۸۷٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'میکنند') |
جز (جایگزینی متن - 'بوده اند' به 'بودهاند') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ناسیونالیسم (Nationalism) از ۲ کلمه nation به معنی ملت و ism به معنی اعتقاد یا اصول ترکیب شده است. ناسیونالیسم به معنای احساس تعلق به یک واحد اجتماعی به نام ملت است. ملت به گروهی از انسانها گفته میشود که با فرهنگ، نژاد و زبان مشترک حول محور یک حکومت جمع شدهاند یا قصد تشکیل یک حکومت را دارند. | ناسیونالیسم (Nationalism) از ۲ کلمه nation به معنی ملت و ism به معنی اعتقاد یا اصول ترکیب شده است. ناسیونالیسم به معنای احساس تعلق به یک واحد اجتماعی به نام ملت است. ملت به گروهی از انسانها گفته میشود که با فرهنگ، نژاد و زبان مشترک حول محور یک حکومت جمع شدهاند یا قصد تشکیل یک حکومت را دارند. | ||
=معنی ناسیونالیسم= | =معنی ناسیونالیسم= | ||
واژه * «ناسیونالیسم»<ref>واژه ی فرانسه «ناسیونالیسم» (یا به انگلیسی «نشنالیزم») از ترکیب صفت «ناسیونال» (یا «نشنال») به معنای «ملی» (از «ناسیون»= ملت)+ پسوند «ایسم» ساخته شده است. در فارسی آن را ملی گرایی و ملیت گرایی و ملت پرستی و ملت خواهی و امثال آن ترجمه کرده اند. ولی بعضی معتقدند همه این ترجمه ها غلط است چون ملت مساوی «ناسیون» («یا نیشن») نیست و بانی این اشتباه مترجمان زمان مشروطه ی ما | واژه * «ناسیونالیسم»<ref>واژه ی فرانسه «ناسیونالیسم» (یا به انگلیسی «نشنالیزم») از ترکیب صفت «ناسیونال» (یا «نشنال») به معنای «ملی» (از «ناسیون»= ملت)+ پسوند «ایسم» ساخته شده است. در فارسی آن را ملی گرایی و ملیت گرایی و ملت پرستی و ملت خواهی و امثال آن ترجمه کرده اند. ولی بعضی معتقدند همه این ترجمه ها غلط است چون ملت مساوی «ناسیون» («یا نیشن») نیست و بانی این اشتباه مترجمان زمان مشروطه ی ما بودهاند، و ملت در عربی و در زبان ما در قدیم به معنای دین و کیش و شریعت و آیین یا مردمانی تابع یک کیش و آیین بوده است، و از این گذشته، این لفظ در زبانهای فعلی غربی به معنای کشور نیز هست که مفهوم حاکمیت دولتی در آن مستتراست (چنانکه مثلاً به جای سازمان ملل متحد می بایست گفته شود سازمان کشورهای متحد). ورود به این بحث در اینجا بی مورد است زیرا کل این مقاله مربوط به این موضوع است. فقط تذکر می دهیم که این قبیل ایهامها در اصل کلمه ی «ناسیون» نیز وجود دارد و بسیاری دعواها از همین مایه نمیگیرد.(مترجم)</ref> را می توان دست کم به پنج معنای مختلف تعریف کرد: | ||
1. گونهای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی قسمی میهن پرستی<ref>Patriotism.</ref>). | 1. گونهای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی قسمی میهن پرستی<ref>Patriotism.</ref>). | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=تعریف ملت برحسب هدف مشترک= | =تعریف ملت برحسب هدف مشترک= | ||
با اینهمه، چون ناسیونالیسم غالباً یکی از صورتهای اعتراض است، مفهوم ملت که با آن گره خورده است احتمالاً نه تنها به برشمردن صفات مثبت گروه خودی، بلکه همانقدر به تعیین «گروه بیگانه»<ref>out- group.</ref> هدف تعرض نیز بستگی دارد. مثلاً، در قرن بیستم، ناسیونالیستهای افریقا و آسیا سخت به این متکی | با اینهمه، چون ناسیونالیسم غالباً یکی از صورتهای اعتراض است، مفهوم ملت که با آن گره خورده است احتمالاً نه تنها به برشمردن صفات مثبت گروه خودی، بلکه همانقدر به تعیین «گروه بیگانه»<ref>out- group.</ref> هدف تعرض نیز بستگی دارد. مثلاً، در قرن بیستم، ناسیونالیستهای افریقا و آسیا سخت به این متکی بودهاند که استعمارگری سفیدپوستان را رد کنند و بخواهند با ایشان برابر دانسته شوند. ولی این امر فی نفسه برای تشکیل ملت کافی نیست، زیرا گرچه اینگونه احساسات همه جا در افریقای سیاه دیده می شود، فقط عده ی قلیلی از افریقاییان خویشتن را ملتی واحد میدانند و آرزو دارند در یک دولت همه با هم وحدت پیدا کنند. در حقیقت، ناسیونالیسم ممکن است مقدم بر ملت وجود داشته باشد اگر به معنای آرزوی گروهی از خواص یا نخبگان دارای تربیت اروپایی برای حصول استقلال در سرزمینی تلقی شود که حدود و ثغور آن را یکی از امپراتوریها با توجه به جهات اداری و اجرایی تعیین کرده است، نه هیچ گونه سنت بومی یا علاقه نمادی. ناسیونالیستهای کشوری مانند غنا باید پس از تبدیل مستعمره پیشین به دولتی جدید، تازه دست به کار ایجاد ملت شوند. وجود دولت ممکن است همانقدر از جهت ایجاد ملت اهمیت داشته باشد که وجود ملت برای ایجاد دولت. گواه صحت این ادعا توفیق ایالات متحد امریکا و اتحاد شوروی است<ref>این مقاله پیش از تحولات اخیر شوروی و فروپاشی نظام مرکزی آن کشور نوشته شده است. (مترجم)</ref>. امپراتوری اتریش- هنگری به این سبب از هم پاشید که در ایجاد ملتی واحد شکست خورد. | ||
=حق تعیین سرنوشت ملی= | =حق تعیین سرنوشت ملی= |