۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گیرد' به 'نمیگیرد') |
جز (جایگزینی متن - 'نموده اند' به 'نمودهاند') |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در این باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در این باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | ||
برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید | برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نمودهاند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ میکند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را میکنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار میکند، چیزی جز حکم عقل نیست. | ||
و به همین ترتیب، کسان دیگری را مییابیم که قائلان به [[توسّل]] یا [[شفاعت]] یا سوگند به غیر خدا را به شرک متهم میکنند، زیرا معتقدند لازمه و پیامد چنان اعتقادی، شرک است. | و به همین ترتیب، کسان دیگری را مییابیم که قائلان به [[توسّل]] یا [[شفاعت]] یا سوگند به غیر خدا را به شرک متهم میکنند، زیرا معتقدند لازمه و پیامد چنان اعتقادی، شرک است. |