پرش به محتوا

لبنان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می دادند' به 'می‌دادند'
جز (جایگزینی متن - 'جاذبه ها' به 'جاذبه‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می دادند' به 'می‌دادند')
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
حضور سازمان‌های فلسطینی در لبنان و مسئله حاکمیت دولت لبنان و درگیری‌های میان سازمان‌های فلسطینی و ارتش لبنان. این درگیری‌ها به امضای [[موافقنامه قاهره]] بین ارتش لبنان و مقاومت فلسطین در سال ۱۹۷۰میلادی ‌انجامید. حرکت انقلابی، اسلامی و مردمی امام موسی صدر. ایشان برای احقاق حقوق محرومین و مبارزه با مراکز قدرت اقتصادی و فئودالیسم سیاسی، تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای [[بعلبک]]، با حضور ۷۵ هزار مسلح، و صور، با حضور ۱۵۰ هزار مسلح، به راه انداخت و دولت لبنان را با این تظاهرات تحت فشار قرار داد.  
حضور سازمان‌های فلسطینی در لبنان و مسئله حاکمیت دولت لبنان و درگیری‌های میان سازمان‌های فلسطینی و ارتش لبنان. این درگیری‌ها به امضای [[موافقنامه قاهره]] بین ارتش لبنان و مقاومت فلسطین در سال ۱۹۷۰میلادی ‌انجامید. حرکت انقلابی، اسلامی و مردمی امام موسی صدر. ایشان برای احقاق حقوق محرومین و مبارزه با مراکز قدرت اقتصادی و فئودالیسم سیاسی، تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای [[بعلبک]]، با حضور ۷۵ هزار مسلح، و صور، با حضور ۱۵۰ هزار مسلح، به راه انداخت و دولت لبنان را با این تظاهرات تحت فشار قرار داد.  


دولتمردان لبنان و فئودال‌ها از قدرت گرفتن و محبوبیت امام صدر در میان شیعیان و سنی‌ها و مسیحی‌ها نگران بودند. وقتی شخصی چندان قدرتی به دست آورد که قابل مقایسه شدن با هیچ قدرت دیگری در لبنان نباشد، بالطبع، منافع قدرت‌های سیاسی و مالی در داخل لبنان را تهدید خواهد کرد. فئودالیسم سیاسیِ شیعه و سنی و مسیحی در مقابل ملت و محرومینی که امام موسی صدر توانسته بود گرد خود جمع کند، متحد هستند. به همین سبب، در سال ۱۹۷۴ میلادی احزاب مسیحی مانند کتائب و احرار اقدام به خرید اسلحه کردند و به جوانان آموزش نظامی دادند و میلیشیا ایجاد کردند. طبیعتاً، وقتی حزبی سیاسی میلیشیا تأسیس می‌کند، یعنی درصدد عملیات خشونت‌بار و درگیری‌های مسلحانه است. سازمان‌های فلسطینی نیز به بهانة مقاومت در برابر اسرائیل مسلح بودند و هم‌پیمانان لبنانی خود را نیز مانند احزاب کمونیست، ناسیونالیست و سوسیالیست را مسلح می‌کردند.
دولتمردان لبنان و فئودال‌ها از قدرت گرفتن و محبوبیت امام صدر در میان شیعیان و سنی‌ها و مسیحی‌ها نگران بودند. وقتی شخصی چندان قدرتی به دست آورد که قابل مقایسه شدن با هیچ قدرت دیگری در لبنان نباشد، بالطبع، منافع قدرت‌های سیاسی و مالی در داخل لبنان را تهدید خواهد کرد. فئودالیسم سیاسیِ شیعه و سنی و مسیحی در مقابل ملت و محرومینی که امام موسی صدر توانسته بود گرد خود جمع کند، متحد هستند. به همین سبب، در سال ۱۹۷۴ میلادی احزاب مسیحی مانند کتائب و احرار اقدام به خرید اسلحه کردند و به جوانان آموزش نظامی‌دادند و میلیشیا ایجاد کردند. طبیعتاً، وقتی حزبی سیاسی میلیشیا تأسیس می‌کند، یعنی درصدد عملیات خشونت‌بار و درگیری‌های مسلحانه است. سازمان‌های فلسطینی نیز به بهانة مقاومت در برابر اسرائیل مسلح بودند و هم‌پیمانان لبنانی خود را نیز مانند احزاب کمونیست، ناسیونالیست و سوسیالیست را مسلح می‌کردند.


علاوه‌بر این‌ها، توطئه‌های اسرائیل نیز وجود داشت، زیرا با خروج مصر از جهبۀ مقاومت، اسرائیل همه توانایی خود را برای ضربه زدن به جبهۀ شرقی به کار برد. مهم‌ترین منقطه در جبهه شرقی، لبنان و سازمان‌های فلسطینی و سوریه بود. بنابراین، نمی‌توان نقش اسرائیل را در برافروختن آتش جنگ داخلیِ لبنان نادیده گرفت. این عوامل مانند بشکه‌های باروتی بودند که برای شعله‌ور شدن نیاز به جرقه داشتند.
علاوه‌بر این‌ها، توطئه‌های اسرائیل نیز وجود داشت، زیرا با خروج مصر از جهبۀ مقاومت، اسرائیل همه توانایی خود را برای ضربه زدن به جبهۀ شرقی به کار برد. مهم‌ترین منقطه در جبهه شرقی، لبنان و سازمان‌های فلسطینی و سوریه بود. بنابراین، نمی‌توان نقش اسرائیل را در برافروختن آتش جنگ داخلیِ لبنان نادیده گرفت. این عوامل مانند بشکه‌های باروتی بودند که برای شعله‌ور شدن نیاز به جرقه داشتند.
خط ۴۷۹: خط ۴۷۹:
قانون اساسی لبنان به مردم این حق را می‌دهد تا دولت خود را عوض کنند. با این حال از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا انتخابات پارلمانی ۱۹۹۲ جنگ داخلی لبنان از اجرای حقوق سیاسی ممانعت به عمل آورد. طبق قانون اساسی انتخابات مستقیم هر چهار سال یک بار باید برگزار شود. آخرین انتخابات پارلمانی بعد از ترور نخست‌وزیر حریری انجام شد و معادله قدرت با پیروزی مخالفان حضور سوریه در لبنان و تصاحب اکثر کرسی‌های پارلمان توسط آنها شاهد تغییرات بسیاری بود. ترکیب‌های پارلمان توسط آنها تغییرکرد. ترکیب پارلمان بر اساس هویت مذهبی و قومی و برخلاف مسائل ایدئولوژیکی شکل گرفته‌است. پیمان طایف با پایان دادن جنگ داخلی تقسیمات کرسی‌های پارلمان را تغییر داد.طایفه گرایی نشانگر ساختار جامعه لبنان می باشد. ساختار سنّتی قدرت سیاسی در لبنان بر اساس توازن طایفه ای استوار می باشد که مجموعه ای از طوایف گوناگون، ساختار سیاسی لبنان را شکل داده اند. لبنان دارای تعدد مذاهب و دارای هفده فرقه دینی به رسمیت شناخته شده می باشد: یازده فرقه مسیحی (مارونی، ارتدوکس، کاتولیک، ارمنی‌های ارتدوکس، ارمنی‌های کاتولیک، پروتستان ها، سریانی‌های ارتدوکس، سریانی‌های کاتولیک، لاتین ها، کلدانی‌ها و نستوری ها)، پنج فرقه اسلامی (شیعیان، سنّیان، دروزیان، علویان و اسماعیلیان) و یک فرقه یهودی، که جزو کم اهمیت ترین فرقه‌هاست. هسته اصلی بی ثباتی لبنان فرقه گرایی است که بر این کشور حاکم است.
قانون اساسی لبنان به مردم این حق را می‌دهد تا دولت خود را عوض کنند. با این حال از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا انتخابات پارلمانی ۱۹۹۲ جنگ داخلی لبنان از اجرای حقوق سیاسی ممانعت به عمل آورد. طبق قانون اساسی انتخابات مستقیم هر چهار سال یک بار باید برگزار شود. آخرین انتخابات پارلمانی بعد از ترور نخست‌وزیر حریری انجام شد و معادله قدرت با پیروزی مخالفان حضور سوریه در لبنان و تصاحب اکثر کرسی‌های پارلمان توسط آنها شاهد تغییرات بسیاری بود. ترکیب‌های پارلمان توسط آنها تغییرکرد. ترکیب پارلمان بر اساس هویت مذهبی و قومی و برخلاف مسائل ایدئولوژیکی شکل گرفته‌است. پیمان طایف با پایان دادن جنگ داخلی تقسیمات کرسی‌های پارلمان را تغییر داد.طایفه گرایی نشانگر ساختار جامعه لبنان می باشد. ساختار سنّتی قدرت سیاسی در لبنان بر اساس توازن طایفه ای استوار می باشد که مجموعه ای از طوایف گوناگون، ساختار سیاسی لبنان را شکل داده اند. لبنان دارای تعدد مذاهب و دارای هفده فرقه دینی به رسمیت شناخته شده می باشد: یازده فرقه مسیحی (مارونی، ارتدوکس، کاتولیک، ارمنی‌های ارتدوکس، ارمنی‌های کاتولیک، پروتستان ها، سریانی‌های ارتدوکس، سریانی‌های کاتولیک، لاتین ها، کلدانی‌ها و نستوری ها)، پنج فرقه اسلامی (شیعیان، سنّیان، دروزیان، علویان و اسماعیلیان) و یک فرقه یهودی، که جزو کم اهمیت ترین فرقه‌هاست. هسته اصلی بی ثباتی لبنان فرقه گرایی است که بر این کشور حاکم است.


در این نظام، پست‌های دولتی در حکومت، خدمات عمومی، ارتش و قوّه قضائیه بر اساس وابستگی‌های طایفه ای و مذهبی و نه بر اساس مزیت و شایستگی لازم تقسیم شده‌اند. بنابراین، وفاداری‌های فرقه ای (طایفه ای) بر وفاداری‌های ملّی برتری دارند. بر اساس آخرین آمار رسمی، جمعیت در سال 1932 یعنی در زمان حاکمیت فرانسه بر این کشور، 51 درصد جمعیت کل کشور را مسیحیان تشکیل می دادند. طبق آمار مذکور، مارونی‌ها بزرگ‌ترین فرقه منفرد با 29% آراء و پس از آن سنّی‌ها 22% و شیعیان در حدود 20% نشان داده شده‌اند. طبق قانون اساسی لبنان، رئیس جمهور از میان مارونی ها، نخستوزیر از میان سنّی‌ها و رئیس مجلس از میان شیعهها و تعدادی از وزرای کابینه نیز از میان سایر فرقه‌های مهم مانند ارتدوکس‌ها و کاتولیک‌های یونانی و دروزی‌ها باید برگزیده شوند.
در این نظام، پست‌های دولتی در حکومت، خدمات عمومی، ارتش و قوّه قضائیه بر اساس وابستگی‌های طایفه ای و مذهبی و نه بر اساس مزیت و شایستگی لازم تقسیم شده‌اند. بنابراین، وفاداری‌های فرقه ای (طایفه ای) بر وفاداری‌های ملّی برتری دارند. بر اساس آخرین آمار رسمی، جمعیت در سال 1932 یعنی در زمان حاکمیت فرانسه بر این کشور، 51 درصد جمعیت کل کشور را مسیحیان تشکیل می‌دادند. طبق آمار مذکور، مارونی‌ها بزرگ‌ترین فرقه منفرد با 29% آراء و پس از آن سنّی‌ها 22% و شیعیان در حدود 20% نشان داده شده‌اند. طبق قانون اساسی لبنان، رئیس جمهور از میان مارونی ها، نخستوزیر از میان سنّی‌ها و رئیس مجلس از میان شیعهها و تعدادی از وزرای کابینه نیز از میان سایر فرقه‌های مهم مانند ارتدوکس‌ها و کاتولیک‌های یونانی و دروزی‌ها باید برگزیده شوند.


اما همواره این سؤال مطرح گردیده که چگونه است که تاکنون بجز آمارگیری سال 1932، که طی آن مارونی‌ها اکثریت را به دست آوردند، دیگر هیچ گونه آمارگیری رسمی انجام نشده است؟ در حالی که با امکان دست یابی مسئولان لبنانی به آمار ثبت شناسنامه‌ها یا آمارهای انتخاباتی و اسناد کشور، این شک و شبهه باقی می ماند که چنین سکوتی در مشخص کردن و اعلام تغییر و دگرگونی در ترکیب جمعیت طوایف مختلف صرفاً به سود مسیحیان و به زیان مسلمانان صورت نمی‌گیرد. در حال حاضر، با توجه به سرشماری‌های غیررسمی و اسناد و مدارک موجود، این ادعا مطرح است که شیعیان دارای اکثریت می‌باشند[https://fa.alkawthartv.com/news/88618 (برای اطلاع بیشتر به سایت الکوثر مراجعه کنید)].
اما همواره این سؤال مطرح گردیده که چگونه است که تاکنون بجز آمارگیری سال 1932، که طی آن مارونی‌ها اکثریت را به دست آوردند، دیگر هیچ گونه آمارگیری رسمی انجام نشده است؟ در حالی که با امکان دست یابی مسئولان لبنانی به آمار ثبت شناسنامه‌ها یا آمارهای انتخاباتی و اسناد کشور، این شک و شبهه باقی می ماند که چنین سکوتی در مشخص کردن و اعلام تغییر و دگرگونی در ترکیب جمعیت طوایف مختلف صرفاً به سود مسیحیان و به زیان مسلمانان صورت نمی‌گیرد. در حال حاضر، با توجه به سرشماری‌های غیررسمی و اسناد و مدارک موجود، این ادعا مطرح است که شیعیان دارای اکثریت می‌باشند[https://fa.alkawthartv.com/news/88618 (برای اطلاع بیشتر به سایت الکوثر مراجعه کنید)].
خط ۹۷۳: خط ۹۷۳:
همچنین امل کسانی چون زکریا حمزه،علی محمد الحسینی، مصطفی دیرانی، محمد عباسی، علی جابر، احمدخلیل فقیه و محمد مبارک را اخراج کرد که آنها هم بلافاصله [[مقاومت مؤمنه]] را بنیاد نهادند<ref>همان، ص 70</ref>.
همچنین امل کسانی چون زکریا حمزه،علی محمد الحسینی، مصطفی دیرانی، محمد عباسی، علی جابر، احمدخلیل فقیه و محمد مبارک را اخراج کرد که آنها هم بلافاصله [[مقاومت مؤمنه]] را بنیاد نهادند<ref>همان، ص 70</ref>.


در این میان مهم ترین جنبش (جنبش حزب الله) که تبلور عینی انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می‌آید. در حالی که رهبران جنبش سید شرف الدیتن امل، علاقه چندانی به گفتمان و ایدئولوژی اسلام گرایی با قرائت انقلاب اسلامی لبنان نشان نمی دادند، جنبش حزب الله که متشکل از اسلام گرایان مبارز بود، به پرشورترین و مطمئن ترین حامل این گفتمان تبدیل شد<ref>از مقاومت تا پیروزی، مسعود اسداللهی، تهران، ذکر، 1379؛ چنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، مسعود اسداللهی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382؛حقیقه المقاومه، عبدالمنعم شفیق، بیروت، حزب الله، 2000م ؛ حزب الله من التحریرالی الردع، عبدالله بلقزیز، بیروت، مرکز الدراسات الوحده الاسلامیه، 2006م</ref>.
در این میان مهم ترین جنبش (جنبش حزب الله) که تبلور عینی انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می‌آید. در حالی که رهبران جنبش سید شرف الدیتن امل، علاقه چندانی به گفتمان و ایدئولوژی اسلام گرایی با قرائت انقلاب اسلامی لبنان نشان نمی‌دادند، جنبش حزب الله که متشکل از اسلام گرایان مبارز بود، به پرشورترین و مطمئن ترین حامل این گفتمان تبدیل شد<ref>از مقاومت تا پیروزی، مسعود اسداللهی، تهران، ذکر، 1379؛ چنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، مسعود اسداللهی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382؛حقیقه المقاومه، عبدالمنعم شفیق، بیروت، حزب الله، 2000م ؛ حزب الله من التحریرالی الردع، عبدالله بلقزیز، بیروت، مرکز الدراسات الوحده الاسلامیه، 2006م</ref>.
   
   
شاخصه جهان شمولی، از شاخصه های مطرح درچارچوب نظری بود که از ویژگی‌های انقلاب اسلامی است و به همان شکل در حزب الله نیز نمود یافته است. حزب الله هنگام تأسیس، دربیانیه ای با عنوان (ما که هستیم و هویت ما چیست ؟) به بروز این شاخصه پرداخته و می‌نویسد: ما فرزندان حزب الله هستیم که خداوندطلیعه آن را در ایران به پیروزی رساند تا دوباره هسته اولیه دولت اسلامی را در جهان بر پا کند... ما در لبنان یک حزب تشکیلاتی بسته باچارچوب سیاسی گنگ نیستیم، بلکه امتی هستیم که از طریق کمربنداعتقادی و سیاسی نیرومندی به نام اسلام، به مسلمانان سراسر جهان وابسته ایم)<ref>احزاب سیاسی لبنان، ص 47</ref>.
شاخصه جهان شمولی، از شاخصه های مطرح درچارچوب نظری بود که از ویژگی‌های انقلاب اسلامی است و به همان شکل در حزب الله نیز نمود یافته است. حزب الله هنگام تأسیس، دربیانیه ای با عنوان (ما که هستیم و هویت ما چیست ؟) به بروز این شاخصه پرداخته و می‌نویسد: ما فرزندان حزب الله هستیم که خداوندطلیعه آن را در ایران به پیروزی رساند تا دوباره هسته اولیه دولت اسلامی را در جهان بر پا کند... ما در لبنان یک حزب تشکیلاتی بسته باچارچوب سیاسی گنگ نیستیم، بلکه امتی هستیم که از طریق کمربنداعتقادی و سیاسی نیرومندی به نام اسلام، به مسلمانان سراسر جهان وابسته ایم)<ref>احزاب سیاسی لبنان، ص 47</ref>.
خط ۱٬۷۰۹: خط ۱٬۷۰۹:
جنبه اعتقادی
جنبه اعتقادی


دفاع از عقاید اهل سنت و جماعت، در صدر اولویت های جنبش سلفی در لبنان قرار دارد؛ به ویژه در برابر دشمن قدرتمندی مانند انجمن احباش که در ادبیات خود، سلفیت، رویکرد و ایدئولوژی آن را آماج حملات خود قرار می دادند. درباره احزاب شیعه نیز سلفی ها معتقد بودند که در اصول دین با آنان اختلاف اعتقادی دارند، ولی تا جای ممکن می کوشیدند که به سمت درگیری های قومی و مذهبی کشیده نشوند؛ اما جناح سلفی ـ جهادی به شکل ویژه ای هر گونه اشتراک نظر با شیعه و در رأس آن «حزب الله» را رد می کند.
دفاع از عقاید اهل سنت و جماعت، در صدر اولویت های جنبش سلفی در لبنان قرار دارد؛ به ویژه در برابر دشمن قدرتمندی مانند انجمن احباش که در ادبیات خود، سلفیت، رویکرد و ایدئولوژی آن را آماج حملات خود قرار می‌دادند. درباره احزاب شیعه نیز سلفی ها معتقد بودند که در اصول دین با آنان اختلاف اعتقادی دارند، ولی تا جای ممکن می کوشیدند که به سمت درگیری های قومی و مذهبی کشیده نشوند؛ اما جناح سلفی ـ جهادی به شکل ویژه ای هر گونه اشتراک نظر با شیعه و در رأس آن «حزب الله» را رد می کند.


مکاتب سلفی
مکاتب سلفی
خط ۱٬۷۵۵: خط ۱٬۷۵۵:


2. [[حسن الشهال]]
2. [[حسن الشهال]]
رئیس انجمن «دعوة العدل و الإحسان»، پسرعمو و شوهرخواهر داعی الإسلام است که ارتباطاتی با انجمن ها و هیئت های کویتی داشت. گفته می شود که این فرد از حمایت ملی این هیئت ها و انجمن ها برخوردار بود. او در سال 2004 کوشید تا برای سرکردگی جنبش سلفی چارچوبی وضع کند. در این زمان، مکتبی موسوم به «مکتب السیاسی الإسلامی» تشکیل داد که متشکل از گروه ها و شخصیت های برجسته سلفی بود و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. هدف از تأسیس این مکتب در واقع پی گیری شرایط سیاسی لبنان عنوان شده بود و تقریبا برای نخستین بار بود که سلفی ها گرایش خود به امور سیاسی را بروز می دادند.
رئیس انجمن «دعوة العدل و الإحسان»، پسرعمو و شوهرخواهر داعی الإسلام است که ارتباطاتی با انجمن ها و هیئت های کویتی داشت. گفته می شود که این فرد از حمایت ملی این هیئت ها و انجمن ها برخوردار بود. او در سال 2004 کوشید تا برای سرکردگی جنبش سلفی چارچوبی وضع کند. در این زمان، مکتبی موسوم به «مکتب السیاسی الإسلامی» تشکیل داد که متشکل از گروه ها و شخصیت های برجسته سلفی بود و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. هدف از تأسیس این مکتب در واقع پی گیری شرایط سیاسی لبنان عنوان شده بود و تقریبا برای نخستین بار بود که سلفی ها گرایش خود به امور سیاسی را بروز می‌دادند.


3. [[صفوان الزعبی]]
3. [[صفوان الزعبی]]
خط ۱٬۷۷۷: خط ۱٬۷۷۷:
لبنان دارای تعدد مذاهب و دارای هفده فرقه دینی به رسمیت شناخته شده می باشد: یازده فرقه مسیحی (مارونی، ارتدوکس، کاتولیک، ارمنی‌های ارتدوکس، ارمنی‌های کاتولیک، پروتستان ها، سریانی‌های ارتدوکس، سریانی‌های کاتولیک، لاتین ها، کلدانی‌ها و نستوری ها)، پنج فرقه اسلامی (شیعیان، سنیان، دروزیان، علویان و اسماعیلیان) و یک فرقه یهودی.
لبنان دارای تعدد مذاهب و دارای هفده فرقه دینی به رسمیت شناخته شده می باشد: یازده فرقه مسیحی (مارونی، ارتدوکس، کاتولیک، ارمنی‌های ارتدوکس، ارمنی‌های کاتولیک، پروتستان ها، سریانی‌های ارتدوکس، سریانی‌های کاتولیک، لاتین ها، کلدانی‌ها و نستوری ها)، پنج فرقه اسلامی (شیعیان، سنیان، دروزیان، علویان و اسماعیلیان) و یک فرقه یهودی.
حکومت در لبنان، جمهوری (از نوع دموکراتیک پارلمانی) است و تنوع مذاهب و طوائف در لبنان، در طول تاریخ مسبب بروز جنگ‌ها و درگیری‌های متعددی بوده که جنگ‌های داخلی 1975 تا 1990 مهم‌ترین و طولانی‌ترین جنگ داخلی در این کشور محسوب می‌گردد. این تنوع فرهنگی و ناآرامی‌های ناشی از آن باعث شد تا نظام سیاسی منحصر بفردی در این کشور در قالب دموکراسی توافقی شکل بگیرد.
حکومت در لبنان، جمهوری (از نوع دموکراتیک پارلمانی) است و تنوع مذاهب و طوائف در لبنان، در طول تاریخ مسبب بروز جنگ‌ها و درگیری‌های متعددی بوده که جنگ‌های داخلی 1975 تا 1990 مهم‌ترین و طولانی‌ترین جنگ داخلی در این کشور محسوب می‌گردد. این تنوع فرهنگی و ناآرامی‌های ناشی از آن باعث شد تا نظام سیاسی منحصر بفردی در این کشور در قالب دموکراسی توافقی شکل بگیرد.
هیچ اطلاعات دموگرافیکی دقیقی در مورد فرقه‌های مذهبی مختلف در لبنان وجود ندارد، زیرا این کشور از سال 1932 تاکنون هیچ سرشماری رسمی نداشته است. در آن زمان، مسیحیان تقریباً بیش از نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می دادند، گرچه برخی تحلیل گران آمار سال 1932 را نیز دقیق نمی‌دانند.
هیچ اطلاعات دموگرافیکی دقیقی در مورد فرقه‌های مذهبی مختلف در لبنان وجود ندارد، زیرا این کشور از سال 1932 تاکنون هیچ سرشماری رسمی نداشته است. در آن زمان، مسیحیان تقریباً بیش از نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دادند، گرچه برخی تحلیل گران آمار سال 1932 را نیز دقیق نمی‌دانند.
برآوردهای اخیر نشان می دهد که مسیحیان، حدود 34 درصد از جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند، مسیحیان مارونی، وابسته به کلیسای کاتولیک رومی هستند که بزرگترین و قدرتمند ترین نیروی سیاسی مسیحی لبنان هستند. دومین گروه بزرگ مسیحی لبنان ارتدوکس یونانی هستند و جمعیت کمی از فرقه‌های دیگر، از جمله ارتدوکس ارمنی، کاتولیک یونانی، کاتولیک ارمنی، ارتدوکس سریانی، کاتولیک سریانی و پروتستان در لبنان وجود دارد. مسئله سرشماری در لبنان به از لحاظ سیاسی مسئله ساز شده است؛ چراکه موقعیت های کلیدی در این کشور بر اساس مذهب توزیع شده است و تغییر در تناسب جمعیتی می تواند ساختار این فرمول را تغییر دهد.
برآوردهای اخیر نشان می دهد که مسیحیان، حدود 34 درصد از جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند، مسیحیان مارونی، وابسته به کلیسای کاتولیک رومی هستند که بزرگترین و قدرتمند ترین نیروی سیاسی مسیحی لبنان هستند. دومین گروه بزرگ مسیحی لبنان ارتدوکس یونانی هستند و جمعیت کمی از فرقه‌های دیگر، از جمله ارتدوکس ارمنی، کاتولیک یونانی، کاتولیک ارمنی، ارتدوکس سریانی، کاتولیک سریانی و پروتستان در لبنان وجود دارد. مسئله سرشماری در لبنان به از لحاظ سیاسی مسئله ساز شده است؛ چراکه موقعیت های کلیدی در این کشور بر اساس مذهب توزیع شده است و تغییر در تناسب جمعیتی می تواند ساختار این فرمول را تغییر دهد.
براساس قانون اساسی لبنان، که مبتنی بر یک توافق تقسیم قدرت است، رئیس جمهور باید یک مسیحی مارونی باشد، در حالی که نخست‌وزیر باید یک مسلمان سنی و رئیس مجلس یک شیعه مسلمان باشد.
براساس قانون اساسی لبنان، که مبتنی بر یک توافق تقسیم قدرت است، رئیس جمهور باید یک مسیحی مارونی باشد، در حالی که نخست‌وزیر باید یک مسلمان سنی و رئیس مجلس یک شیعه مسلمان باشد.
خط ۲٬۳۲۲: خط ۲٬۳۲۲:
این گونه مسائل وجود هیئت نظارت را ضروری می کند که در حال حاضر وجود ندارد, زیرا بسیاری از مؤسسات با گرفتن مجوزِ انستیتو ادعای  دانشگاه بودن را دارند وکافیست والدین دانشجویان رغبت نشان داده که بدانند فرزندان آنان در چه نوع مؤسسه آموزش عالی درس می خوانند واز آن اداره بخواهند تا مجوز خود را نشان دهد چه بسا پی می برند که آن مؤسسه انستیتو است ونه دانشگاه وبرای دانشجویان چقدر غیر منتظره  خواهد بود که اطلاع پیدا کنند دانشکده ای که در آن تحصیل میکنند, دارای مجوز نیست, واین سؤال سرنوشت ساز وجود دارد که هنگام فارغ التحصیلی چه نوع مدرکی به آنان داده می‌شود؟ لیسانس, فوق لیسانس؟      بینانگذاران دانشگاههای خصوصی با حرارت از وجود این گونه دانشگاهها حمایت می‌کنند وازدیاد آنرا مضر نمی‌دانند وشأن آنرا شأن هر طرح تجارتی دیگر می‌دانند که تابع اصل عرضه وتقاضاست. آنان معتقدند که شهریه های دانشگاههای خصوصی وبا سابقه به نسبت قابل توجهی بالا رفته وبالطبع این مؤسسات را در احتکار گروهی ثروتمند قرار داده, بخصوص با اوضاع راکد اقتصادی وتوقف موضوع بورس تحصیلی که
این گونه مسائل وجود هیئت نظارت را ضروری می کند که در حال حاضر وجود ندارد, زیرا بسیاری از مؤسسات با گرفتن مجوزِ انستیتو ادعای  دانشگاه بودن را دارند وکافیست والدین دانشجویان رغبت نشان داده که بدانند فرزندان آنان در چه نوع مؤسسه آموزش عالی درس می خوانند واز آن اداره بخواهند تا مجوز خود را نشان دهد چه بسا پی می برند که آن مؤسسه انستیتو است ونه دانشگاه وبرای دانشجویان چقدر غیر منتظره  خواهد بود که اطلاع پیدا کنند دانشکده ای که در آن تحصیل میکنند, دارای مجوز نیست, واین سؤال سرنوشت ساز وجود دارد که هنگام فارغ التحصیلی چه نوع مدرکی به آنان داده می‌شود؟ لیسانس, فوق لیسانس؟      بینانگذاران دانشگاههای خصوصی با حرارت از وجود این گونه دانشگاهها حمایت می‌کنند وازدیاد آنرا مضر نمی‌دانند وشأن آنرا شأن هر طرح تجارتی دیگر می‌دانند که تابع اصل عرضه وتقاضاست. آنان معتقدند که شهریه های دانشگاههای خصوصی وبا سابقه به نسبت قابل توجهی بالا رفته وبالطبع این مؤسسات را در احتکار گروهی ثروتمند قرار داده, بخصوص با اوضاع راکد اقتصادی وتوقف موضوع بورس تحصیلی که


بعضی از سیاستمداران در دهه شصت میلادی به آن تمسک می جستند... در این میان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی واقمار کمونیست آن آثاری سلبی بر دانشجویانی گذاشت که انتخاب وبرگزیدن بورس تحصیلی ای که این دولت ها به بعضی از احـــزاب لبنانی  می دادند را از دست دادند. با این دیدگاه نیاز به دانشگاههای خصوصی به نظر خواستاران آن ضروری بود, ودر سایه نابودی قدرت دانشگاه لبنان در فراگیری وپوشش دادن به تعداد فراوان دانش آموزانی که مرحله دبیرستان را به پایان برده بودند وآرزوی ورود به دانشگاه را داشتند, راهی جز توسعه وگسترش دانشگاههای خصوصی در لبنان نبود.  صاحبان این نظریه در دفاع خود تأکید دارند که این دانشگاهها نه تنها دارای اسلوب آموزشی دانشگاههای با سابقه وقدیمی هستند بلکه از کادر علمی آنان نیز کمک می گیرند والبته با شهریه های کمتر وحقوق بالائی که به استادان می‌دهند. پس مشکل در کجاست؟ به نظر آنان مشکل در صورت ظاهر ومکان ونام دانشگاه است ونه در مضمون ومحتوای آن. اما نکته ای که مدافعین اینگونه دانشگاهها از آن غافلند جزئیات مهمی است که سبب تفاوت فراوان میان گواهی صادره از این نوع از دانشگاهها با دانشگاههای معتبر است.   
بعضی از سیاستمداران در دهه شصت میلادی به آن تمسک می جستند... در این میان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی واقمار کمونیست آن آثاری سلبی بر دانشجویانی گذاشت که انتخاب وبرگزیدن بورس تحصیلی ای که این دولت ها به بعضی از احـــزاب لبنانی  می‌دادند را از دست دادند. با این دیدگاه نیاز به دانشگاههای خصوصی به نظر خواستاران آن ضروری بود, ودر سایه نابودی قدرت دانشگاه لبنان در فراگیری وپوشش دادن به تعداد فراوان دانش آموزانی که مرحله دبیرستان را به پایان برده بودند وآرزوی ورود به دانشگاه را داشتند, راهی جز توسعه وگسترش دانشگاههای خصوصی در لبنان نبود.  صاحبان این نظریه در دفاع خود تأکید دارند که این دانشگاهها نه تنها دارای اسلوب آموزشی دانشگاههای با سابقه وقدیمی هستند بلکه از کادر علمی آنان نیز کمک می گیرند والبته با شهریه های کمتر وحقوق بالائی که به استادان می‌دهند. پس مشکل در کجاست؟ به نظر آنان مشکل در صورت ظاهر ومکان ونام دانشگاه است ونه در مضمون ومحتوای آن. اما نکته ای که مدافعین اینگونه دانشگاهها از آن غافلند جزئیات مهمی است که سبب تفاوت فراوان میان گواهی صادره از این نوع از دانشگاهها با دانشگاههای معتبر است.   


در واقع این دانشگاهها به منظور پاسخگویی به نیاز همه کسانیکه آرزوی گرفتن تخصص را دارند, تأسیس شده‌اند. بویژه آنانکه توان واجازه ورود به دانشگاه لبنان یا بقیه  دانشگاههای خصوصی قدیمی را ندارند زیرا پرداخت هزینه خود یک مانع اساسی در برابر دانشجو است؛ اما درهای دانشگاههای جدید بروی همه باز است, با قیمتی مناسب با هرنوع درآمد, واز جمله عبارتهایی که در تبلیغات این دانشگاهها وانستیتوها به کاررفته, (درعین اینکه مانند سوپر مارکت در حال رشد هستند) اینست: برای هر کسی که مایل به گرفتن مدرک دانشگاهی است بدون تلاش فراوان وبا هزینه ای معقول. ومهمتر آنکه, نه  هر مدرکی بلکه مدرک آمریکایی که متناسب است خصوصاً با ذوق لبنانی ها با هر آنچه که بیگانه است هر چند از نوع بدش باشد... این دانشگاهها بدعت حصول مدرک از خارج  را اختراع کرده اند, اما از کدام دانشگاه؟ وبا چه سطح علمی؟ وچه کسی در لبنان این مدارک را قبول دارد؟ حقیقتاً این مدارک وجود دارد ویا تنها اوهامی است بر روی ورقه  ومدرکی است که هیچگونه ارزش علمی ندارد؛ در بعضی موارد نیز مدارک آنان تقلبی وجعلی است ودر نهایت باعث سرخوردگی است      اما مؤسساتی که اخیراً مجوز گرفته اند, شاگردانی که در امتحانات نهائی سال آخر دبیرستان قبول نشده‌اند را پذیرا شده, آنان نیز پیش دستی کرده وبا گرفتن گواهی دیپلم از انستیتو با اتمام دو سال آموزش فنی, مطابق نظام FRESHMAN به عنوان دانشجو به دانشگاه پیوسته اند.
در واقع این دانشگاهها به منظور پاسخگویی به نیاز همه کسانیکه آرزوی گرفتن تخصص را دارند, تأسیس شده‌اند. بویژه آنانکه توان واجازه ورود به دانشگاه لبنان یا بقیه  دانشگاههای خصوصی قدیمی را ندارند زیرا پرداخت هزینه خود یک مانع اساسی در برابر دانشجو است؛ اما درهای دانشگاههای جدید بروی همه باز است, با قیمتی مناسب با هرنوع درآمد, واز جمله عبارتهایی که در تبلیغات این دانشگاهها وانستیتوها به کاررفته, (درعین اینکه مانند سوپر مارکت در حال رشد هستند) اینست: برای هر کسی که مایل به گرفتن مدرک دانشگاهی است بدون تلاش فراوان وبا هزینه ای معقول. ومهمتر آنکه, نه  هر مدرکی بلکه مدرک آمریکایی که متناسب است خصوصاً با ذوق لبنانی ها با هر آنچه که بیگانه است هر چند از نوع بدش باشد... این دانشگاهها بدعت حصول مدرک از خارج  را اختراع کرده اند, اما از کدام دانشگاه؟ وبا چه سطح علمی؟ وچه کسی در لبنان این مدارک را قبول دارد؟ حقیقتاً این مدارک وجود دارد ویا تنها اوهامی است بر روی ورقه  ومدرکی است که هیچگونه ارزش علمی ندارد؛ در بعضی موارد نیز مدارک آنان تقلبی وجعلی است ودر نهایت باعث سرخوردگی است      اما مؤسساتی که اخیراً مجوز گرفته اند, شاگردانی که در امتحانات نهائی سال آخر دبیرستان قبول نشده‌اند را پذیرا شده, آنان نیز پیش دستی کرده وبا گرفتن گواهی دیپلم از انستیتو با اتمام دو سال آموزش فنی, مطابق نظام FRESHMAN به عنوان دانشجو به دانشگاه پیوسته اند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش