۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
این عوامل به وضعيت سابق جامعه تأکید میورزد و بدین نتیجه میرسد که پیشرفت دولت و نهادهای آن، از میزان خشونت سیاسی میکاهد؛ همانگونه که «[[چارلز تیلور]]» در پژوهش خود در مورد انقلاب فرانسه تصریح کرد که این جای خالی باعث میشود اقدامات دموکراتیک بدون حمایت نهادها جز افزایش تنش و آشوب در داخل جامعه، چیزی در بر نداشته باشد. همچنین درمییابیم که ادامه آشوبها همان روندی است که سرکردگان و رهبران قبایل نظامی را به عاملي مؤثر و اساسی در صحنه لیبی تبدیل میکند. پس از مذاکرات «[[الصخیرات]]»، شرکتکنندگان تصمیم گرفتند تا گروههای تروریستی را تنها به دو گروه زیر محدود سازند: تشکیلات «[[انصارالشریعة]]/ [[القاعده]]»، و تشکیلات «[[دولت اسلامي داعش]]» | این عوامل به وضعيت سابق جامعه تأکید میورزد و بدین نتیجه میرسد که پیشرفت دولت و نهادهای آن، از میزان خشونت سیاسی میکاهد؛ همانگونه که «[[چارلز تیلور]]» در پژوهش خود در مورد انقلاب فرانسه تصریح کرد که این جای خالی باعث میشود اقدامات دموکراتیک بدون حمایت نهادها جز افزایش تنش و آشوب در داخل جامعه، چیزی در بر نداشته باشد. همچنین درمییابیم که ادامه آشوبها همان روندی است که سرکردگان و رهبران قبایل نظامی را به عاملي مؤثر و اساسی در صحنه لیبی تبدیل میکند. پس از مذاکرات «[[الصخیرات]]»، شرکتکنندگان تصمیم گرفتند تا گروههای تروریستی را تنها به دو گروه زیر محدود سازند: تشکیلات «[[انصارالشریعة]]/ [[القاعده]]»، و تشکیلات «[[دولت اسلامي داعش]]» | ||
==== جماعت انصارالشریعة و تشکیلات القاعده ==== | ==== جماعت انصارالشریعة و تشکیلات القاعده ==== | ||
جماعت «[[انصارالشریعة]]» در ابتدای سال [[2012]] تأسیس شد و در نشستی در «[[بنغازی]]» که بسیاری از اعضای جنبشهای اسلامی در آن شرکت داشتند، اعلام حضور کرد. در اوایل انقلاب، این تشکیلات تلاش کرد تا در راستای دعوت به ثبات در دین، یک راهیپمایی مسلحانه برگزار کند. در ادامه کوشيد تا به جامعه توجه نموده و برخی نهادها را روی کار بیاورد. بسیاری از اعضای جماعت را افراد جریان سلفی ـ جهادی تشکیل میدهند و بسیاری از افراد مسلح که دوره آموزشی خود را در الجزایر سپری کردهاند نیز پس از انقلاب به این کشور بازگشتهاند. این دو عامل سبب شده است تا نگراني بسياري در زمینه ارتباط این جماعت با القاعده ایجاد شود؛ درحالیکه جماعت اعلام میکند ارتباطی با این تشکیلات ندارد، ولی این رويکرد تاریخی سبب میشود تا بسیاری از گزارشها بر ارتباط میان القاعده و انصارالشریعة تأکيد کنند. | |||
ظاهر امر نشان میدهد که در میان گروههای مرتبط با القاعده دو موج دیده میشود: موج نخست، «[[جماعت اسلامی مبارز]]» است که ارتباط خود با این تشکیلات را قطع کرد؛ زیرا بر اساس آنچه «[[ناصر العکر]]» نقل ميکند، «[[اسامه بنلادن]]» آن مبارزان لیبیایی که در شرکت سرمایه گذاری وی در «[[سودان]]» کار میکردند را اخراج کرد. لذا نسل اول با القاعده قطع ارتباط کرد و بلکه بالاتر از این (بنابر گفته «العکر») به دليل دست کشیدن القاعده از برخی نیروهای لیبیایی، مانعی بزرگ میان آنها و القاعده به وجود آمده است. | |||
موج دوم، موجی است که پس از جنگ دوم عراق به این کشور وارد شد و شامل افرادی است که از سوریه و الجزایر آمده بودند. این افراد ارتباطات و وابستگیهای آشکاري با القاعده داشتند. این امر سبب شد تا ایالات متحده آمریکا پس از ترور سفیر خود در «بنغازی»، این گروه را در فهرست گروههاي تروریستی وارد کند. این ترور در یازدهم سپتامبر 2012 صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که ترور سفیر آمریکا اقدامی برنامهريزي شده بوده و با نظارت القاعده انجام گرفته است و حاکي از آن است که ارتباط با القاعده بیشتر شده، ولی نمیتوان به صورت قطعی از وجود استراتژی یکپارچه یا ارتباط تشکیلاتی با جماعت انصارالشریعة سخن گفت. برخی یافتههای اطلاعاتی CIAاز وجود این ارتباط حکایت دارد؛ بهویژه پس از اینکه سفیر آمریکا در لیبی ترور شد. | |||
از لحاظ فکری، این تشکیلات اعلام کرده است که ضددموکراسی است و با خطِمشی انقلاب که بر اساس قانون اساسی حرکت میکند، مخالف است. این جماعت در بحبوحه انقلاب، توانست مسلح شود و گردانهای خود را تشکیل دهد و به بخشی از درگیریها در «بنغازی» بپیوندد. تعداد اندکی از این گردانها در «[[درنه]]» مستقر هستند؛ لذا در بسیاری از اظهارات یا روزنامهها مجلس شورای «درنه» یا «بنغازی» به نام القاعده معرفي میشوند؛ حال آنکه گروه «الأنصار» با مجموعهای از مبارزاني که پس از جنگافروزی داخلی در «[[بنغازی]]» با عنوان عملیات «[[کرامت]]» در می [[2014]] اعلام موجوديت کرد، متفاوت است. | |||
علیرغم پیوند این جماعت با گروه با داعش، تفکر این جماعت بر پایه مخالفت با دولت دموکراتیک پایهگذاري شده است. ژنرال «[[حفتر]]» نیز بهانه لازم برای داستانسرایی توسط این گروه را فراهم ساخته و آمادگی ذهنی لازم برای دفاع را در طرفداران این گروه ایجاد کرده است. در این داستان، «[[حفتر]]» به عنوان نماد «[[طاغوت]]» ظاهر میشود و توجیه لازم برای بسیج و همبستگی انصار برای مبارزه را فراهم آورده است؛ یعنی حضور «حفتر»، تفکر «طاغوت» را در اذهان پرورانده است؛ تفکری که گروههاي تروریستی برای اثبات درستي برخي از عملیاتهای خود به آن نیازمندند. | |||
لازم به يادآوري است که این تشکیلات پس از انقلاب ایجاد شد و یک جریان برآمده از جامعه نبود. وضعیت این تشکیلات در مصر و ریشه های تکفیری آن نیز گویای همین امر است که نتیجه این مقاله را برجسته میسازد؛ یعنی: ارتباط سیاسی این گروهها از طریق پیشرفتهای مرحله انتقالی، بیش از پیدایش آن به عنوان جنبشهای اجتماعی است؛ جنبشهایی که نهادهای مربوطه، منابع تأمین کننده مالی، افکار عمومي (یعنی فرصت سیاسی و فرهنگی) در داخل کشور را در اختیار داشته باشند. | |||
منابع | منابع | ||
<references /> | <references /> |