۸۵٬۹۵۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خواسته ها' به 'خواستهها') |
جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
بدیهی است که بحث در وجود یا عدم وجود سنت و قوانین برای جامعه ، متفرع بر وجود جامعه – جدای از وجود افرادش – می باشد بنابراین قبل از ورود در بحث قانونمندی جامعه ، باید بدین سوال پاسخ داد که ایا جامعه وجود عینی دارد یا خیر ؟ | بدیهی است که بحث در وجود یا عدم وجود سنت و قوانین برای جامعه ، متفرع بر وجود جامعه – جدای از وجود افرادش – می باشد بنابراین قبل از ورود در بحث قانونمندی جامعه ، باید بدین سوال پاسخ داد که ایا جامعه وجود عینی دارد یا خیر ؟ | ||
از طرفی واضح است که مراد قائلین به وجود جامعه ، وجود عینی و محسوس ان | از طرفی واضح است که مراد قائلین به وجود جامعه ، وجود عینی و محسوس ان بگونهای که مابحذاء ان قابل رویت باشد نیست ؛ چون پیداست که چنین امری معقول نیست . | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مفاد این نظریه چنانکه گذشت این است که :جامعه چیزی نیست جز مجموعه ای از افرادی که در کنار یکدیگر و با تفکراتی گوناگون زیست می کند و هریک دارای هویت و روح واحدی میباشند | مفاد این نظریه چنانکه گذشت این است که :جامعه چیزی نیست جز مجموعه ای از افرادی که در کنار یکدیگر و با تفکراتی گوناگون زیست می کند و هریک دارای هویت و روح واحدی میباشند بگونهای که با قطع نظر از افراد ، جامعه مفهومی نخواهد داشت؛ بنابر این اختلاف در وجود یا عدم وجود جامعه دعوائی است لفظی؛ در خارج موجودی بنام جامعه نداریم و افراد منشا اعتبار جامعه هستند . | ||