۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گرد' به 'میگرد') |
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
بیشتر علماء و اندیشمندان اسلامی معتقدند مردگان می شنوند و چنین استدلال میکنند که در این آیات، سخنی درباره ی نشنیدن مردگان گفته نشده است؛ زیرا اگر مقصود حضرت باری تعالی چنین می بود، به جای این عبارت «ان الاموات لایسمعون» به تحقیق مردگان نمی شنوند، می آمد. آنان در پاسخ استدلال منکرین سماع موتی می گویند: منظور خداوند متعال از موتی و من فی القبور در آیات « همانا تو نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی . »<ref>نمل /80</ref> و « و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد. »<ref>فاطر / 22</ref>، کفار هستند؛ زیرا در اینجا استعاره به کار رفته است، به گونهای که حضرت باری تعالی کفار را در نپذیرفتن ایمان، با اموات تشبیه کرده است. و وجه تشبیه، عدم اجابت است نه نشنیدن؛ زیرا کفار بودند و می شنیدند اما نمی پذیرفتند. از این رو خداوند متعال راجع به آنها فرموده است: « آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمیگردند. »<ref>بقره/ 18</ref> کر و گنگ و نابینایند و باز نمیگردند». گفتنی است؛ سمع در لغت به معنای بسیار پذیرفتن آدم ها است؛ در جمله «سمع الله لمن حمده» معنای سمع شنیدن نیست؛ بلکه پذیرفتن است، بنابراین معنایش چنین است: خداوند ستایشِ ستایش کننده را می پذیرد. علاوه بر این در جملههای «لاَ تُسْمِعُ » و « وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ »، سمع از باب افعال به کار رفته است و منظور خداوند متعال آن است که مردگان به وسیله ی شما نمی شنوند. اما حضرت باری تعالی توانایی دارد مردگان را بشنواند. | بیشتر علماء و اندیشمندان اسلامی معتقدند مردگان می شنوند و چنین استدلال میکنند که در این آیات، سخنی درباره ی نشنیدن مردگان گفته نشده است؛ زیرا اگر مقصود حضرت باری تعالی چنین می بود، به جای این عبارت «ان الاموات لایسمعون» به تحقیق مردگان نمی شنوند، می آمد. آنان در پاسخ استدلال منکرین سماع موتی می گویند: منظور خداوند متعال از موتی و من فی القبور در آیات « همانا تو نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی . »<ref>نمل /80</ref> و « و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد. »<ref>فاطر / 22</ref>، کفار هستند؛ زیرا در اینجا استعاره به کار رفته است، به گونهای که حضرت باری تعالی کفار را در نپذیرفتن ایمان، با اموات تشبیه کرده است. و وجه تشبیه، عدم اجابت است نه نشنیدن؛ زیرا کفار بودند و می شنیدند اما نمی پذیرفتند. از این رو خداوند متعال راجع به آنها فرموده است: « آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمیگردند. »<ref>بقره/ 18</ref> کر و گنگ و نابینایند و باز نمیگردند». گفتنی است؛ سمع در لغت به معنای بسیار پذیرفتن آدم ها است؛ در جمله «سمع الله لمن حمده» معنای سمع شنیدن نیست؛ بلکه پذیرفتن است، بنابراین معنایش چنین است: خداوند ستایشِ ستایش کننده را می پذیرد. علاوه بر این در جملههای «لاَ تُسْمِعُ » و « وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ »، سمع از باب افعال به کار رفته است و منظور خداوند متعال آن است که مردگان به وسیله ی شما نمی شنوند. اما حضرت باری تعالی توانایی دارد مردگان را بشنواند. | ||
اما درباره نظریه عایشه که به عدم سماع موتی معتقد بود، اندیشه وران و فرهیختگان برآنند که وی نظریه ی پیشین خود را پس گرفته است؛ زیرا از وی حدیثی مبنی بر شنیدن مردگان روایت شده است: «عن عایشه قالت قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): ما من رجل یزور قبر اخیه ویجلس علیه الا استأنس و رد حتی یقوم» عایشه روایت | اما درباره نظریه عایشه که به عدم سماع موتی معتقد بود، اندیشه وران و فرهیختگان برآنند که وی نظریه ی پیشین خود را پس گرفته است؛ زیرا از وی حدیثی مبنی بر شنیدن مردگان روایت شده است: «عن عایشه قالت قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): ما من رجل یزور قبر اخیه ویجلس علیه الا استأنس و رد حتی یقوم» عایشه روایت میکند که: حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: هیچ کس قبر برادرش را زیارت نمیکند و نزد او نمی نشیند، مگر این که مرده او را می شناسد و با او انس نمیگیرد و جواب سلام او را میدهد تا این که او از آنجا برخیزد. در اینجا ذکر سخنرانی مولوی شاه محمد سلیمان پهلوی، خالی از لطف نیست. او در حین سخنرانی درباره سماع موتی، چنین گفت: امواج هوا، صدایی را از طریق پرده صماخ به گوش می رسانند بدین گونه که در قوه سامعه حسی پیدا می شود که آن را سماع می گویند. واقعیت آن است؛ این نوع سماع از مردگان منتفی است. | ||
===دیدگاه برخی از علمای مماتی در مورد سماع موتی=== | ===دیدگاه برخی از علمای مماتی در مورد سماع موتی=== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
'''''مولوی گرگیج''''' | '''''مولوی گرگیج''''' | ||
مولوی گرگیج، توسل را تقسیم | مولوی گرگیج، توسل را تقسیم میکند می گوید: | ||
نخستین نوع توسل این است که می توان به نام و صفات خداوند متوسل شد | نخستین نوع توسل این است که می توان به نام و صفات خداوند متوسل شد | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
میر بلوچ (توحیدی) در کتاب نغمه های توحیدی درباره تشبیه عمل متوسلین با عمل مشرکین بت پرست زمان پیامبر، می گوید: رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمود: «ای مردم فقط از یک معبود (خدای تعالی) حاجت بخواهید! مشرکین می گفتند: « آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت میکند)؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است »<ref>ص، آیه5</ref> ما را منحصر به یک خدا کرده، همانا این بسیار تعجب آور است. | میر بلوچ (توحیدی) در کتاب نغمه های توحیدی درباره تشبیه عمل متوسلین با عمل مشرکین بت پرست زمان پیامبر، می گوید: رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمود: «ای مردم فقط از یک معبود (خدای تعالی) حاجت بخواهید! مشرکین می گفتند: « آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت میکند)؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است »<ref>ص، آیه5</ref> ما را منحصر به یک خدا کرده، همانا این بسیار تعجب آور است. | ||
دیوبند حیاتی ، توسل را قبول دارد اما دیوبند مماتی آن را نفی | دیوبند حیاتی ، توسل را قبول دارد اما دیوبند مماتی آن را نفی میکند. | ||
==3. شفاعت== | ==3. شفاعت== | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
'''''مولوی غیاثی''''' | '''''مولوی غیاثی''''' | ||
مولوی غیاثی، شفاعت را تقسیم | مولوی غیاثی، شفاعت را تقسیم میکند و مینویسد: شفاعت بر سه نوع است:1. شفاعت وجاهت؛ یعنی از وجاهت و اقتدار کسی مرعوب شده با اکراه سفارش او را بپذیرد؛ | ||
حکم: درباره شخصی چنین عقیدهای داشتن که او نزد خدا چنین شفاعت و سفارشی میکند، کفر است. | حکم: درباره شخصی چنین عقیدهای داشتن که او نزد خدا چنین شفاعت و سفارشی میکند، کفر است. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
'''''مولوی عبدالواحد سید زاده''''' | '''''مولوی عبدالواحد سید زاده''''' | ||
عبدالواحد سید زاده، نذر را قبول دارد اما تأکید | عبدالواحد سید زاده، نذر را قبول دارد اما تأکید میکند برای غیرالله نباشد: | ||
«نذر باید قربة الی الله باشد و نباید برای غیر خدا باشد. اما اگر به نیت ایصال ثواب به ارواح بزرگان بدهند که ایشان دوستان خدا میباشند و خدا راضی شده، مراد ما را برآورده | «نذر باید قربة الی الله باشد و نباید برای غیر خدا باشد. اما اگر به نیت ایصال ثواب به ارواح بزرگان بدهند که ایشان دوستان خدا میباشند و خدا راضی شده، مراد ما را برآورده میکند. این خیرات و صدقات، مباح و موجب ثواب است و گرفتن و خوردن آن حلال و طیب است». بیشتر مردم نذر را برای خدا انجام میدهند، اگر نذر برای غیرخدا باشد باطل است. | ||
'''''مفتی خدا نظر قنبرزهی''''' | '''''مفتی خدا نظر قنبرزهی''''' | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
مولوی قلندرزهی درباره کسی که نذر برای غیرالله کند او را مشرک می داند و می گوید: | مولوی قلندرزهی درباره کسی که نذر برای غیرالله کند او را مشرک می داند و می گوید: | ||
«نذر و قربانی خالص فقط برای الله جایز است و نذر و قربانی برای غیرالله، جایز نیست و شرک است. هر کسی که در هر لباسی باشد چه شیعه و چه سنی، نذر برای غیرالله و خون حیوانی را برای غیرالله بریزد مشرک است. کسی که ادعای اسلام | «نذر و قربانی خالص فقط برای الله جایز است و نذر و قربانی برای غیرالله، جایز نیست و شرک است. هر کسی که در هر لباسی باشد چه شیعه و چه سنی، نذر برای غیرالله و خون حیوانی را برای غیرالله بریزد مشرک است. کسی که ادعای اسلام میکند و غیرالله را در عبادت با الله، برابر میکند از راه خارج است و گمراه می شود». | ||
به فرض که نذر حرام باشد این مسأله باعث خروج از دین نمیشود متأسفانه این تحمیلی سنگین و ناصواب است. | به فرض که نذر حرام باشد این مسأله باعث خروج از دین نمیشود متأسفانه این تحمیلی سنگین و ناصواب است. | ||
نذر در بین مسلمانان ، امری رایج است علمای حیاتی آن را می پذیرند ولی مماتی آن را برای غیر خدا نفی | نذر در بین مسلمانان ، امری رایج است علمای حیاتی آن را می پذیرند ولی مماتی آن را برای غیر خدا نفی میکند. | ||
=پانویس= | =پانویس= |