۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کردهاند') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی کوفی (از موالی بنی اسد) است. [[علامه حلی|علّامه حلّی]] در خلاصه الاقوال، نام او را مقلاص ذکر کرده است. <ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref> همان گونه که [[آیتالله خویی]] و [[آیتالله سبحانی]] تذکر داده اند، نام او مقلاص نیست، بلکه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است. <ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref> | نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی کوفی (از موالی بنی اسد) است. [[علامه حلی|علّامه حلّی]] در خلاصه الاقوال، نام او را مقلاص ذکر کرده است. <ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref> همان گونه که [[آیتالله خویی]] و [[آیتالله سبحانی]] تذکر داده اند، نام او مقلاص نیست، بلکه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است. <ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref> | ||
بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت | بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت کردهاند، ولی در رجال طوسی با سین آمده است. <ref>طوسی، 1415ق، ص 296</ref> ابن داود هم در رجالش به همین مطلب اشاره دارد.<ref>حلی، 1392ق، ص 276</ref> در برخی از منابع، القابی همچون اَجدَع، بزّاز (پارچه فروش) زرّاد(سازنده زره) و برّاد(فروشنده بُرد) را پس از نام وی ذکر کردهاند. این القاب عمدتاً نشان از شغل و جایگاه اجتماعی او دارد. علاوه بر کنیه ابوالخطاب، از دیگر کنیه های او به ابواسماعیل <ref>طوسی، 1348، ص290</ref> و ابوالظبیان <ref>مجلسی، 1363، ج75، ص290؛ خوئی، 1413ق، ج15، ص256</ref> نیز میتوان اشاره کرد. | ||
=شخصیت ابوالخطاب پیش از انحراف= | =شخصیت ابوالخطاب پیش از انحراف= | ||
ابوالخطاب در ابتدا از اصحاب امام صادق (ع) بود <ref>برقی، 1342، ج1، ص10؛ طوسی، 1415ق، ص296</ref> و از جایگاه و اعتبار بالایی برخوردار بود، <ref>مجلسی، 1363 ج66، ص220</ref> تا جایی که حتی در مواقعی ائمه اطهار علیه السلام از وی تمجید | ابوالخطاب در ابتدا از اصحاب امام صادق (ع) بود <ref>برقی، 1342، ج1، ص10؛ طوسی، 1415ق، ص296</ref> و از جایگاه و اعتبار بالایی برخوردار بود، <ref>مجلسی، 1363 ج66، ص220</ref> تا جایی که حتی در مواقعی ائمه اطهار علیه السلام از وی تمجید کردهاند. از گفتار ابن غضائری، که می گوید:... حدثنا ابوالخطاب فی ایام استقامته، پیداست که ابوالخطاب مدتی بر مسیر هدایت بوده است. <ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> در احادیث [[ائمه معصوم علیه السلام]] نیز به [[ایمان]] عاریه ای او اشاره شده، که نشان دهنده منحرف نبودن وی در مراحل ابتدایی است. <ref>کلینی، 1362، ج2، ص418؛ طوسی، 1348، ص296؛ طبری، 1413ق، ص330</ref> در منابع اشاره شده، او پیش از بیان عقاید غالیانه اش، سؤالات برخی از [[شیعیان]] را (از کوفه) برای امام صادق علیه السلام می برد و جواب های حضرت را برای ایشان (به کوفه) می آورد. علی بن عقبه می گوید: کان ابوالخطاب قبل أن یفسد، هو یحمل المسائل لاصحابنا و یجیی بجواباتها. <ref>کلینی، 1362، ج5، ص150؛ طوسی، 1365، ج1، ص4</ref> | ||
از ابن ابی عمیر نیز روایت شده است: شیعیان وقتی آن اتفاقات برای ابوالخطاب افتاد، نزد امام صادق علیه السلام آمدند و از آن حضرت خواستند شخصی را به آنان معرفی کند که در امر [[دین]] و [[احکام شرعی|احکام شرعی]] بتوانند از او کمک بگیرند. <ref>خوئی، 1413ق، ج 19، ص 318</ref> از این روایت پیداست که ابوالخطاب پیش از انحرافش، از سوی امام صادق علیه السلام به عنوان معتمد شیعیان که سؤالات خویش را از وی بپرسند، معرفی شده بود. بر اساس روایتی دیگر، حمران بن اعین در سؤالی که از امام صادق علیه السلام پرسیده، او را مورد اعتماد معرفی کرده است. <ref>صفار، 1404ق، ص 258و452</ref> قاضی نعمان مغربی نیز وی را (قبل از انحرافش) از داعیان امام صادق علیه السلام معرفی کرده است. <ref>قاضی نعمان، 1383ق، ج1، ص49</ref> | از ابن ابی عمیر نیز روایت شده است: شیعیان وقتی آن اتفاقات برای ابوالخطاب افتاد، نزد امام صادق علیه السلام آمدند و از آن حضرت خواستند شخصی را به آنان معرفی کند که در امر [[دین]] و [[احکام شرعی|احکام شرعی]] بتوانند از او کمک بگیرند. <ref>خوئی، 1413ق، ج 19، ص 318</ref> از این روایت پیداست که ابوالخطاب پیش از انحرافش، از سوی امام صادق علیه السلام به عنوان معتمد شیعیان که سؤالات خویش را از وی بپرسند، معرفی شده بود. بر اساس روایتی دیگر، حمران بن اعین در سؤالی که از امام صادق علیه السلام پرسیده، او را مورد اعتماد معرفی کرده است. <ref>صفار، 1404ق، ص 258و452</ref> قاضی نعمان مغربی نیز وی را (قبل از انحرافش) از داعیان امام صادق علیه السلام معرفی کرده است. <ref>قاضی نعمان، 1383ق، ج1، ص49</ref> | ||
بر اساس نقل [[علّامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل | بر اساس نقل [[علّامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل کردهاند. <ref>مجلسی، 1363، ج 53، ص 39</ref> سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی پذیرد.<ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> علامه حلّی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل کرده و مطلبی بر آن اضافه نکرده است.<ref>حلی، 1417ق، ص392</ref> اما [[شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است.<ref>طوسی، 1417ق، ج1، ص151</ref> [[علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب مینویسد: روایاتی هم که در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی که دیگران آن روایت را نقل کرده باشند، پذیرفته شده است. <ref>مجلسی،1363، ج53، ص39</ref> آیتالله خوئی نیز با استناد به کلام شیخ طوسی در عده الاصول مینویسد:... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است.<ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref> ایشان به روایاتی در این خصوص استناد کرده است. | ||
در اینکه روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر میرسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی گفتهاند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست. <ref>کاوند، 1382، ص109</ref> بدون شک، او در دوره [[امام باقر علیه السلام]] و اوایل دوره امام صادق علیه السلام منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر علیه السلام و یا اوایل دوره امام صادق علیه السلام نقل کرده است و یا تصریح شود که فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است. | در اینکه روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر میرسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی گفتهاند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست. <ref>کاوند، 1382، ص109</ref> بدون شک، او در دوره [[امام باقر علیه السلام]] و اوایل دوره امام صادق علیه السلام منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر علیه السلام و یا اوایل دوره امام صادق علیه السلام نقل کرده است و یا تصریح شود که فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=ابوالخطاب و اسماعیلیه= | =ابوالخطاب و اسماعیلیه= | ||
هر چند برخی از نویسندگان، [[اسماعیلیه]] را همان خطابیه دانستهاند، <ref>نوبختی، 1404ق، ص 69؛ اشعری قمی، 1360، ص 81</ref> اما برخی از محققان احتمال پیوستگی شدید ابوالخطاب و اسماعیل بن جعفر صادق علیه السلام و تأثیر گذاری ابوالخطاب بر اسماعیل را انکار | هر چند برخی از نویسندگان، [[اسماعیلیه]] را همان خطابیه دانستهاند، <ref>نوبختی، 1404ق، ص 69؛ اشعری قمی، 1360، ص 81</ref> اما برخی از محققان احتمال پیوستگی شدید ابوالخطاب و اسماعیل بن جعفر صادق علیه السلام و تأثیر گذاری ابوالخطاب بر اسماعیل را انکار کردهاند. <ref>موسوی بجنوردی، 1372، ج5، ص435</ref> برخی دیگر از منابع به ارتباط فرقه اسماعیلیه با عبدالله بن میمون، معروف به قداح سخن گفتهاند. به گفته [[ابن ندیم]]، وی که مؤسس فرقه اسماعیلیه خوانده شده، به همراه پدرش از پیروان ابوالخطاب بودند. <ref>ابن ندیم، 1350، ص264</ref> هرچند بر اساس نقل کشّی، امام باقر علیه السلام از وی تجلیل کرده است. <ref>طوسی، 1348، ص246</ref> اما برخی از پژوهشگران به نقش فعال وی در نشر افکار خطابیه اشاره دارند و او را حلقه وصل بین خطابیه و اسماعیلیه شمرده <ref>سبحانی، بی تا، ج 8، ص54</ref> و اصولاً ریشه های اسماعیلیه را مربوط به خطابیه دانسته و از نقش میمون بن دیصان و پسرش عبدالله بن میمون و شاگردش مشهور به دندان سخن گفتهاند. <ref>همان، ج8، ص55</ref> | ||
=قتل ابوالخطاب= | =قتل ابوالخطاب= |