پرش به محتوا

ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کرده‌اند'
جز (جایگزینی متن - 'فرقه ها' به 'فرقه‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کرده‌اند')
خط ۴: خط ۴:
موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی
جمهوری خلق بنگلادش که نماد بین المللی آن BG است، پیش تر بنگال شرقی یا پاکستان شرقی نامیده می شد. پایتخت بنگلادش « داکا» است. این کشور 143998 کیلومتر مربع وسعت دارد.
جمهوری خلق بنگلادش که نماد بین المللی آن BG است، پیش تر بنگال شرقی یا پاکستان شرقی نامیده می شد. پایتخت بنگلادش « داکا» است. این کشور 143998 کیلومتر مربع وسعت دارد.
مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتابهای جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده می شدند اشاره شده است. مهابهاراتا چندین درگیری را دراین اجتماع ذکر می‌کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می‌کند. مورخان دیگری هم با اسامی مختلف به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده اند ولی برای اولین بار لغت بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز بعنوان سوبا - بنگلا شناخته شد.
مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتابهای جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده می شدند اشاره شده است. مهابهاراتا چندین درگیری را دراین اجتماع ذکر می‌کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می‌کند. مورخان دیگری هم با اسامی مختلف به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده‌اند ولی برای اولین بار لغت بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز بعنوان سوبا - بنگلا شناخته شد.
طی استیلای بریتانیا بر هند بین سالهای1854 -1874 بنگال شامل این قسمتها بود:
طی استیلای بریتانیا بر هند بین سالهای1854 -1874 بنگال شامل این قسمتها بود:
الف) بنگال خاص؛
الف) بنگال خاص؛
خط ۱۵: خط ۱۵:
=تاریخچه رشد هریک از ادیان و مذاهب=
=تاریخچه رشد هریک از ادیان و مذاهب=
در تاریخ اکسفورد آمده است«وقایع (تاریخ) مشخص در بنگال از سیصد سال قبل از میلاد شکل گرفته است.» اغلب اطلاعات تاریخی موجود به ایندوس (سند) و بالای دره های گنگ و پس از آن انتهای رود بیهار مربوط است. ابتدا مهاجرت گروه‌های هند آریایی و دراویدین به شمال هند صورت گرفته است. در بین این مهاجران یک قبیله به نام بنگ بود که اسم آن از نام منطقه گرفته شده بود. بنگال از زمان امپراتوری شاهان گوپتا که هندو بودند شکل گرفت. شاهان گوپتا ابتدا در شمال بنگال و سپس بیهار حکومت را به عهده داشتند. در میان پادشاهان سلسله گوپتا، چاندرا گوپتا، مسامودرا گوپتا، بیکرامادیتا و الیاس چاندرا گوپتا از دیگران مشهورتر می‌باشند. نماینده یکی از پادشاهان این سلسله به نام آشوکا اول بار بودیسم را به این منطقه ارائه کرد و حدود هزار سال بعد یک پادشاه بودایی در بنگال به قدرت رسید.
در تاریخ اکسفورد آمده است«وقایع (تاریخ) مشخص در بنگال از سیصد سال قبل از میلاد شکل گرفته است.» اغلب اطلاعات تاریخی موجود به ایندوس (سند) و بالای دره های گنگ و پس از آن انتهای رود بیهار مربوط است. ابتدا مهاجرت گروه‌های هند آریایی و دراویدین به شمال هند صورت گرفته است. در بین این مهاجران یک قبیله به نام بنگ بود که اسم آن از نام منطقه گرفته شده بود. بنگال از زمان امپراتوری شاهان گوپتا که هندو بودند شکل گرفت. شاهان گوپتا ابتدا در شمال بنگال و سپس بیهار حکومت را به عهده داشتند. در میان پادشاهان سلسله گوپتا، چاندرا گوپتا، مسامودرا گوپتا، بیکرامادیتا و الیاس چاندرا گوپتا از دیگران مشهورتر می‌باشند. نماینده یکی از پادشاهان این سلسله به نام آشوکا اول بار بودیسم را به این منطقه ارائه کرد و حدود هزار سال بعد یک پادشاه بودایی در بنگال به قدرت رسید.
بسیاری از مورخان متفق القول اند که شاشانکا (598-640 میلادی) که وی هم هندو بود، نخستین پادشاهی بود که توانست در بنگال قلمرو مشخص و مهمی را تحت پوشش قوای خود داشته باشد. در سال 750 میلادی مردم گوپال را که یک بودایی بود برای حکومت انتخاب کردند. وی سلسله پالا را تاسیس کرد. پادشاهان این سلسله بوداییانی بودند که مذهبی را که اول بار بوسیله نماینده آشوکا ارائه شد توسعه دادند. آنها صومعه ها و مدارس بودایی را تأسیس کردند. زائران چینی که در آن زمان به این منطقه مسافرت کرده اند، در مورد پارسایی و طرفداری بنگالیها از مذهب بودا مطالبی نوشته اند. بودیسم به خصوص از طرف طبقات پایین مورد استقبال قرار گرفت. ظاهر آرام بودیسم سلطه طلبی پالاها و نفوذ آنها را به مناطق دیگر تا حدودی تضعیف می‌کرد. دارماپال یکی از پادشاهان این سلسله به تعمیر و بنای معابد بوداها پرداخت و کشور را تا رودخانه ایندوس (سند) در غرب و کوههای بیند هایا در مرکز هند امتداد بخشید. در نیمه قرن یازدهم میلادی سنها، پالاها را سرنگون کردند. سنها هندو های ارتدوکس بودند و سیستم طبقاتی را با همه ضعفهایش برای طبقات پایین جامعه دوباره برقرار کردند. بیجوی سن اولین پادشاه این سلسله 64 سال حکومت کرد. پس از وی فرزندش بالان سن نیز بیست سال در کمال آرامش حکمرانی نمود.  
بسیاری از مورخان متفق القول اند که شاشانکا (598-640 میلادی) که وی هم هندو بود، نخستین پادشاهی بود که توانست در بنگال قلمرو مشخص و مهمی را تحت پوشش قوای خود داشته باشد. در سال 750 میلادی مردم گوپال را که یک بودایی بود برای حکومت انتخاب کردند. وی سلسله پالا را تاسیس کرد. پادشاهان این سلسله بوداییانی بودند که مذهبی را که اول بار بوسیله نماینده آشوکا ارائه شد توسعه دادند. آنها صومعه ها و مدارس بودایی را تأسیس کردند. زائران چینی که در آن زمان به این منطقه مسافرت کرده‌اند، در مورد پارسایی و طرفداری بنگالیها از مذهب بودا مطالبی نوشته اند. بودیسم به خصوص از طرف طبقات پایین مورد استقبال قرار گرفت. ظاهر آرام بودیسم سلطه طلبی پالاها و نفوذ آنها را به مناطق دیگر تا حدودی تضعیف می‌کرد. دارماپال یکی از پادشاهان این سلسله به تعمیر و بنای معابد بوداها پرداخت و کشور را تا رودخانه ایندوس (سند) در غرب و کوههای بیند هایا در مرکز هند امتداد بخشید. در نیمه قرن یازدهم میلادی سنها، پالاها را سرنگون کردند. سنها هندو های ارتدوکس بودند و سیستم طبقاتی را با همه ضعفهایش برای طبقات پایین جامعه دوباره برقرار کردند. بیجوی سن اولین پادشاه این سلسله 64 سال حکومت کرد. پس از وی فرزندش بالان سن نیز بیست سال در کمال آرامش حکمرانی نمود.  
در همین زمان بالال کنفرانس عظیم مذهبی هندوها را تشکیل داد (1158-1178 میلادی) و در آنجا سیستم طبقاتی هندو را به وجود آورد. بر این اساس، هر هندو به تناسب شغل و حرفه ارزش و اهمیت پیدا می‌کرد.هندوهای بنگلادش و بنگال غربی هم اینک بر اساس همین سیستم طبقه بندی شده‌اند. وی در پایان عمر خود مذهبی تر شد و بر اثر گرایشهای شدید مذهبی هندویسم و به خاطر ترک دنیا و به منظور پاک شدن از گناهان به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. وی قبل از ترک دنیا حکومت را به فرزندش لاکشمن سن واگذار نمود. لاکشمن فردی مقید به مذهب هندویسم بود و پایتختش در بنگال غربی قرار داشت. وی به هنگام حمله اختیار الدین بختیار، پیر و فرسوده بود و پس از حمله به بکرام پور به داکا گریخت و در همان جا وفات یافت. سنها همچنین سیستمی را به نام کولینیسم بنگال ارائه کردند. برمبنای این سیستم یک مرد از طبقه بالا ممکن بود با یک زن از طبقه پایین ازدواج کند.  
در همین زمان بالال کنفرانس عظیم مذهبی هندوها را تشکیل داد (1158-1178 میلادی) و در آنجا سیستم طبقاتی هندو را به وجود آورد. بر این اساس، هر هندو به تناسب شغل و حرفه ارزش و اهمیت پیدا می‌کرد.هندوهای بنگلادش و بنگال غربی هم اینک بر اساس همین سیستم طبقه بندی شده‌اند. وی در پایان عمر خود مذهبی تر شد و بر اثر گرایشهای شدید مذهبی هندویسم و به خاطر ترک دنیا و به منظور پاک شدن از گناهان به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. وی قبل از ترک دنیا حکومت را به فرزندش لاکشمن سن واگذار نمود. لاکشمن فردی مقید به مذهب هندویسم بود و پایتختش در بنگال غربی قرار داشت. وی به هنگام حمله اختیار الدین بختیار، پیر و فرسوده بود و پس از حمله به بکرام پور به داکا گریخت و در همان جا وفات یافت. سنها همچنین سیستمی را به نام کولینیسم بنگال ارائه کردند. برمبنای این سیستم یک مرد از طبقه بالا ممکن بود با یک زن از طبقه پایین ازدواج کند.  
حکومت مسلمانان در بنگال از سال 1757 تا 1201 میلادی به طول انجامید. پس از شکست لاکشمن سن، آخرین فرمانروای هندو مذهب، حکومت مسلمانان توسط اختیار الدین بختیار در بنگال شروع می‌شود و با شکست نواب سراج الدوله در یک توطئه حساب شده توسط نیروهای بریتانیا خاتمه می یابد. اختیارالدین که فرمانده ارتش قطب الدین، از نخستین فاتحان مسلمان هند، بود، مأمور گردید تا به طرف شرق حرکت نماید و ضمن ترویج اسلام، بخش دیگری از شبه قاره را به متصرفات امپراتور دهلی بیفزاید. وی ابتدا بیهر را فتح کرد و سپس به طرف بنگال رفت وبدون هیج مقاومتی بنگال را تسخیر نمود. بختیار پایتخت خود را دردوکوت (نزدیک شهر دناجپور) بنا نهاد. بدین ترتیب پایه های حکومت مسلمانان ترک در بنگال نهاده شد.  
حکومت مسلمانان در بنگال از سال 1757 تا 1201 میلادی به طول انجامید. پس از شکست لاکشمن سن، آخرین فرمانروای هندو مذهب، حکومت مسلمانان توسط اختیار الدین بختیار در بنگال شروع می‌شود و با شکست نواب سراج الدوله در یک توطئه حساب شده توسط نیروهای بریتانیا خاتمه می یابد. اختیارالدین که فرمانده ارتش قطب الدین، از نخستین فاتحان مسلمان هند، بود، مأمور گردید تا به طرف شرق حرکت نماید و ضمن ترویج اسلام، بخش دیگری از شبه قاره را به متصرفات امپراتور دهلی بیفزاید. وی ابتدا بیهر را فتح کرد و سپس به طرف بنگال رفت وبدون هیج مقاومتی بنگال را تسخیر نمود. بختیار پایتخت خود را دردوکوت (نزدیک شهر دناجپور) بنا نهاد. بدین ترتیب پایه های حکومت مسلمانان ترک در بنگال نهاده شد.  
خط ۴۶: خط ۴۶:
به طورکلی مؤسسات و سازمان‌های اسلامی در بنگلادش را می‌توان به چندگروه تقسیم کرد:
به طورکلی مؤسسات و سازمان‌های اسلامی در بنگلادش را می‌توان به چندگروه تقسیم کرد:
مؤسساتی مانند مدرسه، مساجد و گروه‌های داوطلبی که احکام اسلامی را تدریس می‌کنند؛ مراکزی که اطراف آرامگاههای صوفیان و روحانیون تشکیل می‌شود؛ سازمان‌های متعدد اجتماعی، مذهبی و فرهنگی که وظیفه آنها رسیدگی به وضعیت رفاهی مسلمانان است؛ و مدارس و حوزه های دینی که از قدیم به کار تعلیم و تربیت مربیان و رهبران دینی اشتغال داشته اند.
مؤسساتی مانند مدرسه، مساجد و گروه‌های داوطلبی که احکام اسلامی را تدریس می‌کنند؛ مراکزی که اطراف آرامگاههای صوفیان و روحانیون تشکیل می‌شود؛ سازمان‌های متعدد اجتماعی، مذهبی و فرهنگی که وظیفه آنها رسیدگی به وضعیت رفاهی مسلمانان است؛ و مدارس و حوزه های دینی که از قدیم به کار تعلیم و تربیت مربیان و رهبران دینی اشتغال داشته اند.
هزاران مسجد موجود در بنگلادش مراکز فعالی برای فعالیتهای اجتماعی- مذهبی هستند. سازمان‌هایی نظیر هیات مسجد بنگلادش، مسجد سماج و بیت الشرف، فعالیتهای برخی از این مساجد را هماهنگ می نمایند و برنامه‌هایی برای فعالیتهای فرهنگی- مذهبی مانند تبلیغ اسلام، توسعه آموزشهای اسلامی و اصلاحات اجتماعی و خدماتی فراهم می‌کنند. این مساجد به عنوان مراکز نمازهای جماعت و یومیه همواره نقش مهمی ایفا کرده اند. ساخت مساجد جدید و توسعه، تعمیر و تزئین مساجد قدیمی، به مشخصه پیشرفت ناگهانی اسلام در بنگلادش تبدیل شده است.
هزاران مسجد موجود در بنگلادش مراکز فعالی برای فعالیتهای اجتماعی- مذهبی هستند. سازمان‌هایی نظیر هیات مسجد بنگلادش، مسجد سماج و بیت الشرف، فعالیتهای برخی از این مساجد را هماهنگ می نمایند و برنامه‌هایی برای فعالیتهای فرهنگی- مذهبی مانند تبلیغ اسلام، توسعه آموزشهای اسلامی و اصلاحات اجتماعی و خدماتی فراهم می‌کنند. این مساجد به عنوان مراکز نمازهای جماعت و یومیه همواره نقش مهمی ایفا کرده‌اند. ساخت مساجد جدید و توسعه، تعمیر و تزئین مساجد قدیمی، به مشخصه پیشرفت ناگهانی اسلام در بنگلادش تبدیل شده است.
آرامگاههای صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان که از کشورهای عربی و آسیای مرکزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش به عهده داشته اند وپس از مرگشان مزار آنها به صورت مرکزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، درگاه شاه مخدوم در پابنا، مزارمیرپور در داکا، درگاه خان جهان علی در خولنا مهم ترین این مراکز هستند که بازسازی شده‌اند. پیشوا ذاکر منجیل (مرکز عبادی بین المللی) اترشی فریدپور که به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله ( معروف به پیرصاحب اترشی ) تاسیس شده، اخیراً تبدیل به مشهورترین این مراکز شده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می آیند. در اعیاد مذهبی نیز صدها هزار نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مکانها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یک منطقه روستایی است، اما با امکانات فراوان یک مسجد، یک مدرسه و یک استراحتگاه که چندین هزارتن را در خود می پذیرد. یک مرکز تحقیقات بین المللی نیز در آنجا تاسیس شده است. بسیاری بر این باورند که پیشوا ذاکر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را مجدداً بر طبق اصول و سنت اسلامی شکل داده است.
آرامگاههای صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان که از کشورهای عربی و آسیای مرکزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش به عهده داشته اند وپس از مرگشان مزار آنها به صورت مرکزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، درگاه شاه مخدوم در پابنا، مزارمیرپور در داکا، درگاه خان جهان علی در خولنا مهم ترین این مراکز هستند که بازسازی شده‌اند. پیشوا ذاکر منجیل (مرکز عبادی بین المللی) اترشی فریدپور که به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله ( معروف به پیرصاحب اترشی ) تاسیس شده، اخیراً تبدیل به مشهورترین این مراکز شده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می آیند. در اعیاد مذهبی نیز صدها هزار نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مکانها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یک منطقه روستایی است، اما با امکانات فراوان یک مسجد، یک مدرسه و یک استراحتگاه که چندین هزارتن را در خود می پذیرد. یک مرکز تحقیقات بین المللی نیز در آنجا تاسیس شده است. بسیاری بر این باورند که پیشوا ذاکر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را مجدداً بر طبق اصول و سنت اسلامی شکل داده است.
سازمان‌ها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارند. مهم ترین آنها بنیاد اسلامی، هیات مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مرکز اسلامی بنگلادش، جمعیت المدرسین بنگلادش، هیات جهانی اسلام ( قرآن و سنت )، اتحاد الامه و شورای سازمان‌های اجتماعی- فرهنگی اسلامی می‌باشند.
سازمان‌ها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارند. مهم ترین آنها بنیاد اسلامی، هیات مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مرکز اسلامی بنگلادش، جمعیت المدرسین بنگلادش، هیات جهانی اسلام ( قرآن و سنت )، اتحاد الامه و شورای سازمان‌های اجتماعی- فرهنگی اسلامی می‌باشند.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می‌کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می‌کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می‌شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می‌آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می‌آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می‌کند.
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می‌کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می‌کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می‌شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می‌آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می‌آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می‌کند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می‌کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می‌دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده‌اند. باقریه اظهار می‌داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می‌کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می‌دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده‌اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده‌اند. باقریه اظهار می‌داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروه‌های منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروه‌های بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می‌کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده اند، چنین وارد شده است:  
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروه‌های منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروه‌های بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می‌کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده‌اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده‌اند، چنین وارد شده است:  
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
احادیث شیعه صریحاً بیانگر این است که حضرت علی (ع) و یازده فرزندش به عنوان« امام» تعیین شده‌اند، مثلاً روایت زیر از ابن عباس- که در میان اهل سنت هم مقامی شایسته دارد- نقل شده است:
احادیث شیعه صریحاً بیانگر این است که حضرت علی (ع) و یازده فرزندش به عنوان« امام» تعیین شده‌اند، مثلاً روایت زیر از ابن عباس- که در میان اهل سنت هم مقامی شایسته دارد- نقل شده است:
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
ائمه (ع) در میان دو نظریه جبر و اختیار که عکس العملی در برابر ظلم و سفاکی بیش از حد قدرتهای حاکم بود، نظریه « امر بین الامرین» را ترویج کردند. میراث فکری ائمه (ع) تنها به پیروانشان محدود نشد، بلکه در همه نهضتهای معنوی مسلمین و حتی سنیها نیز نفوذ کرد. سهم پیروان ائمه (ع) در مسائل عقلی نیز از اهمیت بسزایی بر خوردار بود. آنها بر اساس نظریات ارائه شده از سوی ائمه (ع)، آثاری علمی تالیف کردند و مجموعه بی شماری از کتابها را درعلوم مختلف نگاشتند. همچنین آثاری در رد عقاید و نظرات انحرافی رایج در میان سنیها و غلات شیعه نوشتند. علمای بزرگ شیعه که در مکتب ائمه (ع) تربیت یافتند نیز دامنه علم کلام را گسترش دادند.  
ائمه (ع) در میان دو نظریه جبر و اختیار که عکس العملی در برابر ظلم و سفاکی بیش از حد قدرتهای حاکم بود، نظریه « امر بین الامرین» را ترویج کردند. میراث فکری ائمه (ع) تنها به پیروانشان محدود نشد، بلکه در همه نهضتهای معنوی مسلمین و حتی سنیها نیز نفوذ کرد. سهم پیروان ائمه (ع) در مسائل عقلی نیز از اهمیت بسزایی بر خوردار بود. آنها بر اساس نظریات ارائه شده از سوی ائمه (ع)، آثاری علمی تالیف کردند و مجموعه بی شماری از کتابها را درعلوم مختلف نگاشتند. همچنین آثاری در رد عقاید و نظرات انحرافی رایج در میان سنیها و غلات شیعه نوشتند. علمای بزرگ شیعه که در مکتب ائمه (ع) تربیت یافتند نیز دامنه علم کلام را گسترش دادند.  
پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشته های موجود محو ساختند. تخریب کتابخانه های شیعه به دست سلسله های حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهج البلاغه]] جمع آوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت.
پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشته های موجود محو ساختند. تخریب کتابخانه های شیعه به دست سلسله های حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهج البلاغه]] جمع آوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت.
دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کرده اند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشته اند، تعداد قابل ملاحظه ای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت داده اند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانه های شیعه را می سوزاندند و خراب می‌کردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانه ای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه می‌دادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی می‌کردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت می گرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل می‌دانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش می‌کند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر می نمایند، معتقد و پایبند بوده‌اند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریه ای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سوره ها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود می‌دانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری می‌کنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز می شمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند.  
دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کرده‌اند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشته اند، تعداد قابل ملاحظه ای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت داده اند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانه های شیعه را می سوزاندند و خراب می‌کردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانه ای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه می‌دادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی می‌کردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت می گرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل می‌دانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش می‌کند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر می نمایند، معتقد و پایبند بوده‌اند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریه ای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سوره ها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود می‌دانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری می‌کنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز می شمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند.  
هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت نمی پذیرفتند، آثار جدلی و مغرضانه او که نوشته های علامه حلی را رد می‌کند، مورد استفاده جدی علمای متاخر قرار گرفت. مخدوم الملک ملاعبدالله سلطان پوری، اولین کسی بود که آثار جدلی اهل سنت را به زبان عربی در هندوستان منتشر کرد و پس از او شاه ولی الله، شاه عبدالعزیز، ثناءالله پانی پتی و محمد قاسم ناتوتوی راه او را ادامه دادند. انگیزه آنها از نوشتن این گونه کتابها، آن بود که از گسترش محبوبیت تشیع جلوگیری کنند. جانشینان معاصر آنها، مولانا محمد منظورنعماتی، مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، مولانا سعید احمد اکبر آبادی و علمایی از دوبند، ازمگره و ندوه (لکنهو) هستند.  
هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت نمی پذیرفتند، آثار جدلی و مغرضانه او که نوشته های علامه حلی را رد می‌کند، مورد استفاده جدی علمای متاخر قرار گرفت. مخدوم الملک ملاعبدالله سلطان پوری، اولین کسی بود که آثار جدلی اهل سنت را به زبان عربی در هندوستان منتشر کرد و پس از او شاه ولی الله، شاه عبدالعزیز، ثناءالله پانی پتی و محمد قاسم ناتوتوی راه او را ادامه دادند. انگیزه آنها از نوشتن این گونه کتابها، آن بود که از گسترش محبوبیت تشیع جلوگیری کنند. جانشینان معاصر آنها، مولانا محمد منظورنعماتی، مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، مولانا سعید احمد اکبر آبادی و علمایی از دوبند، ازمگره و ندوه (لکنهو) هستند.  
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت می ورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت می‌کنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شده‌اند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حمله های خود قرار داده اند.  
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت می ورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت می‌کنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شده‌اند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حمله های خود قرار داده اند.  
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده اند. آنان تاکید می‌کنند که اهل سنت به راحتی می‌توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می‌خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده‌اند. او می گوید:
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده‌اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده‌اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده‌اند. آنان تاکید می‌کنند که اهل سنت به راحتی می‌توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می‌خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده‌اند. او می گوید:
مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمی دانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه می‌توانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران می شد و توطئه ای که داشت افکار مردم را منحرف می‌کرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که در این باره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشته های شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، علی رغم همه این مشکلات، هزاران صفحه از چنین کتابهایی را در طول یک سال مطالعه کردم.  
مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمی دانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه می‌توانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران می شد و توطئه ای که داشت افکار مردم را منحرف می‌کرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که در این باره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشته های شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، علی رغم همه این مشکلات، هزاران صفحه از چنین کتابهایی را در طول یک سال مطالعه کردم.  
مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمی‌آید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکرده اند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر می‌رسد که او صرفاً فقره هایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل می‌دادند.
مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمی‌آید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکرده‌اند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر می‌رسد که او صرفاً فقره هایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل می‌دادند.
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی‌دارد و هر منصفی می‌تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می‌تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی‌دارد و هر منصفی می‌تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می‌تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می‌رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می‌رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می‌دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده اند.
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده‌اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می‌دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده‌اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده‌اند.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده‌اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه ها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول می دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی بر قراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه ها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول می دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی بر قراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۷۲

ویرایش