۸۷٬۸۶۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آمد' به 'میآمد') |
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در زمینه منازعات طائفه ای و مذهبی بین مذاهب اهل سنت و پیروان آنان نیز باید گفت: طبق نقل برخی از منابع تاریخی و عقیدتی جنگها و فتنه های بزرگی بین پیروان مذاهب اهل سنت در تاریخ به وقوع پیوسته است. | در زمینه منازعات طائفه ای و مذهبی بین مذاهب اهل سنت و پیروان آنان نیز باید گفت: طبق نقل برخی از منابع تاریخی و عقیدتی جنگها و فتنه های بزرگی بین پیروان مذاهب اهل سنت در تاریخ به وقوع پیوسته است. | ||
در این زمینه استاد جعفر سبحانی از البدایة والنهایة ابن کثیر و الکامل ابن اثیر جنگها و منازعات فراوانی ر ا بین پیروان مذهب حنفی و شافعی ونیز بین پیروان مذهب حنبلی و شافعی درنیشابور و اصفهان نقل | در این زمینه استاد جعفر سبحانی از البدایة والنهایة ابن کثیر و الکامل ابن اثیر جنگها و منازعات فراوانی ر ا بین پیروان مذهب حنفی و شافعی ونیز بین پیروان مذهب حنبلی و شافعی درنیشابور و اصفهان نقل میکند که منجز به کشته و مجروح شدن بسیاری از انان گردیده و خسارات مادی فراوانی نیز بدنبال داشت (سبحانی ، 1410 ، ص25) | ||
عبدالوهاب بن علی السبکی مولف کتاب الطبقات الشافعیه الکبری در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعرة نقل | عبدالوهاب بن علی السبکی مولف کتاب الطبقات الشافعیه الکبری در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعرة نقل میکند: | ||
خساراتی که این فتنه مذهبی در جهان اسلام ایجاد کرد به مناطق خراسان ، شام ، حجاز ، عراق و...رسید . انان در مجامع و منابر عمومی به تکفیر و لعن یکدیگر می پرداختند(السبکی ، ج3 ص 209-210) . | خساراتی که این فتنه مذهبی در جهان اسلام ایجاد کرد به مناطق خراسان ، شام ، حجاز ، عراق و...رسید . انان در مجامع و منابر عمومی به تکفیر و لعن یکدیگر می پرداختند(السبکی ، ج3 ص 209-210) . | ||
در سیر اعلام النبلاء ذهبی امده است: انگاه که فردی حنبلی را نزد ابی حاتم حاضر کردند او بمجرد اگاهی از مذهبش اظهار داشت که این شخص بدلیل حنبلی بودن ، مسلمان نیست و حکم به کفر او نمود (الذهبی ،1409ج 17ص 625). | در سیر اعلام النبلاء ذهبی امده است: انگاه که فردی حنبلی را نزد ابی حاتم حاضر کردند او بمجرد اگاهی از مذهبش اظهار داشت که این شخص بدلیل حنبلی بودن ، مسلمان نیست و حکم به کفر او نمود (الذهبی ،1409ج 17ص 625). | ||
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات به نقل از برخی کتب تاریخی نسبت به گسترش فتنه و جنگهای داخلی بین دو فرقه شافعی و حنفی در سال 323 هجری در اصفهان از قول یاقوت حموی نقل | مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات به نقل از برخی کتب تاریخی نسبت به گسترش فتنه و جنگهای داخلی بین دو فرقه شافعی و حنفی در سال 323 هجری در اصفهان از قول یاقوت حموی نقل میکند که: در این جنگها پیروان مذهب شافعی برغم کمی نفرات به مدد الهی در برابر پیروان حنفی پیروز شدند (خلیفات ، ص70) | ||
ایشان در ادامه از منابع مختلف اهل سنت در زمینه تکفیر حنابله توسط علمای شافعی نقل | ایشان در ادامه از منابع مختلف اهل سنت در زمینه تکفیر حنابله توسط علمای شافعی نقل میکند که: ابن ابی حاتم حنبلی میگفت حنبلی ها مسلمان نیستند و ابومکر المقری حکم به تکفیر همه حنابله نمود و ملا علی قاری حنفی میگفت بین حنفی ها مشهور است که اگرکسی به مذهب شافعی بگرود تعزیر خواهد شد و اگر از شافعی به حنفی برگردد به او انعام داده می شود و از قول قاضی حنفی دمشق - ت 504 - هجری نقل میکند که میگفت: اگر قدرت داشتم جزیه را بر شافعی ها همانند کفار اهل کتاب واجب می کردم (خلیفات ، ص70). | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در تحلیلی عمیق ، وابستگی علمای مذاهب معین به حکومت ها و ارتزاق از طریق آن را یکی از عوامل مهم انسداد باب اجتهاد مطلق در بین اهل سنت و انتشار مذاهب اربعه می داند . | عالم بزرگ اهل سنت شیخ سید سابق در تحلیلی عمیق ، وابستگی علمای مذاهب معین به حکومت ها و ارتزاق از طریق آن را یکی از عوامل مهم انسداد باب اجتهاد مطلق در بین اهل سنت و انتشار مذاهب اربعه می داند . | ||
آنگاه ایشان نمونه ای را در اثبات ادعای خویش بیان | آنگاه ایشان نمونه ای را در اثبات ادعای خویش بیان میکند: | ||
ابوزرعه از استادش پرسید: گناه شیخ تقی الدین سبکی چیست که برغم انکه اجتهادش محرز است اما چندان مورد عنایت قرار ننمیگیرد ؟ استاد سکوت نموده و ابوزرعه اظهار داشت: ازنگاه من دلیلش امتناع او از اموری است که فقهای مذاهب اربعه را قادر به نشر مذاهبشان کرده و سلاطین وقت کسانی را که تن به خواستههای انان ندهند محروم از اموری نظیر قضاوت نموده و نسبت بدعت به انها میدهند . ابوزرعه می گوید وقتی این سخنان را گفتم استاد با تبسمی که نمود موافقتش رابا دیدگاه من اظهار داشت . | ابوزرعه از استادش پرسید: گناه شیخ تقی الدین سبکی چیست که برغم انکه اجتهادش محرز است اما چندان مورد عنایت قرار ننمیگیرد ؟ استاد سکوت نموده و ابوزرعه اظهار داشت: ازنگاه من دلیلش امتناع او از اموری است که فقهای مذاهب اربعه را قادر به نشر مذاهبشان کرده و سلاطین وقت کسانی را که تن به خواستههای انان ندهند محروم از اموری نظیر قضاوت نموده و نسبت بدعت به انها میدهند . ابوزرعه می گوید وقتی این سخنان را گفتم استاد با تبسمی که نمود موافقتش رابا دیدگاه من اظهار داشت . | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
آنگاه از عبدالمتعال صعیدی نقل | آنگاه از عبدالمتعال صعیدی نقل میکند که: | ||
من ادعا نمی کنم که انسداد باب اجتهاد بروش قهری و اجبار انجام گرفت اما شکی نیست که اگر مجال به مذاهب دیگر داده می شد انها نیر اکنون همانند مذاهب اربعه حضور داشتند ( خلیفات ، ص 77-80 ). | من ادعا نمی کنم که انسداد باب اجتهاد بروش قهری و اجبار انجام گرفت اما شکی نیست که اگر مجال به مذاهب دیگر داده می شد انها نیر اکنون همانند مذاهب اربعه حضور داشتند ( خلیفات ، ص 77-80 ). | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
روحیه مردم بعد از امامان اربعه به سستی گراییده و به تقلید از انها روی اوردند . هر جماعتی به مذهب خاصی گرایش پیدا کرده و گفتار امامان اربعه را بمنزله سخن شارع تلقی کردند . باب انسداد علم بحدی بود که هیچکس بخود اجازه نمی داد فتوائی مخالف ائمه اربعه داده شود چنانکه کرخی میگفت: هر ایه یا حدیثی که با سخن انان مخالف باشد موول یا منسوخ است.. | روحیه مردم بعد از امامان اربعه به سستی گراییده و به تقلید از انها روی اوردند . هر جماعتی به مذهب خاصی گرایش پیدا کرده و گفتار امامان اربعه را بمنزله سخن شارع تلقی کردند . باب انسداد علم بحدی بود که هیچکس بخود اجازه نمی داد فتوائی مخالف ائمه اربعه داده شود چنانکه کرخی میگفت: هر ایه یا حدیثی که با سخن انان مخالف باشد موول یا منسوخ است.. | ||
ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان | ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان میکند: | ||
تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت ، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار انان بود بدعت نامیده می شد و اعتمادی به انها نبود. ( سید سابق ، ج1،ص13) | تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت ، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار انان بود بدعت نامیده می شد و اعتمادی به انها نبود. ( سید سابق ، ج1،ص13) | ||
نتیجه انکه از منظر امامان اربعه اهل سنت ، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند. | نتیجه انکه از منظر امامان اربعه اهل سنت ، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند. | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر المیزان: | علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر المیزان: | ||
ایشان آیه شریفه "ولا تکونو من المشرکین..." را در ارتباط با آیه قبل " فأقم وجهک للدین حنیفاً... " دانسته و آیه 31 - 33 را بدین شکل تبیین | ایشان آیه شریفه "ولا تکونو من المشرکین..." را در ارتباط با آیه قبل " فأقم وجهک للدین حنیفاً... " دانسته و آیه 31 - 33 را بدین شکل تبیین میکند: | ||
«... إنّ الوسیلة إلی إقامة دین الفطرة الإنابة إلی الله وحفظ الإتصال بحضرته وعدم الإنقطاع عن سببه... وقد حذّر الله سبحانه المسلمین عن مثل هذه المصیبة المؤلمة ـ القاء العداوة والبغضاء بین الیهود وبین النصاری إلی یوم القیامة ـ التی سیملّها علی أهل الکتاب من الیهود والنصاری... وقد صدق جریان التاریخ ما أخبر به الکتاب من تشتّت المذاهب فیهم وإلقاء العداوة والبغضاء بینهم فحذّر الأمة الإسلامیة أن یردوا موردهم من الإنقطاع عن ربهم وعدم الإنابة إلیه فی قوله: وأقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیّم ولکن أکثر الناس لا یعلمون، منیبین إلیه واتّقوه وأقیموا الصلاة ولا تکونوا من المشرکین (روم: 30 ـ 33). | «... إنّ الوسیلة إلی إقامة دین الفطرة الإنابة إلی الله وحفظ الإتصال بحضرته وعدم الإنقطاع عن سببه... وقد حذّر الله سبحانه المسلمین عن مثل هذه المصیبة المؤلمة ـ القاء العداوة والبغضاء بین الیهود وبین النصاری إلی یوم القیامة ـ التی سیملّها علی أهل الکتاب من الیهود والنصاری... وقد صدق جریان التاریخ ما أخبر به الکتاب من تشتّت المذاهب فیهم وإلقاء العداوة والبغضاء بینهم فحذّر الأمة الإسلامیة أن یردوا موردهم من الإنقطاع عن ربهم وعدم الإنابة إلیه فی قوله: وأقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیّم ولکن أکثر الناس لا یعلمون، منیبین إلیه واتّقوه وأقیموا الصلاة ولا تکونوا من المشرکین (روم: 30 ـ 33). | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
الأول: أنت منهم برئ وهم منک برأء وتأویله: إنّک بعید عن أقوالهم ومذاهبهم والعقاب اللازم علی تلک الأباطیل مقصور علیهم ولا یتعداهم. | الأول: أنت منهم برئ وهم منک برأء وتأویله: إنّک بعید عن أقوالهم ومذاهبهم والعقاب اللازم علی تلک الأباطیل مقصور علیهم ولا یتعداهم. | ||
والثانی: لست من قتالهم فی شیء... . انتهی» (رازی ، ج 14، ص 7 ـ 8 ). | والثانی: لست من قتالهم فی شیء... . انتهی» (رازی ، ج 14، ص 7 ـ 8 ). | ||
مفاد سخنان فخر راز ی ان است که ایه شریفه در صدد ان است که مسلمانان را به وحدت واقعی و عدم تفرق در دین تحریک | مفاد سخنان فخر راز ی ان است که ایه شریفه در صدد ان است که مسلمانان را به وحدت واقعی و عدم تفرق در دین تحریک میکند . | ||
خط ۳۶۹: | خط ۳۶۹: | ||
ازبیانات متنوع قرآنی در آیات متعددی که نقل شد می توان استشعار نمود که خداوند متعال به مسلمانان هشدار | ازبیانات متنوع قرآنی در آیات متعددی که نقل شد می توان استشعار نمود که خداوند متعال به مسلمانان هشدار میکند که فتنه انشعابات مذهبی ، اختصاص به امتهای گذشته - نظیر یهود و نصاری ـ نداشته بلکه ممکن است نسبت به امت اسلامی نیز اجرا گردد . آیاتی از قبیل: | ||
ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً ، ولا تکونوا کالذین تفرّقوا واختلفوا من بعد ما جاءتهم البینات"، إنّ الذین فرّقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شی، أن أقیموا الدین ولا تتفرّقوا فیه. | ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً ، ولا تکونوا کالذین تفرّقوا واختلفوا من بعد ما جاءتهم البینات"، إنّ الذین فرّقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شی، أن أقیموا الدین ولا تتفرّقوا فیه. | ||
از طرفی می توان اظهار داشت : آیاتی که در قرآن کریم مبین قصه بنی اسرائیل به صورت های مختلف می باشد به مسلمانان متذکر می شود که خطر انحراف مسلمانان از توحید در کلمه و رفتن به وادی شرک جدی بوده و آنان را به شدت از این جهت تحذیر | از طرفی می توان اظهار داشت : آیاتی که در قرآن کریم مبین قصه بنی اسرائیل به صورت های مختلف می باشد به مسلمانان متذکر می شود که خطر انحراف مسلمانان از توحید در کلمه و رفتن به وادی شرک جدی بوده و آنان را به شدت از این جهت تحذیر میکند. | ||
خط ۵۲۱: | خط ۵۲۱: | ||
در کتاب السیدة نفیسة – تالیف یکی از عالمان اهل سنت - در این زمینه آمده است: | در کتاب السیدة نفیسة – تالیف یکی از عالمان اهل سنت - در این زمینه آمده است: | ||
«.. أنّ الإمام أحمد بن حنبل زعم براعته وعلمه کان یتعامل مع أئمة وأبناء أهل البیت علیهم السلام کمراجع له منهم یأخذ بعض الأحکام وعنهم یروی بعض الإستدلالات وینزل عندهم برأیه فقد حکی ابن حجر فی الصواعق عنه قوله: أخذت أحکام النجاة والخوارج من مقاتلة علی لأهل الجمل وصفین». | «.. أنّ الإمام أحمد بن حنبل زعم براعته وعلمه کان یتعامل مع أئمة وأبناء أهل البیت علیهم السلام کمراجع له منهم یأخذ بعض الأحکام وعنهم یروی بعض الإستدلالات وینزل عندهم برأیه فقد حکی ابن حجر فی الصواعق عنه قوله: أخذت أحکام النجاة والخوارج من مقاتلة علی لأهل الجمل وصفین». | ||
و از شرح [[نهج البلاغه]] نقل | و از شرح [[نهج البلاغه]] نقل میکند که احمد بن حنبل در اثبات حجّیت خبر واحد گفت: | ||
«وجدت علی بن الحسین وهو أفقه المدینة یعوّل علی أخبار الآحاد» | «وجدت علی بن الحسین وهو أفقه المدینة یعوّل علی أخبار الآحاد» | ||
و از ابن ندیم نقل | و از ابن ندیم نقل میکند که شخصی از او در مسأله ای سؤالی پرسید و او جوابی بدان داد. پس ان شخص گفت: «خالفت علی بن أبیطالب - این سخنت مخالف سخن علی بن ابیطالب است - | ||
او در پاسخ گفت: إثبت لی هذا عن علی بن أبیطالب حتی أضع خدّی علی التراب وأقول: قد أخطأت وأرجع عن قولی إلی قوله: سخنت را برایم اثبات کن تا صورتم را بر خاک گذاشته و اعتراف کنم که خطا کردم و از فتوای خودم به سخن امام علی عدول می کنم. | او در پاسخ گفت: إثبت لی هذا عن علی بن أبیطالب حتی أضع خدّی علی التراب وأقول: قد أخطأت وأرجع عن قولی إلی قوله: سخنت را برایم اثبات کن تا صورتم را بر خاک گذاشته و اعتراف کنم که خطا کردم و از فتوای خودم به سخن امام علی عدول می کنم. | ||
خط ۵۵۳: | خط ۵۵۳: | ||
سپس دیدگاه علمای معاصر و پیشینیان را نسبت به عظمت امام صادق علیه السلام اینچنین بیان | سپس دیدگاه علمای معاصر و پیشینیان را نسبت به عظمت امام صادق علیه السلام اینچنین بیان میکند: | ||
«... والعلماء الذین عاصروه والذین جاؤا من بعدهم وصفوه بأنه فی الذروة فی العلماء واعترفوا له بالإمامة فی فقه الدین ولم یتجاوزوا مرتبة العالم الإمام والمجتهد المتتبّع الذی یؤخذ عنه وأخذ عنه الأئمة الأعلام وأضاف بذلک إلی شرف النسب وطهارة العرق فضل العلم والأمامة فیه فاجتمع الفضلان» | «... والعلماء الذین عاصروه والذین جاؤا من بعدهم وصفوه بأنه فی الذروة فی العلماء واعترفوا له بالإمامة فی فقه الدین ولم یتجاوزوا مرتبة العالم الإمام والمجتهد المتتبّع الذی یؤخذ عنه وأخذ عنه الأئمة الأعلام وأضاف بذلک إلی شرف النسب وطهارة العرق فضل العلم والأمامة فیه فاجتمع الفضلان» | ||