۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکردند' به 'میکردند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىدانستند' به 'میدانستند') |
||
خط ۳۳۵: | خط ۳۳۵: | ||
ایشان مینویسد: | ایشان مینویسد: | ||
1- حضرات وهابى سخن مهمى که همواره آن را تکرار مىکنند این است که مشرکین عرب که قرآن آنها را مشرک مىداند منکر توحید در خالقیت نبودند، بتها را خالق | 1- حضرات وهابى سخن مهمى که همواره آن را تکرار مىکنند این است که مشرکین عرب که قرآن آنها را مشرک مىداند منکر توحید در خالقیت نبودند، بتها را خالق نمیدانستند همچنان که نص آیات قرآن است که: لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ* إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ؛ در عین حال به موجب توسل و قربانى و شفاعت خواستن از بتها ، قرآن آنها را مشرک مىخواند، پس معلوم مىشود به هیچ مخلوقى نباید متوسل شد و براى هیچ مخلوقى نباید قربانى کرد و یا استشفاع کرد. | ||
جواب این بیان این است که درست است که مشرکین عرب قائل به خالقیت بتها نبودند ولى قائل به ربوبیت آنها بودند، یعنى نمیگفتند که بت قادر است معدومى را به وجود آورد ولى آنها را متصرف در کائنات | جواب این بیان این است که درست است که مشرکین عرب قائل به خالقیت بتها نبودند ولى قائل به ربوبیت آنها بودند، یعنى نمیگفتند که بت قادر است معدومى را به وجود آورد ولى آنها را متصرف در کائنات میدانستند . | ||
خط ۳۴۴: | خط ۳۴۴: | ||
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت پرستی مینویسد: حقیقت این است که بت پرستى ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعى از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانى و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلى است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوى فلکى یا معقول صِرف مستند میکردند | 2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت پرستی مینویسد: حقیقت این است که بت پرستى ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعى از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانى و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلى است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوى فلکى یا معقول صِرف مستند میکردند | ||
مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادى و خوشى، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزى | مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادى و خوشى، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزى میدانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضى به خداى یگانه اعتقاد نداشتهاند و بعد این کثرت پرستى تبدیل به توحید شده است. ولى به عقیده ما این گونه کثرت پرستى بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنى در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلى را از موجودات علوى میدانستند و خداوند را متصرف و مربى و مدبر عالم نمیدانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفى میکردند . | ||