۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکردند' به 'میکردند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىبیند' به 'میبیند') |
||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
و به معنى سخن علمى محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است- گمشده مؤمن است. خیلى تعبیر عالىاى است: «گمشده». اگر انسان چیزى داشته باشد که مال خودش باشد و آن را گم کرده باشد چگونه هرجا مىرود دنبالش مىگردد؟! اگر شما یک انگشتر قیمتى داشته باشید که مورد علاقهتان باشد و گم شده باشد، هرجا که احتمال مىدهید مىروید و تمام حواستان به این است که گوشه و کنار را نگاه کنید ببینید آیا مىتوانید گمشدهتان را پیدا کنید. | و به معنى سخن علمى محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است- گمشده مؤمن است. خیلى تعبیر عالىاى است: «گمشده». اگر انسان چیزى داشته باشد که مال خودش باشد و آن را گم کرده باشد چگونه هرجا مىرود دنبالش مىگردد؟! اگر شما یک انگشتر قیمتى داشته باشید که مورد علاقهتان باشد و گم شده باشد، هرجا که احتمال مىدهید مىروید و تمام حواستان به این است که گوشه و کنار را نگاه کنید ببینید آیا مىتوانید گمشدهتان را پیدا کنید. | ||
از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامى یکى همین است: حکمت گمشده مؤمن است، هرجا که پیدایش کند مىگیرد و لو از دست یک مشرک؛ یعنى تو اگر مالت را، گمشدهات را در دست یک مشرک ببینى آیا مىگویى من کارى به آن ندارم، یا مىگویى این مال من است؟ امیرالمؤمنین مىفرماید: مؤمن علم را در دست مشرک عاریتى | از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامى یکى همین است: حکمت گمشده مؤمن است، هرجا که پیدایش کند مىگیرد و لو از دست یک مشرک؛ یعنى تو اگر مالت را، گمشدهات را در دست یک مشرک ببینى آیا مىگویى من کارى به آن ندارم، یا مىگویى این مال من است؟ امیرالمؤمنین مىفرماید: مؤمن علم را در دست مشرک عاریتى میبیند و خودش را مالک اصلى، و مىگوید او شایسته آن نیست، آن که شایسته آن است من هستم. | ||
برخى مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب مىکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحى و یهودى و مجوسى و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولى این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | برخى مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب مىکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحى و یهودى و مجوسى و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولى این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. |