پرش به محتوا

عمربن عبدالرحمن العطاس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت'
جز (جایگزینی متن - 'می گفت' به 'می‌گفت')
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت')
خط ۵۵: خط ۵۵:
[[حبیب عبدالله بن علوی الحداد]] در مورد او گفت: "این استاد برهانی است برای راستگویی و تصحیح موقعیت بندگی، در پنهان نگه داشتن اسرار و جدایی از خود و افراط در فروتنی، ترجیح دادن به کناره‌گیری و دور شدن از آفرینش. ” و می‌گفت که در همه شرایط شبیه شیخ عبدالرحمان ثقف است.
[[حبیب عبدالله بن علوی الحداد]] در مورد او گفت: "این استاد برهانی است برای راستگویی و تصحیح موقعیت بندگی، در پنهان نگه داشتن اسرار و جدایی از خود و افراط در فروتنی، ترجیح دادن به کناره‌گیری و دور شدن از آفرینش. ” و می‌گفت که در همه شرایط شبیه شیخ عبدالرحمان ثقف است.


''شاگردش عیسی بن محمد الحباشی'' در مورد او گفت: "او از کودکی با عبادت، زهد و عفاف رشد کرد و مقررات خوشبختی در دوران جوانی و پیری بر او ظاهر شد و غبارهای او همه خدمتکاران را فرا گرفته بود، و او در زمان نزاع، به اتفاق آرا در مورد مزایای خصوصی و عمومی خود توافق کرد. او با افراد فقیر با انسان‌ها ملاقات می کرد، آنها را آورده و آنها را به مکان عالی می‌برد، و مردم عادی اعتقاد زیادی به او داشتند و در دور و نزدیک از اعتبار والایی برخوردار بود و خداوند از او راضی باشد، نسبت به مردم عطوفت و مهربانی زیادی داشت. "
''شاگردش عیسی بن محمد الحباشی'' در مورد او گفت: "او از کودکی با عبادت، زهد و عفاف رشد کرد و مقررات خوشبختی در دوران جوانی و پیری بر او ظاهر شد و غبارهای او همه خدمتکاران را فراگرفته بود، و او در زمان نزاع، به اتفاق آرا در مورد مزایای خصوصی و عمومی خود توافق کرد. او با افراد فقیر با انسان‌ها ملاقات می کرد، آنها را آورده و آنها را به مکان عالی می‌برد، و مردم عادی اعتقاد زیادی به او داشتند و در دور و نزدیک از اعتبار والایی برخوردار بود و خداوند از او راضی باشد، نسبت به مردم عطوفت و مهربانی زیادی داشت. "


''محمد بن عبدالرحمن مدیحج''، اگر در دوران حیات حبیب عمر، فردی از ارشدترین آقایان خاندان بعلاوی و برخی دیگر از افق به طارم می‌آمدند، به او می‌گفت: «به حریدا برو و از حبیب عمر بگیر. بن عبدالرحمن العطاس، زیرا او امروز پدر ما است، و از خانواده البعلاوی، است. »<br>
''محمد بن عبدالرحمن مدیحج''، اگر در دوران حیات حبیب عمر، فردی از ارشدترین آقایان خاندان بعلاوی و برخی دیگر از افق به طارم می‌آمدند، به او می‌گفت: «به حریدا برو و از حبیب عمر بگیر. بن عبدالرحمن العطاس، زیرا او امروز پدر ما است، و از خانواده البعلاوی، است. »<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش