پرش به محتوا

وجوب اطاعت از حاکم اسلامی در نگاه اهل سنت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می گیرد' به 'نمی‌گیرد'
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'می‌فرماید')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می گیرد' به 'نمی‌گیرد')
خط ۶: خط ۶:
یکی از تقسیمات حکم، تقسیم آن به حکم الهی و حکم حاکمان دین (حکم حکومتی) است. در تحلیل ابتدایی، معنای این تقسیم این است که حکم یا شرعی است (اگر از ادله شرعی ـ یعنی کتاب، سنت، اجماع یا عقل به دست آید) و یا حکومتی است، (اگر این حکم را حاکم شرع صادر کند). اگر چه چنین تقسیمی بین آنها وجود دارد، اما از تعابیر آنها به دست می‌آید که هر دو قسم را حکم شرعی می دانند<ref>عبدالقادر عوده، 1397، ص97-96</ref>  زیرا آنها معتقد هستند که تنها وظیفه امام یا خلیفه ـ تعابیری که علماء اهل سنت درباره حاکم شرع به کار می برند، الفاظی از قبیل امام، خلیفه، امیر المومنین و سلطان می باشد<ref>رافت عثمان، بی‎تا، ص48</ref>  ـ عمل به دستورات و احکام شرع است و لذا بعضی از آنها تنها دلیل وجوب نصب امام را شرع می دانند<ref>الماوردی، 1416ق، ص13</ref>   
یکی از تقسیمات حکم، تقسیم آن به حکم الهی و حکم حاکمان دین (حکم حکومتی) است. در تحلیل ابتدایی، معنای این تقسیم این است که حکم یا شرعی است (اگر از ادله شرعی ـ یعنی کتاب، سنت، اجماع یا عقل به دست آید) و یا حکومتی است، (اگر این حکم را حاکم شرع صادر کند). اگر چه چنین تقسیمی بین آنها وجود دارد، اما از تعابیر آنها به دست می‌آید که هر دو قسم را حکم شرعی می دانند<ref>عبدالقادر عوده، 1397، ص97-96</ref>  زیرا آنها معتقد هستند که تنها وظیفه امام یا خلیفه ـ تعابیری که علماء اهل سنت درباره حاکم شرع به کار می برند، الفاظی از قبیل امام، خلیفه، امیر المومنین و سلطان می باشد<ref>رافت عثمان، بی‎تا، ص48</ref>  ـ عمل به دستورات و احکام شرع است و لذا بعضی از آنها تنها دلیل وجوب نصب امام را شرع می دانند<ref>الماوردی، 1416ق، ص13</ref>   


حال حکم شرعی نزد آنها چیست؟ هر آنچه مجتهد از راه ادله مقبول نزد آنها به دست می آورد، حکم شرعی است. از آنجائی که اهل تسنن در کشف احکام شرعیه، علاوه بر کتاب، سنت، اجماع و عقل، به ادله ای مانند: قیاس، استحسان، سدّ ذرایع و مصالح مرسله تمسک کرده و همه این امور را ادله شرعی می دانند؛ در نتیجه، تمام احکامی که آنها به دست می آورند، جزء احکام الهی است و در این صورت، جایی برای حکم حکومتی به معنای اصطلاحی مطرح نیست. در نتیجه، احکامی که حاکم بیان می کند، یا خود مجتهد است، و احکامی را از اجتهاد خودش به دست می آورد و آن را حکم خدا و شرع می ‎داند، بدان فرمان می دهد و عمل می کند و یا اینکه از فقهاء و مجتهدین زمان خود می گیرد و در این صورت هم، حکم الهی و شرعی خواهد بود.  
حال حکم شرعی نزد آنها چیست؟ هر آنچه مجتهد از راه ادله مقبول نزد آنها به دست می آورد، حکم شرعی است. از آنجائی که اهل تسنن در کشف احکام شرعیه، علاوه بر کتاب، سنت، اجماع و عقل، به ادله ای مانند: قیاس، استحسان، سدّ ذرایع و مصالح مرسله تمسک کرده و همه این امور را ادله شرعی می دانند؛ در نتیجه، تمام احکامی که آنها به دست می آورند، جزء احکام الهی است و در این صورت، جایی برای حکم حکومتی به معنای اصطلاحی مطرح نیست. در نتیجه، احکامی که حاکم بیان می کند، یا خود مجتهد است، و احکامی را از اجتهاد خودش به دست می آورد و آن را حکم خدا و شرع می ‎داند، بدان فرمان می دهد و عمل می کند و یا اینکه از فقهاء و مجتهدین زمان خود نمی‌گیرد و در این صورت هم، حکم الهی و شرعی خواهد بود.  


با توجه به این مقدمه به بیان اقوال علماء اهل تسنن درباره وجوب اطاعت از حاکم می پردازیم:  
با توجه به این مقدمه به بیان اقوال علماء اهل تسنن درباره وجوب اطاعت از حاکم می پردازیم:  
خط ۳۳: خط ۳۳:
همان گونه که قبلاً اشاره شد، امام باید از طریقی که فقهاء قبول دارند به امامت منصوب گردد؛ یکی دیگر از این راه‎ها، طریقه عهد یا ولایت عهد است؛ به این صورت که خلیفه و امام قبلی، شخصی را برای امامت امت بعد از مرگ خود منصوب می کند. اما این روش چگونه دلالت دارد که اطاعت از امام بعدی واجب است؟
همان گونه که قبلاً اشاره شد، امام باید از طریقی که فقهاء قبول دارند به امامت منصوب گردد؛ یکی دیگر از این راه‎ها، طریقه عهد یا ولایت عهد است؛ به این صورت که خلیفه و امام قبلی، شخصی را برای امامت امت بعد از مرگ خود منصوب می کند. اما این روش چگونه دلالت دارد که اطاعت از امام بعدی واجب است؟


در توضیح این مطلب آمده است: امامی که این حق را به کسی می دهد، یک امام نمونه ای است که بیعت با او از راه شرعی صحیح تحقق پیدا کرده و معنایش این است که او واجد تمام شرائط امامت و رهبری امت اسلامی بوده است. وجود همه شرائط امامت در او، سبب اطمینان ما به او در همه امورات مربوط به حکومت شده و سبب می‌شود که یقین پیدا کنیم که او هرگز از مسیری که بر او واجب بوده منحرف نشده است. در نتیجه، او شخصی را انتخاب می کند که همه شرائط رهبری برای امت اسلامی را دارد؛ زیرا او در این کار باید مصلحت امت و رضایت خدا را در نظر داشته باشد. این عمل او که آخرین کاری است که برای جامعه اسلامی انجام می دهد، در آینده امت تاثیر به سزایی دارد و از اموری است که به زودی در نزد پروردگارش مورد محاسبه قرار می گیرد. او با توجه به همه این امور، دست به انتخاب می زند؛ در نتیجه شخصی که او انتخاب می کند، اصلح خواهد بود. پس اعتماد به این امام، کامل است؛ لذا این حقی که او به شخصی می دهد، در نظر همه مردم معتبر بوده و حتی بر نظر مردم برتری دارد و در نتیجه، همه امت چنین شخصی را قبول دارند و او را بر شخصی که خودشان در نظر داشتند برتری می‎دهند و این به معنای قبول ریاست اوست و لازمه قبول ریاست، وجوب اطاعت از او می باشد<ref>همان، ص285-284</ref>   
در توضیح این مطلب آمده است: امامی که این حق را به کسی می دهد، یک امام نمونه ای است که بیعت با او از راه شرعی صحیح تحقق پیدا کرده و معنایش این است که او واجد تمام شرائط امامت و رهبری امت اسلامی بوده است. وجود همه شرائط امامت در او، سبب اطمینان ما به او در همه امورات مربوط به حکومت شده و سبب می‌شود که یقین پیدا کنیم که او هرگز از مسیری که بر او واجب بوده منحرف نشده است. در نتیجه، او شخصی را انتخاب می کند که همه شرائط رهبری برای امت اسلامی را دارد؛ زیرا او در این کار باید مصلحت امت و رضایت خدا را در نظر داشته باشد. این عمل او که آخرین کاری است که برای جامعه اسلامی انجام می دهد، در آینده امت تاثیر به سزایی دارد و از اموری است که به زودی در نزد پروردگارش مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد. او با توجه به همه این امور، دست به انتخاب می زند؛ در نتیجه شخصی که او انتخاب می کند، اصلح خواهد بود. پس اعتماد به این امام، کامل است؛ لذا این حقی که او به شخصی می دهد، در نظر همه مردم معتبر بوده و حتی بر نظر مردم برتری دارد و در نتیجه، همه امت چنین شخصی را قبول دارند و او را بر شخصی که خودشان در نظر داشتند برتری می‎دهند و این به معنای قبول ریاست اوست و لازمه قبول ریاست، وجوب اطاعت از او می باشد<ref>همان، ص285-284</ref>   


==ج) اطاعت امام، اطاعت خداست==
==ج) اطاعت امام، اطاعت خداست==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش