۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می رود' به 'میرود') |
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
حسن صباح چون بر الموت مستقر شد، دعوت کنندگانی را به اطراف فرستاد و اساس مذهب خود را بر «تأویل تنزیل» خصوصا آیات «متشابه» نهاد و مىگفت: هر تنزیلى را تأویلى باشد و هر ظاهرى را «باطنى» و میگفت با عقل و نظر نمیتوان خدا را شناخت، بلکه میگفت که شناخت خدا منوط به تعلیم امام است. زیرا اگر قرار بود با عقل خدا را شناخت و فهم عقلی کفایت | حسن صباح چون بر الموت مستقر شد، دعوت کنندگانی را به اطراف فرستاد و اساس مذهب خود را بر «تأویل تنزیل» خصوصا آیات «متشابه» نهاد و مىگفت: هر تنزیلى را تأویلى باشد و هر ظاهرى را «باطنى» و میگفت با عقل و نظر نمیتوان خدا را شناخت، بلکه میگفت که شناخت خدا منوط به تعلیم امام است. زیرا اگر قرار بود با عقل خدا را شناخت و فهم عقلی کفایت میکرد، بنا بر این هیچ مذهبی تشکیل نمی شد و اگر هم تشکیل می شد اهل هیچ مذهبی بر مذهب دیگر اعتراضی نداشت چون فهم عقلی برای همگان فهمی مساوی ایجاد میکرد. و اما چون راه اعتراض و انکار مفتوح و بعضى را به تقلید احتیاج است، این نشان میدهد که پس فهم عقلی به تنهایی کفایت کننده نیست و اساس مذهب بر تعلیم آن استوار است. در نتیجه مردم نیازمند وجود امامی هستند که احکام دین را به آن ها تعلیم کند. شهرستانى مى نویسد حسن مردم را به تعیین امام دعوت مى کرد و مى گفت امام صادق و راستگو در هر زمان، همان امام قائم است و فرقه ناجیه مذهب اوست و خرد بس است و راه نجات پیروى از امام صادق است. | ||
==سر انجام== | ==سر انجام== |