۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى کنند' به 'مىکنند') |
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'میتوان') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تفاوت مفهوم تقریب با مفهوم وحدت''' در پاسخ به سوالات زیر مشخص می شود: | '''تفاوت مفهوم تقریب با مفهوم وحدت''' در پاسخ به سوالات زیر مشخص می شود: | ||
آیا مقصود منادیان تقریب مذاهب اسلامی از مفهوم تقریب، همان مفهوم وحدت امّت اسلامی است یا از این اصطلاح مقصود دیگری دارند؟ اساساً چه نسبتی بین این دو مفهوم وجود دارد؟ و آیا | آیا مقصود منادیان تقریب مذاهب اسلامی از مفهوم تقریب، همان مفهوم وحدت امّت اسلامی است یا از این اصطلاح مقصود دیگری دارند؟ اساساً چه نسبتی بین این دو مفهوم وجود دارد؟ و آیا میتوان یکی را در جای دیگری بکاربرد؟ | ||
پاسخ به این سوالات جلوی بسیاری از خلط ها و سوء برداشتها در بحث های نظری مربوط به تقریب و وحدت اسلامی را می گیرد چه این که برخی از کسانی که در این رابطه قلم زده یا سخن گفته اند بدون روشن کردن مرزهای این دو مفهوم، مخاطبان را دچار اشتباه و یا سردرگمیکرده اند. | پاسخ به این سوالات جلوی بسیاری از خلط ها و سوء برداشتها در بحث های نظری مربوط به تقریب و وحدت اسلامی را می گیرد چه این که برخی از کسانی که در این رابطه قلم زده یا سخن گفته اند بدون روشن کردن مرزهای این دو مفهوم، مخاطبان را دچار اشتباه و یا سردرگمیکرده اند. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
آنچه تلقّی علمای مذهب از وحدت امّت اسلامی در اعصار گذشته بود، همسان سازی دیدگاه های فقهی و کلامی مذاهب و نزدیک کردن افکار پیروان مذاهب به یکدیگر نبود، بلکه مسئلهی اصلی، وحدت عملی در تقابل با بیگانگان بود و قرار بر این نبود که پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر نزدیک شوند. بعدها عالمان مصلح و اندیشمندان جهان اسلام به این باور رسیدند که تا پیروان مذاهب اسلامی نتوانند اندیشه های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلافات خود را به حداقل نرسانند و یا در مناسبات اجتماعی و درون آئینی خود افتراقات مذهبی را ملاک قرار نداده و براساس مشترکات حرکت نکنند، نمیتوانند در برابر دشمن مشترک نیز موضع واحد داشته باشند. به همین جهت، اصطلاح تقریب مذاهب را جایگزین اصطلاح وحدت کردند. | آنچه تلقّی علمای مذهب از وحدت امّت اسلامی در اعصار گذشته بود، همسان سازی دیدگاه های فقهی و کلامی مذاهب و نزدیک کردن افکار پیروان مذاهب به یکدیگر نبود، بلکه مسئلهی اصلی، وحدت عملی در تقابل با بیگانگان بود و قرار بر این نبود که پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر نزدیک شوند. بعدها عالمان مصلح و اندیشمندان جهان اسلام به این باور رسیدند که تا پیروان مذاهب اسلامی نتوانند اندیشه های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلافات خود را به حداقل نرسانند و یا در مناسبات اجتماعی و درون آئینی خود افتراقات مذهبی را ملاک قرار نداده و براساس مشترکات حرکت نکنند، نمیتوانند در برابر دشمن مشترک نیز موضع واحد داشته باشند. به همین جهت، اصطلاح تقریب مذاهب را جایگزین اصطلاح وحدت کردند. | ||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== | ||
نتیجه اینکه ایده «تقریب مذاهب اسلامی» به مثابه راهکار و مقدمه ای برای تحقّق مفهوم «وحدت اسلامی» محسوب شده و در نتیجه نسبت این دو مفهوم را | نتیجه اینکه ایده «تقریب مذاهب اسلامی» به مثابه راهکار و مقدمه ای برای تحقّق مفهوم «وحدت اسلامی» محسوب شده و در نتیجه نسبت این دو مفهوم را میتوان نسبت بین مقدمه و ذی المقدمه دانست.<ref>ر.ک:howalaziz.blogfa.com</ref> | ||
با این بیان روشن است که هر قدر وجوه اشتراک بیشتری بین مذاهب به وجود آید و مرزهای فکری مذاهب به یکدیگر نزدیک تر شوند و سوء تفاهمات بین پیروان مذاهب برطرف شده و نقاط افتراق کمرنگ تر گردند، جامعهی اسلامی به مفهوم «وحدت اسلامی» نزدیک تر شده و تحقق این مفهوم سهل تر میگردد. | با این بیان روشن است که هر قدر وجوه اشتراک بیشتری بین مذاهب به وجود آید و مرزهای فکری مذاهب به یکدیگر نزدیک تر شوند و سوء تفاهمات بین پیروان مذاهب برطرف شده و نقاط افتراق کمرنگ تر گردند، جامعهی اسلامی به مفهوم «وحدت اسلامی» نزدیک تر شده و تحقق این مفهوم سهل تر میگردد. |