۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
مرجعیت فکری این حزب، اندیشه های سلفی است و نخستین حزب در این کشور محسوب می شود که می خواهد با استفاده از قواعد حکومت های مدنی و اصول بازی دموکراتیک به قدرت برسد.<ref>http://peace-ipsc.org/fa/جریان-های-سیاسی-فعال-در-تونس/</ref> | مرجعیت فکری این حزب، اندیشه های سلفی است و نخستین حزب در این کشور محسوب می شود که می خواهد با استفاده از قواعد حکومت های مدنی و اصول بازی دموکراتیک به قدرت برسد.<ref>http://peace-ipsc.org/fa/جریان-های-سیاسی-فعال-در-تونس/</ref> | ||
==جریانات سلفی در تونس== | ===جریانات سلفی در تونس=== | ||
===سلفيه | ====سلفيه علمى==== | ||
سلفيه علمى، يكى از گروههاى جريان سلفى در تونس است. اين گروه، صلحطلب هستند و به طرح دعوت و وعظ بسنده مىكنند. مبلغان آن، به ابعاد فقهى و عقيدتى تكيه كردهاند و به دنبال علوم شرعى هستند. آنها خود را دنبالهرو مراجع سلفيه علمى در خارج (مثلًا مصر) و مخصوصاً نهاد دينى وهابى در عربستان مىدانند. اين جريان در دهه 1990 م. با بازگشت جمعى از دانشآموختگان تونسى از دانشگاه اسلامى به تونس و تلاش آنها براى ترويج افكار سلفيه علمى در ميان جوانان، وارد اين كشور شد و به سبب وجود شبكههاى ماهوارهاى و اينترنت، به سرعت شيوع يافت. | سلفيه علمى، يكى از گروههاى جريان سلفى در تونس است. اين گروه، صلحطلب هستند و به طرح دعوت و وعظ بسنده مىكنند. مبلغان آن، به ابعاد فقهى و عقيدتى تكيه كردهاند و به دنبال علوم شرعى هستند. آنها خود را دنبالهرو مراجع سلفيه علمى در خارج (مثلًا مصر) و مخصوصاً نهاد دينى وهابى در عربستان مىدانند. اين جريان در دهه 1990 م. با بازگشت جمعى از دانشآموختگان تونسى از دانشگاه اسلامى به تونس و تلاش آنها براى ترويج افكار سلفيه علمى در ميان جوانان، وارد اين كشور شد و به سبب وجود شبكههاى ماهوارهاى و اينترنت، به سرعت شيوع يافت. | ||
به اعتقاد اين دسته از سلفىها، قيام عليه حاكم حرام است، حتى اگر ظالم باشد. اغلب شيوخ آنها از هواداران رژيم بنعلى بودند و بنعلى نيز فعاليتهاى آنها را تا حدودى ناديده مىگرفت. رويكرد سلفىهاى علمى تونس، نه تنها در جهت حفظ نظام بنعلى بود، بلكه همچنين اين جريان با تحريم عمليات استشهادى فلسطينىها عليه اسرائيل و «خودكشى» خواندن آن، عملًا فاصله قابل توجهى از ديگر انواع سلفيتِ تونسى و عربى گرفت. از جمله مهمترين شخصيتهاى جريان سلفىگرى علمى، «كمال بن محمد بن على المرزوقى» و نيز «شيخ بشير بن حسن» هستند. | به اعتقاد اين دسته از سلفىها، قيام عليه حاكم حرام است، حتى اگر ظالم باشد. اغلب شيوخ آنها از هواداران رژيم بنعلى بودند و بنعلى نيز فعاليتهاى آنها را تا حدودى ناديده مىگرفت. رويكرد سلفىهاى علمى تونس، نه تنها در جهت حفظ نظام بنعلى بود، بلكه همچنين اين جريان با تحريم عمليات استشهادى فلسطينىها عليه اسرائيل و «خودكشى» خواندن آن، عملًا فاصله قابل توجهى از ديگر انواع سلفيتِ تونسى و عربى گرفت. از جمله مهمترين شخصيتهاى جريان سلفىگرى علمى، «كمال بن محمد بن على المرزوقى» و نيز «شيخ بشير بن حسن» هستند. | ||
نگاه سلفىگرى علمى به فعاليت سياسى و حزبى و نيز جمعيتى، نگاهى منفى است و بر اين مقوله مبتنى است كه اسلام با حزبگرايى سازگار نيست. از جمله تبعات اين كار، ايجاد انشقاق درون امت است. درنتيجه، فعاليت حزبى در ساختار سياسى يا فراتر از آن، به هر صورتى كه باشد، از ديد آنها مذموم است. آنها سياست را امرى منافى پرهيزگارى و بىفايده و حقير مىشمارند و برايشان، دموكراسى نيرنگى گمراهكننده و شيوهاى وسوسهانگيز است كه در نهايت در مسيرى دور از جاده منتهى به خلافت، به بنبست مىرسد.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref> | نگاه سلفىگرى علمى به فعاليت سياسى و حزبى و نيز جمعيتى، نگاهى منفى است و بر اين مقوله مبتنى است كه اسلام با حزبگرايى سازگار نيست. از جمله تبعات اين كار، ايجاد انشقاق درون امت است. درنتيجه، فعاليت حزبى در ساختار سياسى يا فراتر از آن، به هر صورتى كه باشد، از ديد آنها مذموم است. آنها سياست را امرى منافى پرهيزگارى و بىفايده و حقير مىشمارند و برايشان، دموكراسى نيرنگى گمراهكننده و شيوهاى وسوسهانگيز است كه در نهايت در مسيرى دور از جاده منتهى به خلافت، به بنبست مىرسد.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref> | ||
====سلفيه حركتى (اصلاحطلب يا جنبشى)==== | |||
اين جريان از نظر فكرى و عملى، تا حدى شبيه سلفيه علمى و نزديك به تفكر اخوانى است. اين جريان كه پيشتر فقط خواستار اصلاحات سياسى بود، امروزه خواهان مشاركت عملى در فعاليت هاى سياسى و تشكيل حزب و تفكر سلفى به عنوان چارچوبى جهت تبيين نحوه برخورد با واقعيتهاى سياسى- اقتصادى- آموزشى و اقتصادى است. به عبارتى اين جريان، زندگى سياسى دموكراتيك را پذيرفته است و در چارچوب آن فعاليت می كند و انتخابات آزاد را به عنوان ابزارى براى چرخش نخبگان می پذيرد. اين جريان سلفى، در 1988 م. با تأسيس «جبهه اسلامى تونس» به رهبرى «محمدعلى الحراثى»، «عبدالله الحاجى» و «محمد خوجه» فعاليت خود را آغاز كرد و پس از بازگشت بسيارى از جوانان تونسى جهادگر مستقر در افغانستان به تونس، ظهور و بروز جدى يافت. البته جبهه اسلامى تونس، در ابتدا شامل بسيارى از سلفی ها، از جمله سلفی هاى جهادى می شد كه در سالهاى بعد، اين دو جريان از يكديگر جدا شدند. در واقع روشن است كه جريان سلفيت سياسى يا جنبشى، به تدريج و با جدا شدن از سلفی هاى جهادى، به سوى پذيرش ساز و كارهاى سياست رسمى و عمل در چارچوب آنها حركت كرده است. اين جريان در دوره جديد، بسيار به سلفيت مصرى نزديك شده و اغلب گفتمانى نزديك به آنها در پيش گرفته است. | |||
پس از انقلاب «ياسمن» تونس، چند حزب سلفى از درون اين جريان ظهور كرد كه از جمله مهمترين آنها، «حزب الإصالة السلفى»، «حزب الإصلاح السلفى و حزب الرحمة السلفى» هستند. البته اين نوع سلفی گرى به فعاليت حزبى محدود نماند و فعاليت در چارچوب جمعيت هاى خيريه، آموزشى و غيره را نيز در پيش گرفت. در حال حاضر ده ها جمعيت و انجمن زير چتر اين نوع سلفيت در تونس فعالند كه زير چتر فراگير «الجبهه التونسية للجمعيات الإسلامية» با مديريتِ شيخ مختار الجبالى، كه از جمله شناخته شده ترين و معتبرترين شيوخ سلفيتِ تونسى است، فعاليت می كنند. | |||
ويژگی هاى ديگر اين جريان سلفى در تونس عبارتند از: | |||
الف. مذهب مالكى، مبناى شرعى جنبش سلفى در تونس است و بر اعتقاد صحيح به كتاب و سنت پيامبر مبتنى است؛ | |||
ب. كار سازمانى و حزبى مجاز است و با قوانين شرع در تضاد نيست؛ | |||
ج. فراخوان براى مشاركت سياسى به منظور كاهش شر و ترويج خير و نيكى در كشور ضرورى و واجب است؛ | |||
د. اسلام بايد به عنوان شيوه و راهحلى براى مشكلات مردم در سراسر جهان و نيز اتخاذ رويكردى معتدل و به دور از خشونت و افراط گرايى ارائه شود. | |||
====سلفى جهادى==== | |||
اين گروه، افراطی ترين گروه سلفى است و به عكس جريان سلفيه حركتى، خواستار شورش عليه حاكم و انواع فعاليت هاى جمعى، از جمله عمليات مسلحانه است. اين نوع سلفيت، البته در سطح منطقه اى فراگير بوده است و نمی توان آن را در كشورهايى خاص خلاصه كرد. در اين معنا، سلفيت جهادى جريانى بين المللى است كه ماهيت و اهداف خود را از همين بُعد بين المللى كنش خويش می گيرد؛ كنشى كه بنا بر اعتقاد بزرگان اين جريان، براى مقاومت در برابر تهاجم صليبى به سرزمين هاى اسلامى انجام داده می شود و هدف آن، مبارزه با اشغالگران و آزاد كردن سرزمين هاى اسلامى از نفوذ و حضور صليبی هاست. به ويژه پس از اشغال افغانستان و عراق، بُعد بين المللى كنش اين نوع سلفی گرى آشكارتر شد و به صورت گسترده تر محل تأكيد قرار گرفت. | |||
اين گروه در تونس، براى نخستين بار در دهه هشتاد ميلادى، با حضور جمعى از جوانان، كه دست به ضدعمليات ساده ابتدايى زده بودند، فعاليت خود را آغاز كرد. در عمليات مذكور، تعدادى از عوامل آن كشته و برخى بازداشت شدند و گروهى ديگر به خارج از تونس گريختند كه يكى از آنها «شيخ محمد الازرق» بود كه فتواى جهاد و مشروعيت اقدام عليه حكومت و دستگاه هاى وابسته به آن را صادر كرده بود. وى پس از انجام دادن اين عمليات به عربستان گريخت، اما نظام عربستان در اواسط دهه هشتاد ميلادى وى را دستگير كرد و تحويل دستگاه اطلاعات تونس داد و حكم اعدام وى صادر شد. | |||
در دهه 1990 م، فعاليت سلفيت جهادى و انديشه اين جريان در تونس با ورود «شيخ الضرير الإدريسى» از عربستان و آموزش هاى دينىِ وى در استان «سيدى بوزيد»، رشد خود را آغاز كرد. تعدادى از عناصر اين جهاد در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود قرن گذشته ميلادى، پس از چند تجربه جهادى ناموفق به افغانستان رفتند و برخى از آنها كوشيدند هسته جماعت جهادى يك پارچه اى نظير كار ليبيايی ها و الجزايری هاى مقيم افغانستان تشكيل دهند، اما تلاششان به دليل فقدان كادرهاى شايسته بين آنها بی نتيجه ماند. پس از خروج افغان هاى عرب از افغانستان در 1992 م، جهادی هاى تونسى به سودان رفتند و باز هم كوشيدند جماعت مورد نظرشان را تشكيل دهند، اما اين بار هم ناكام ماندند. پس از تسلط طالبان بر افغانستان و ورود موج دوم افغان هاى عرب به اين كشور، دهها تن از جهادی هاى تونسى، پس از شركت در جنگ با صربستان و نسل كشى، در اواسط دهه نود از بوسنى وارد افغانستان شدند و در آنجا توانستند پايگاه مستقلى براى خود تشكيل دهند، اما فرصتى براى توسعه اين پايگاه به منظور بازگشت به تونس براى جهاد پيدا نكردند. | |||
در دهه نخست سده بيست و يكم، اين جريان توانمندى قابل توجهى در بسيج جوانان تونسى و فرستادن آنها به «جبهه هاى جهاد» در افغانستان و عراق داشت. بعد از حادثه يازده سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان در دسامبر 2001 م، اردوگاه سلفی هاى جهادى تونسى نيز در جنگ عليه نيروهاى آمريكايى در جبهه ارتفاعات تورابورا در كوههاى سليمان در غرب جلال آباد شركت كردند و دهها نفر از آنها كشته و تعدادى نيز اسير شدند و به اين ترتيب، تجربه نوپاى جهاديان تونسى در آزمايشگاه هاى افغانستان از پا افتاد. | |||
پس از 14 ژانويه 2011 م.، سازمان جهانى القاعده و بازوى منطقه اى آن در مغرب عربى، جريان جهادى تونسى را با استفاده از نظريات | |||
رهبران و نيروهاى آموزش ديده و پول احيا كرد. هدف از احياى اين مجموعه، بر هم زدن ثبات در منطقه و پيشبرد برنامه هاى خود در عرصه سياست بين الملل و جذب نيروهاى جديد و آموزش آنها و نيز تلاش براى كاهش فشارهاى موجود بر روى گروه هاى مسلح در الجزاير و ليبى و ايجاد خط امداد لجستيكى براى آنان بود. | |||
محدوده جغرافيايى خشونت ها در تونس، حاكى از آن است كه اغلب كسانى كه در خشونت هاى تونس دست داشته اند، در مناطق حاشيه اى تونس يا اطراف شهرهاى بزرگ اين كشور ساكن، و اغلب بيكار و پيشتر زندانى بوده اند. جوانان مناطق مرزى و فقير و محروم در حاشيه پايتخت و استان هاى «بنزرت» و «سيدى بوزيد» و «مدنين»، عناصر اصلى اين جريان را تشكيل می دهند.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref> | |||
==جریان های شاخص غیر دینی== | ==جریان های شاخص غیر دینی== |