۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') |
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=ولادت میرداماد= | =ولادت میرداماد= | ||
سید محمد باقر استرآبادی در حدود سال 960 هجری قمری دیده به دنیا گشود. <ref>سال وفات وی را 1041 ه 0ق | سید محمد باقر استرآبادی در حدود سال 960 هجری قمری دیده به دنیا گشود. <ref>سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفتهاند و سن او در هنگام وفات حدود هشتاد سال بوده بنابراین ولادتش در حدود سال 960 هجری قمری بوده است</ref> عنوان استرآبادی ظاهرا به دلیل انتساب پدران وی به «استرآباد» بوده و خود وی دراسترآباد به دنیا نیامده است چرا که پدرش سید محمد داماد مسلما در مرکز سیاسی کشور بوده و دلیل و نقلی بر سکونت خانواده میرداماد در استرآباد وجود ندارد. <ref>محقق کرکی فقیه نامدار و مرجع برجسته عهد شاه طهماسب صفوی در پایتخت به سر می برد و ازموقعیت اجتماعی و سیاسی بسزایی برخوردار بود. به طوری که شاه طهماسب در اواخر عمر حکومت واحکام حکومتی را به وی تفویض کرد. | ||
بر زادگاه میرداماد در هیچ یک از کتب شرح حال تصریح نشده جز در رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد تالیف محمد صالح استرآبادی که در عهد ناصرالدین شاه قاجار تالیف شده است. در این رساله منشا و محل ولادت میرداماد استرآباد گفته شد، لیکن این گفته ظاهرا ناشی از اضافه استرآبادی به نام میرداماد است و صحیح به نظر نمی رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد که در کتاب استرآباد نامه ص 140 درج شده است. </ref> | بر زادگاه میرداماد در هیچ یک از کتب شرح حال تصریح نشده جز در رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد تالیف محمد صالح استرآبادی که در عهد ناصرالدین شاه قاجار تالیف شده است. در این رساله منشا و محل ولادت میرداماد استرآباد گفته شد، لیکن این گفته ظاهرا ناشی از اضافه استرآبادی به نام میرداماد است و صحیح به نظر نمی رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد که در کتاب استرآباد نامه ص 140 درج شده است. </ref> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
در ضمن به اقوال [[شیخ اشراق]] در مطارحات و تلویحات، و صاحب محاکمات و ابوالبرکات بغدادی، در المعتبر، و بهمنیار، درالتحصیل ، و [[فخر رازی]]، در شرح عیون الحکمة، اشاره و به کتاب اثولوجیا نیز استناد می کند. میر داماد، برای تفصیل بیش تر، خواننده را به کتاب های دیگر خود مانند الصراط المستقیم و الافق المبین و ایماضات و تشریفات و تعلیقات بر الهیات شفا ارجاع می دهد. <ref>محقق، مقدمه بر القبسات، ص 12</ref> | در ضمن به اقوال [[شیخ اشراق]] در مطارحات و تلویحات، و صاحب محاکمات و ابوالبرکات بغدادی، در المعتبر، و بهمنیار، درالتحصیل ، و [[فخر رازی]]، در شرح عیون الحکمة، اشاره و به کتاب اثولوجیا نیز استناد می کند. میر داماد، برای تفصیل بیش تر، خواننده را به کتاب های دیگر خود مانند الصراط المستقیم و الافق المبین و ایماضات و تشریفات و تعلیقات بر الهیات شفا ارجاع می دهد. <ref>محقق، مقدمه بر القبسات، ص 12</ref> | ||
میر داماد مدرّسی پر کار و تواناست و در زمان حیاتش به تدریس قبسات و الافق المبین و ایماضات وتقدیسات و بعضی دیگر از آثارش پرداخته است. | میر داماد مدرّسی پر کار و تواناست و در زمان حیاتش به تدریس قبسات و الافق المبین و ایماضات وتقدیسات و بعضی دیگر از آثارش پرداخته است. گفتهاند که میر داماد اهتمام ویژه ای به تدریس شفا داشته است و در پی این اهتمام او، گروهی از ناموران بعد از او، مانندملاصدرا، میر سید احمد علوی، [[آقا حسین خوانساری]]، [[ملا حسین تنکابنی]]، ملا محمد باقر سبزواری، به تحشیه و تعلیق شفا همت گماشتند. <ref>میر داماد، 1374، ص 93- 94</ref> | ||
حوزه ی درس میر داماد را در اصفهان باید از حوزه های درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم [[آقا علی مدرسی طهرانی]]، در رساله ی طبقات حکما، متأخرین نوشته است: « 300 نفر از شاگردان او به درجه ی [[اجتهاد]] <ref>ر.ک:مقاله اجتهاد</ref> فائز شدند و از این عده بیشتر در [[اصول]] [[عقاید]] از حضیض تقلید به اوج تحقیق رسیدند. » بعید نیست که این عدد را نتوان جدی گرفت. قدر متیقّن، همان گرمی و ثمربخشی حوزه ی درسی میر است که جان کلام طهرانی است. <ref>جهان بخش، ص 44- 45</ref> | حوزه ی درس میر داماد را در اصفهان باید از حوزه های درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم [[آقا علی مدرسی طهرانی]]، در رساله ی طبقات حکما، متأخرین نوشته است: « 300 نفر از شاگردان او به درجه ی [[اجتهاد]] <ref>ر.ک:مقاله اجتهاد</ref> فائز شدند و از این عده بیشتر در [[اصول]] [[عقاید]] از حضیض تقلید به اوج تحقیق رسیدند. » بعید نیست که این عدد را نتوان جدی گرفت. قدر متیقّن، همان گرمی و ثمربخشی حوزه ی درسی میر است که جان کلام طهرانی است. <ref>جهان بخش، ص 44- 45</ref> | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به [[زیارت]] [[عتبات]] به [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> عرب مسافرت کرد. در آن زمان عراق عرب در محدوده حکومت صفویان بود. | میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به [[زیارت]] [[عتبات]] به [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> عرب مسافرت کرد. در آن زمان عراق عرب در محدوده حکومت صفویان بود. | ||
آن بزرگوار در بین راه دچاربیماری شد به طوری که جمعی او را در جایگاهی بر روی دوش می بردند. شاه صفی خودسریعتر حرکت کرد و در [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> منتظر ورود میر شد. لیکن حکیم برجسته عصر صفوی درمنزل ذی الکفل در نزدیکی [[نجف اشرف]] در سن هشتاد سالگی دیده از دنیا فرو بست و به جهان ابدی سفر کرد. سال وفات وی را 1041 ه 0ق | آن بزرگوار در بین راه دچاربیماری شد به طوری که جمعی او را در جایگاهی بر روی دوش می بردند. شاه صفی خودسریعتر حرکت کرد و در [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> منتظر ورود میر شد. لیکن حکیم برجسته عصر صفوی درمنزل ذی الکفل در نزدیکی [[نجف اشرف]] در سن هشتاد سالگی دیده از دنیا فرو بست و به جهان ابدی سفر کرد. سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفتهاند. <ref>در تاریخ وفات وی سروده شده است: «عروس علم و دین را مرده داماد</ref> | ||
پیکر آن حکیم الهی را به نجف اشرف آوردند و شاه صفی به همراه سپاه به استقبال جنازه وی از نجف بیرون آمد و پیکر مطهر او را با کمال احترام به نجف اشرف رسانیدند ودر آستانه روضه [[حضرت علی(ع)]] دفن کردند. <ref>فوائدالرضویه، ص 419. برخی سال وفات میر را 1040 ه 0ق | پیکر آن حکیم الهی را به نجف اشرف آوردند و شاه صفی به همراه سپاه به استقبال جنازه وی از نجف بیرون آمد و پیکر مطهر او را با کمال احترام به نجف اشرف رسانیدند ودر آستانه روضه [[حضرت علی(ع)]] دفن کردند. <ref>فوائدالرضویه، ص 419. برخی سال وفات میر را 1040 ه 0ق گفتهاند از جمله روضات الجنات; وبرخی مانند نخبة المقال سال 1042 ه0ق را ذکر کرده اند. لیکن مشهور و معروف همان سال 1041ه0ق است</ref> | ||
و بدین سان دفتر زندگانی حکیمی برجسته و بزرگ در عالم اسلام، بسته شد و بر تاریخ پرافتخار و پندآموز عالمان دین برگی زرین و تابناک افزوده گشت. روحش با اولیای خداقرین باد. | و بدین سان دفتر زندگانی حکیمی برجسته و بزرگ در عالم اسلام، بسته شد و بر تاریخ پرافتخار و پندآموز عالمان دین برگی زرین و تابناک افزوده گشت. روحش با اولیای خداقرین باد. |