پرش به محتوا

سید محمدباقر صدر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله'
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت')
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
خط ۳۲: خط ۳۲:
|}
|}
</div>
</div>
'''سید محمدباقر صدر''' (متولد ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ _ شهید شده در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹) مجتهد فقیه و اصولی، فیلسوف و مرجع تقلید <ref>آیت الله سید محمد باقر صدر مغز متفکر امت اسلامی آیت‌الله سید محمد باقر؛ مغز متفکر اسلامی - خبرگزاری مهر: https://www.mehrnews.com/news/4265868</ref> مبتکر و نظریه‌پرداز جهان تشیع و از [[طلایه داران وحدت|طلایه داران وحدت اسلامی]] بود. از او گاه به لقب شهید خامس و سید ذبیح‌القفا نیز یاد می‌شود.
'''سید محمدباقر صدر''' (متولد ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ _ شهید شده در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹) مجتهد فقیه و اصولی، فیلسوف و مرجع تقلید <ref>آیت‌الله سید محمد باقر صدر مغز متفکر امت اسلامی آیت‌الله سید محمد باقر؛ مغز متفکر اسلامی - خبرگزاری مهر: https://www.mehrnews.com/news/4265868</ref> مبتکر و نظریه‌پرداز جهان تشیع و از [[طلایه داران وحدت|طلایه داران وحدت اسلامی]] بود. از او گاه به لقب شهید خامس و سید ذبیح‌القفا نیز یاد می‌شود.
=ولادت=
=ولادت=
سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر (علیه‌‏السلام) متصل است و از ویژگی‏‌های افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‏‌اند و این ویژگی کم‏تر در افراد یک خاندان دیده می‌‏شود. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32</ref>  
سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر (علیه‌‏السلام) متصل است و از ویژگی‏‌های افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‏‌اند و این ویژگی کم‏تر در افراد یک خاندان دیده می‌‏شود. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32</ref>  
خط ۶۲: خط ۶۲:
جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ ج ـ مقطع دست‏یابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام. شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع می‏‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد؛ زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار می‌‏آمد. وی نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‏‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزهٔ علمیهٔ خواهند شد». آیت‌الله العظمی حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکی از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسداری از همهٔ حرکت‌‏های اسلامی است، اما وابستگی به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همهٔ ابعاد مسائل اسلامی را مورد نظر داشته باشید.» <br>
جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ ج ـ مقطع دست‏یابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام. شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع می‏‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد؛ زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار می‌‏آمد. وی نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‏‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزهٔ علمیهٔ خواهند شد». آیت‌الله العظمی حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکی از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسداری از همهٔ حرکت‌‏های اسلامی است، اما وابستگی به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همهٔ ابعاد مسائل اسلامی را مورد نظر داشته باشید.» <br>


شهید صدر پاسخ داد که من در این باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیت الله العظمی حکیم، به تدریج عهده‌‏دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‏‌دار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگر چه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزهٔ فعالیت این دو پایگاه مستقل می‏‌انجامد.<br>
شهید صدر پاسخ داد که من در این باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیت‌الله العظمی حکیم، به تدریج عهده‌‏دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‏‌دار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگر چه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزهٔ فعالیت این دو پایگاه مستقل می‏‌انجامد.<br>
مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته یکی از برنامه‌‏های ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود.استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم می‏‌آورد و با آنان در زمینه‏‌های مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفت‏‌وگو می‏‌کرد و بسیاری از گرفتاری‌‏های مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آن‏ها بازگو می‏‌نمود. هر کس که در این مجالس حضور می‌‏یافت به روشنی می‏‌دید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آن‏چه به سود اسلام و مسلمانان است می‌‏اندیشید، در راه استوارتر شدن پایه‌‏های حوزه‌‏های علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همهٔ شهرها می‏‌کوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی می‏‌کرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعال فرا می‌‏خواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی رحمه‌‏الله و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یک‏دست از اهداف خود ارائه دهد و این حرکت هدف‏دار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمان‏‌های تعیین شده به پیش برود، نه آن‏که اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد.<br>
مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته یکی از برنامه‌‏های ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود.استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم می‏‌آورد و با آنان در زمینه‏‌های مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفت‏‌وگو می‏‌کرد و بسیاری از گرفتاری‌‏های مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آن‏ها بازگو می‏‌نمود. هر کس که در این مجالس حضور می‌‏یافت به روشنی می‏‌دید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آن‏چه به سود اسلام و مسلمانان است می‌‏اندیشید، در راه استوارتر شدن پایه‌‏های حوزه‌‏های علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همهٔ شهرها می‏‌کوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی می‏‌کرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعال فرا می‌‏خواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی رحمه‌‏الله و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یک‏دست از اهداف خود ارائه دهد و این حرکت هدف‏دار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمان‏‌های تعیین شده به پیش برود، نه آن‏که اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد.<br>


خط ۶۸: خط ۶۸:


=بازداشت‌ها و شهادت=
=بازداشت‌ها و شهادت=
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از این‏که وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند. این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و هم‏چنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود.<br>
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از این‏که وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند. این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و هم‏چنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود.<br>


مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینی، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آن‏که هیچ ردپایی در هدایت زوار امام حسین (علیه‏‌السلام) که از شهرهای مختلف به کربلا می‌‏آمدند، برجای گذارد، آنان را با کمک‌‏های مادی و معنوی خود حمایت می‏‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیاری از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادی از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه‏‌توزی تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادی وی نیز نمایان بود.<br>
مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینی، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آن‏که هیچ ردپایی در هدایت زوار امام حسین (علیه‏‌السلام) که از شهرهای مختلف به کربلا می‌‏آمدند، برجای گذارد، آنان را با کمک‌‏های مادی و معنوی خود حمایت می‏‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیاری از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادی از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه‏‌توزی تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادی وی نیز نمایان بود.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۰۷

ویرایش