن ظاهر الروایة کون الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن غیر الأبواب السبعة التی نزل منها ، فلا یصح ان یجمل تفسیرا لها ، کما یریده أصحاب هذا القول</ref>   




خط ۶۲۹: خط ۶۲۹:




ثانیا تقسیم مباحث قرآن به ابواب سبعه جامع نیست بجهت اینکه  برخی از اموری که در قرآن کریم وجود دارد ابواب سبعه انرا شامل نمی‌گردد نظیر مباحث مربوط به مبدا ، معاد  و قصص قرآنی و اگر این موضوعات را بتوان در محکم و متشابه قرار داد پس می توان تمام مباحث قرآن را بجای ابواب سبعه در ذیل  دو عنوان محکم و متشابه قرار دهیم .  <ref>همأن ص 184 الروایة مضطربة فی مفادها ، فإن الزجر والحرام بمعنى واحد ، فلا تکون الأبواب سبعة ، على أن فی القرآن أشیاء أخرى لا تدخل فی هذه الأبواب السبعة ، کذکر المبدأ والمعاد ، والقصص ، والاحتجاجات والمعارف ، وغیر ذلک . وإذا أراد هذا القائل أن یدرج جمیع هذه الأشیاء فی المحکم والمتشابه کان علیه أن یدرج الأبواب المذکورة فی الروایة فیهما أیضا ، ویحصر القرآن فی حرفین " المحکم والمتشابه " فإن جمیع ما فی القرآن لا یخلو من أحدهما .</ref>
ثانیا تقسیم مباحث قرآن به ابواب سبعه جامع نیست بجهت اینکه  برخی از اموری که در قرآن کریم وجود دارد ابواب سبعه انرا شامل نمی‌گردد نظیر مباحث مربوط به مبدا ، معاد  و قصص قرآنی و اگر این موضوعات را بتوان در محکم و متشابه قرار داد پس می‌توان تمام مباحث قرآن را بجای ابواب سبعه در ذیل  دو عنوان محکم و متشابه قرار دهیم .  <ref>همأن ص 184 الروایة مضطربة فی مفادها ، فإن الزجر والحرام بمعنى واحد ، فلا تکون الأبواب سبعة ، على أن فی القرآن أشیاء أخرى لا تدخل فی هذه الأبواب السبعة ، کذکر المبدأ والمعاد ، والقصص ، والاحتجاجات والمعارف ، وغیر ذلک . وإذا أراد هذا القائل أن یدرج جمیع هذه الأشیاء فی المحکم والمتشابه کان علیه أن یدرج الأبواب المذکورة فی الروایة فیهما أیضا ، ویحصر القرآن فی حرفین " المحکم والمتشابه " فإن جمیع ما فی القرآن لا یخلو من أحدهما .</ref>




خط ۷۵۶: خط ۷۵۶:


نقد وجه هشتم: این وجه مخالف ظاهر روایات سبعه احرف است:  
نقد وجه هشتم: این وجه مخالف ظاهر روایات سبعه احرف است:  
این قول بر خلاف ظهور بلکه خلاف نص روایات سبعه احرف بوده و اساسا انرا نمی توان قول مستقلی دانست چون معنای حروف سبعه در ان بیان نشده است.<ref>همان ص 190 ان لفظ السبعة یراد منه الکثرة فی الآحاد ، کما یراد من لفظ السبعین والسبعمائة الکثرة فی العشرات أو المئات . ونسب هذا القول إلى القاضی عیاض ومن تبعه . ویرده: ان هذا خلاف ظاهر الروایات ، بل خلاف صریح بعضها على أن هذا لا یعد قولا مستقلا عن الوجوه الأخرى ، لأنه لم یعین معنى الحروف فیه ، فلا بد وان یراد من الحروف أحد المعانی المذکورة فی الوجوه المتقدمة ویرد علیه ما یرد من الاشکال على تلک الوجوه</ref>
این قول بر خلاف ظهور بلکه خلاف نص روایات سبعه احرف بوده و اساسا انرا نمی‌توان قول مستقلی دانست چون معنای حروف سبعه در ان بیان نشده است.<ref>همان ص 190 ان لفظ السبعة یراد منه الکثرة فی الآحاد ، کما یراد من لفظ السبعین والسبعمائة الکثرة فی العشرات أو المئات . ونسب هذا القول إلى القاضی عیاض ومن تبعه . ویرده: ان هذا خلاف ظاهر الروایات ، بل خلاف صریح بعضها على أن هذا لا یعد قولا مستقلا عن الوجوه الأخرى ، لأنه لم یعین معنى الحروف فیه ، فلا بد وان یراد من الحروف أحد المعانی المذکورة فی الوجوه المتقدمة ویرد علیه ما یرد من الاشکال على تلک الوجوه</ref>


وجه نهم: مراد از سبعه احرف در روایات قرائات سبعه است:  
وجه نهم: مراد از سبعه احرف در روایات قرائات سبعه است:  
خط ۸۰۲: خط ۸۰۲:




3-پدیده اختلاف قرائات  بجهت تنوع زبان و لهجه  اختصاص به قرآن نداشته بگونه ای که می توان ان را در تمام  مکتوبات  بشری سرایت داد .
3-پدیده اختلاف قرائات  بجهت تنوع زبان و لهجه  اختصاص به قرآن نداشته بگونه ای که می‌توان ان را در تمام  مکتوبات  بشری سرایت داد .


   
   
3- تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قرآن بوده و بدون ان نمی توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی‌گردد.
3- تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قرآن بوده و بدون ان نمی‌توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی‌گردد.




Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۸۴

ویرایش