۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') |
جز (جایگزینی متن - 'فرقه ها' به 'فرقهها') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد== | ==اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد== | ||
محور اندیشه های منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است.1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید می آیند. 2. عرض ها در هر نوعی نامتناهی هستند. 3. [[اراده خداوند]] در مورد یک چیز غیر از خدا است. 4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست.5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم میآید عالم و معلوم یک چیز باشد. 6. [[قرآن]] یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420</ref> <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181</ref><ref>خیاط عبدالرحیم،الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183</ref> | محور اندیشه های منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است.1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید می آیند. 2. عرض ها در هر نوعی نامتناهی هستند. 3. [[اراده خداوند]] در مورد یک چیز غیر از خدا است. 4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست.5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم میآید عالم و معلوم یک چیز باشد. 6. [[قرآن]] یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420</ref> <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181</ref><ref>خیاط عبدالرحیم،الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183</ref> | ||
<ref>بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64 ،</ref> <ref>اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،</ref> <ref>جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 166</ref>، <ref>صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143</ref><ref>شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه | <ref>بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64 ،</ref> <ref>اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،</ref> <ref>جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 166</ref>، <ref>صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143</ref><ref>شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقههای اسلامی، ص 257</ref> ، <ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج 3، ص 236،</ref> <ref>جار الله زهدی حسن، المعتزله، ص 130،</ref> <ref>عارف تامر، معجم الفرق الاسلامیه، ص 28،</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الملل و النحل، ص 83،</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، الخطط و الآثار، ج 2، ص 348،</ref> ح<ref>نفی عبدالمنعم، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیه، ص 612</ref><ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref> | ||
همچنین در باره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشته اند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از [[عقل]] و حواس حاصل می شود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت. <ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref> | همچنین در باره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشته اند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از [[عقل]] و حواس حاصل می شود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت. <ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref> | ||