۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می باشند' به 'میباشند') |
جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
ب - از مختصات [[قرآن کریم]] - که قطعا یکی از ابعاد اعجاز ان نیز شمرده می شود – آن است که حقائق عالیه در این کتاب اسمانی | ب - از مختصات [[قرآن کریم]] - که قطعا یکی از ابعاد اعجاز ان نیز شمرده می شود – آن است که حقائق عالیه در این کتاب اسمانی بگونهای تنظیم شده است که برای تمامی زمانها و همه اقشار گوناگون انسانها- با همه تفاوتهائی که در سطوح فکری شان وجود دارد - قابلیت هدایگری داشته و معارف عالیه اش پاسخگوی تمامی نیازهای بشریت درهمه ادوار بشری می باشد. | ||
عمق معارف قرآنی | عمق معارف قرآنی بگونهای است که عجائب و شگفتی های ان بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیز متمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی، سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
ثانیا برخی ایات قرآن مشتمل بر معانی و نکات متعددی بوده که بتدریج برای انسانها کشف میگردد. به عبارت دیگر تکامل و توسعه فکری بشر نسبت به فهم قرآن گاه توسعه عرضی- کشف معانی متعدد - و گاه توسعه طولی- کشف مراتب مختلف یک حقیقت و معنا - می باشد. | ثانیا برخی ایات قرآن مشتمل بر معانی و نکات متعددی بوده که بتدریج برای انسانها کشف میگردد. به عبارت دیگر تکامل و توسعه فکری بشر نسبت به فهم قرآن گاه توسعه عرضی- کشف معانی متعدد - و گاه توسعه طولی- کشف مراتب مختلف یک حقیقت و معنا - می باشد. | ||
از طرفی هر دو نوع قابلیت معنائی در قرآن – توسعه طولی و عرضی - | از طرفی هر دو نوع قابلیت معنائی در قرآن – توسعه طولی و عرضی - بگونهای که پایانی برای ان متصور نیست، بیانگر اعجاز این کتاب اسمانی نیز می باشد. | ||
==بحثی در معانی ظاهری و باطنی قرآن در روایات – روایات بطون== | ==بحثی در معانی ظاهری و باطنی قرآن در روایات – روایات بطون== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در منابع روائی فریقین روایاتی وجود دارد که بیانگر ان است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری، مشتمل بر معانی باطنی نیز می باشد | در منابع روائی فریقین روایاتی وجود دارد که بیانگر ان است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری، مشتمل بر معانی باطنی نیز می باشد بگونهای که چنین معانی از دسترسی عموم خارج بوده و فقط خواص قادرند اگاهی از ان پیدا کنند. در اغاز روایات فریقین را در این باره نقل نموده و انگاه دیدگاه مفسرین را نسبت به ان بیان می کنیم: | ||
==روایات بطون معانی قرآن== | ==روایات بطون معانی قرآن== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
عبدالرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر قرآن را در چهار مرتبه قرار می داد: | عبدالرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر قرآن را در چهار مرتبه قرار می داد: | ||
مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است. مرتبه دوم ان | مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است. مرتبه دوم ان بگونهای است که هیچکس – عرب و غیر عرب - نسبت به عدم اگاهی از ان معذور نیست.مرتبه سوم مختص عالمان خاص بوده و علم به مرتبه چهارم ان نیز به خداوند اختصاص داشته و از دیگران پوشیده می باشد. <ref> وسائل الشیعه ج 27ص 197 زرکشی در البرهان فی علوم القرآن ج 2ص 164 : عن ابن عباس ، أنه قسم التفسیر إلى أربعة أقسام : قسم تعرفه العرب فی کلامها ، وقسم لا یعذر أحد بجهالته ، یقول من الحلال والحرام ، وقسم یعلمه العلماء خاصة ، وقسم لا یعلمه إلا الله ، ومن ادعى علمه فهو کاذب </ref> | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
مراد از معانی باطنی امور غیرقابل ادراک نیست بلکه مراد ان است که با تدبر و تعمق در قرآن می توان به لایه های عمیق معانی ایات پی برد | مراد از معانی باطنی امور غیرقابل ادراک نیست بلکه مراد ان است که با تدبر و تعمق در قرآن می توان به لایه های عمیق معانی ایات پی برد بگونهای که ان معانی هم بعد از تدبر بعنوان ظواهر تلقی خواهد شد بعبارت دیگر ظواهر معانی قرآن از لایه های مختلفی برخوردار است که در سلسله طولی قرار داشته بگونهای که با تدبر قابل دسترسی می باشد. ایشان نکته مذکور را در قالب بیان شواهدی از قرآن توضیح می دهند.<ref>القرآن فی الاسلام : یقول الله تعالى فی کلامه المجید : ( واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا ) ظاهر هذه الآیة الکریمة أنها تنهى عن عبادة الأصنام کما جاء فی قوله تعالى ( فاجتنبوا الرجس من الأوثان ) ، ولکن بعد التأمل والتحلیل یظهر أن العلة فی المنع من عبادة الأصنام أنها خضوع لغیر الله تعالى . وهذا لا یختص بعبادة الأصنام بل عبر عز شأنه عن إطاعة الشیطان أیضا بالعبادة حیث قال : ( ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان ) ومن جهة أخرى یتبین أنه لا فرق فی الطاعة الممقوتة بین أن تکون للغیر أو للانسان نفسه ، فان إطاعة شهوات النفس أیضا عبادة من دون الله تعالى کما یشیر الیه فی قوله : ( أفرأیت من اتخذ الهه هواه ) .... عند التدبر فی هذه الآیات الکریمة نرى بالنظرة البدائیة فی قوله ( ولا تشرکوا به شیئا ) أنه تعالى ینهی عن عبادة الأصنام وعندما نتوسع بعض التوسع نرى النهی عن عبادة غیر الله من دون أذنه ، ولو توسعنا أکثر من هذا لنرى النهی عن عبادة الانسان نفسه باتباع شهواتها ، أما لو ذهبنا إلى توسع أکثر فنرى النهی عن الغفلة عن الله والتوجه إلى غیره </ref> | ||
ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست میآید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست میآید. <ref>القرآن فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهکذا – جار فی کل من الآیات الکریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی کتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وکلا المعنیین یرادان من الآیات الکریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref> | ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست میآید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست میآید. <ref>القرآن فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهکذا – جار فی کل من الآیات الکریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی کتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وکلا المعنیین یرادان من الآیات الکریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref> | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس ، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقى الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلى حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالى : ( انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون . وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم ). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام : ( أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها ) ویقول الرسول صلى الله علیه وآله فی حدیث مشهور : انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس على قدر عقولهم. ونتیجة أخرى لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلى البواطن ، یعنی بالنسبة إلى المعارف الإلهیة التی هی أعلى مستوى من أفهام العامة </ref> | ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس ، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقى الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلى حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالى : ( انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون . وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم ). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام : ( أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها ) ویقول الرسول صلى الله علیه وآله فی حدیث مشهور : انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس على قدر عقولهم. ونتیجة أخرى لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلى البواطن ، یعنی بالنسبة إلى المعارف الإلهیة التی هی أعلى مستوى من أفهام العامة </ref> | ||
بعبارت دیگر عمق معارف قرآن و نیز تفاوت ظرفیت انسانها مقتضی ان بود که ایات قرآن | بعبارت دیگر عمق معارف قرآن و نیز تفاوت ظرفیت انسانها مقتضی ان بود که ایات قرآن بگونهای تنظیم گردد تا همگان در هر سطحی که هستند بتوانند مراتبی از معانی عالیه ان را درک کنند به همین جهت ظواهر ایات در قرآن کریم دارای سلسله مراتبی هستند که سطوح مختلف متدبرین در ان می توانند معرفت خویش را ارتقا بخشد. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: | ایشان در رد دیدگاه مذکور مینویسد: | ||
یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد | یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونهای که ظاهر ان برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب : ان هذا الزعم لا یستند إلى دلیل ، فان الله سبحانه قد کلف الناس جمیعا بتکلیف واحد ولم یفرق بین فئة وفئة ولا بین فرد وفرد ، وخاطب الجمیع بالقرآن الکریم وأوجب علیهم العمل به ، ومحال ان یأمرهم بأشیاء لا یفهمونها ولا یهتدون إلیها ،کیف وقد وصف الله القرآن بأنه عربی مبین ؟ ! قال فی الآیة 103 من النحل : " وهذا لسان عربی مبین " وفی الآیة 28 من الزمر ، " قرآنا عربیا غیر ذی عوج " إلى غیر ذلک من الآیات ،هذا إلى أن فی القرآن آیات لا یمکن ان یکون وراء الظاهر شئ کقوله تعالى " محمد رسول الله " وقوله : " قل هو الله أحد " .ومن مزاعم هؤلاء ان ظاهر الشرع لعامة الناس ، وباطنه للخواص العارفین ، فالعبادة کالصوم والصلاة لا تجب على الصوفی العارف ، وانما تجب على العامة ، لان الغایة من العبادة هی الوصول ، ومتى وصل العارف فقد بلغ الغایة ، وانتهى کل شئ ، ولم یبق للوسیلة من اثر ، فالدین لیس عقیدة یعتقدها الناس ، ولا شعیرة یؤدونها بین مجموعة من الأحجار تسمى معبدا ، وانما العقیدة هی الاعتقاد الحق بالله الذی یستلزم الانصراف الکامل عن الخلق ، والمعبدالحق هو القائم فی القلب المقدس .نظرات فی التصوف و الکرامات</ref> | ||
==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
با توجه به نکات مذکور می گوئیم: | با توجه به نکات مذکور می گوئیم: | ||
اولا روایات بطون بیانگر ظرفیت عمیق و تمام ناشدنی این کتاب اسمانی است | اولا روایات بطون بیانگر ظرفیت عمیق و تمام ناشدنی این کتاب اسمانی است بگونهای که در همه زمانها و اعصار پاسخگوی نیازهای انسانها است بنابر این هیچگاه نباید به معانی که تاکنون در زمینه ایات الهی بیان گردیده اکتفا نمود بلکه می توان با اندیشیدن درقرآن کریم در همه زمانها بهره برد چنانکه در بیانی از رسول اکرم ص در معرفی قرآن امده است:...وله ظهر وبطن فظاهره حکم وباطنه علم، ظاهره أنیق وباطنه عمیق، له نجوم وعلى نجومه نجوم لا تحصى عجائبه ولا تبلى غرائبه <ref>الکافی ج 2ص 599</ref> | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
نتیجه انکه شایسته نیست روایات بطون را | نتیجه انکه شایسته نیست روایات بطون را بگونهای معنا کنیم که مستلزم خروج قرآن کریم از دسترس مردم باشد چنانکه برخی از اخباریین نظیر مولف " الفوائد المدنیه" به چنین برداشت ناصوابی از روایات بطون رسیده و معتقدند که فهم قرآن بدلیل روایات بطون مختص اهل بیت ع می باشد بگونهای که دیگران جز از طریق روایات اهل بیت نمی توانند به معارف قرآن دست یابند. | ||
خط ۲۹۲: | خط ۲۹۲: | ||
دراین مقاله امور ذیل اثبات گردید: | دراین مقاله امور ذیل اثبات گردید: | ||
1-عمق معارف قرآنی | 1-عمق معارف قرآنی بگونهای است که عجائب و شگفتی های ان بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیزمتمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی،سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | ||