۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خوانده اند' به 'خواندهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'می داشت' به 'میداشت') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
پس از ورود اسیران [[کربلا]] به کوفه آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع حضرت زینب(س) با جامه های کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند در گوشهای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود گفت: «زینب دختر [[علی ابن ابیطالب]] است.» ابن زیاد گویا از بیاعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگویتان را آشکار ساخت.» | پس از ورود اسیران [[کربلا]] به کوفه آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع حضرت زینب(س) با جامه های کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند در گوشهای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود گفت: «زینب دختر [[علی ابن ابیطالب]] است.» ابن زیاد گویا از بیاعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگویتان را آشکار ساخت.» | ||
حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش | حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامیداشت، از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا میگردد و آن که بدکار است دروغ میگوید و او ما نیستیم.» | ||
ابن زیاد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟» | ابن زیاد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟» |