۸۷٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دهند' به 'میدهند') |
جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
# چهارم این که نام توطئه گران افشا شود. به محض این که یکی از این شرطها را به جا می آوردند، یکی از پاهای اسب بهبود می یافت تا اینکه سلامتی و نیروی کامل خود را بازیافت. | # چهارم این که نام توطئه گران افشا شود. به محض این که یکی از این شرطها را به جا می آوردند، یکی از پاهای اسب بهبود می یافت تا اینکه سلامتی و نیروی کامل خود را بازیافت. | ||
گشتاسب پس از قبول دین درخواست کرد جایگاه خود را در [[بهشت]] بداند، آنگاه سه فرشته بزرگ در دربار شاه ظاهر شدند. فرّه آنان کاخ را فرا گرفت به | گشتاسب پس از قبول دین درخواست کرد جایگاه خود را در [[بهشت]] بداند، آنگاه سه فرشته بزرگ در دربار شاه ظاهر شدند. فرّه آنان کاخ را فرا گرفت به گونهای که شاه و درباریانش به لرزه افتادند، اما ترسشان از میان رفت، زیرا به آنان قول داده شد که خدا برای پشتیبانی شان در دربار حضور دارد و پیروزیشان بردشمنان تضمین شده است. درخواست شاه را برای دیدن جایگاهش در بهشت در عالم شهود پذیرفتند و به پسرش پشیوتن (پشوتن) جاودانگی بخشیدند. اسفندیار برای دفاع از «دین بهی» رویین تن شد و به وزیر بزرگ خرد جهانی عطا گردید. بدین گونه درباریان به دین تازه گرویدند و پیشروی پیروزمندانه دین زردشتی آغاز شد. به یاری خدا «دین بهی» مورد حمایت شاه زمینی قرار گرفت و تعلیمات آسمانی در دسترس آدمیان نهاده شد و معجزات پیامبر ظاهر گشت. | ||
بدیهی است که به تدریج افسانه هایی در باره شاه و دربار و زندگی بعدی زردشت و کارهای تبلیغی او در سرزمین های دوردست پیدا شد، اما البته این ها همه از مقوله افسانه اند و دلالت اندکی بر مقام زردشت در اساطیر دین زردشتی دارند، برخلاف روایات مربوط به تولد و کشف و شهود و به دین در آوردن او که به سبب اهمیت دینی شان می توان آنها را از زمره اسطوره ها به شمار آورد. | بدیهی است که به تدریج افسانه هایی در باره شاه و دربار و زندگی بعدی زردشت و کارهای تبلیغی او در سرزمین های دوردست پیدا شد، اما البته این ها همه از مقوله افسانه اند و دلالت اندکی بر مقام زردشت در اساطیر دین زردشتی دارند، برخلاف روایات مربوط به تولد و کشف و شهود و به دین در آوردن او که به سبب اهمیت دینی شان می توان آنها را از زمره اسطوره ها به شمار آورد. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
روایات ایرانی همداستانند که زرتشت به دست جنایت کاری به قتل رسیده است. وی در هفتاد و هفت سالگی در آتشکده ای کشته شد. | روایات ایرانی همداستانند که زرتشت به دست جنایت کاری به قتل رسیده است. وی در هفتاد و هفت سالگی در آتشکده ای کشته شد. | ||
منابع ایرانی جزئیات کمی را به دست میدهند و مطلبی که دال بر اسطوره یا افسانه ای در باره این جزئیات باشد، وجود ندارد. اما نویسندگان [[مسیحی]] | منابع ایرانی جزئیات کمی را به دست میدهند و مطلبی که دال بر اسطوره یا افسانه ای در باره این جزئیات باشد، وجود ندارد. اما نویسندگان [[مسیحی]] گونهای اساطیری از آن اتفاق را آورده اند و آن کوششی عمدی است که زردشت را به بدنامی بکشند و نمونه خوبی به دست میدهد که چگونه اسطوره می تواند برای بدنامی رقیب به کار رود. | ||
چنین می نماید که منبعی که در پس تحریرهای گوناگون موجود این روایت قرار دارد، نوشته های معروف به «معارف کلمنسی» باشد. زرتشت با حام پسر [[حضرت نوح]] یکی دانسته شده و گفته شده که وی برای فریفتن مردم ستارگان را با سحر و افسون حاضر می کرد، تا سرانجام یکی از رؤسای جنیان که از نظارت زرتشت بر خود خشمگین شد، او را که رئیس جادوگران بود، با آتش آسمانی میان برد. ایرانیان که همیشه در نادانی به سر می برند، خاکستر او را چون خدا پرستیدند و ستاره ای را که مدعی بودند زردشت را به حضور خدا برده بود، ستایش کردند. | چنین می نماید که منبعی که در پس تحریرهای گوناگون موجود این روایت قرار دارد، نوشته های معروف به «معارف کلمنسی» باشد. زرتشت با حام پسر [[حضرت نوح]] یکی دانسته شده و گفته شده که وی برای فریفتن مردم ستارگان را با سحر و افسون حاضر می کرد، تا سرانجام یکی از رؤسای جنیان که از نظارت زرتشت بر خود خشمگین شد، او را که رئیس جادوگران بود، با آتش آسمانی میان برد. ایرانیان که همیشه در نادانی به سر می برند، خاکستر او را چون خدا پرستیدند و ستاره ای را که مدعی بودند زردشت را به حضور خدا برده بود، ستایش کردند. |