پرش به محتوا

سید عباس موسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد'
جز (جایگزینی متن - 'تلاش ها' به 'تلاش‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷: خط ۷:


این خانواده مدتی در شهر نبی شیث ساکن بودند، تا آنکه به ناحیه شیاح، در حومه جنوبی بیروت کوچ و در همسایگی مسجدی اقامت کردند. گویا برخی عوامل و شرایط دست به دست هم داده بود تا ویژگی‌های شخصیتی سید عباس با اثرپذیری از مکارم و فضایل فرستادگان الهی و ائمه هدی آن هم در فضایی که رایحه توحید و عبادت از آن استشمام می شد، شکل گیرد.
این خانواده مدتی در شهر نبی شیث ساکن بودند، تا آنکه به ناحیه شیاح، در حومه جنوبی بیروت کوچ و در همسایگی مسجدی اقامت کردند. گویا برخی عوامل و شرایط دست به دست هم داده بود تا ویژگی‌های شخصیتی سید عباس با اثرپذیری از مکارم و فضایل فرستادگان الهی و ائمه هدی آن هم در فضایی که رایحه توحید و عبادت از آن استشمام می شد، شکل گیرد.
سید عباس از همان دوران کودکی، با رشد و رویش زودرس، در میان کودکان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غیر از تربیت های خانوادگی و شایستگی های درونی، آنچه او را فردی شایسته و شیفته فضیلت، شجاع و دلاور می کرد، انس همیشگی او با مسجد امام حسین(ع) در شیاح و شرکت در مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع)، از کودکی و نوجوانی بود.
سید عباس از همان دوران کودکی، با رشد و رویش زودرس، در میان کودکان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غیر از تربیت های خانوادگی و شایستگی های درونی، آنچه او را فردی شایسته و شیفته فضیلت، شجاع و دلاور می‌کرد، انس همیشگی او با مسجد امام حسین(ع) در شیاح و شرکت در مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع)، از کودکی و نوجوانی بود.
از همان روزها رفتارهای او شگفتی اطرافیان را برمی انگیخت. وی شیفته دانش و معرفت بود و با فراست و شهامت خاصی رفتار می کرد، ویژگی‌هایی که در کمتر کسی به سن و سال او دیده می شد.
از همان روزها رفتارهای او شگفتی اطرافیان را برمی انگیخت. وی شیفته دانش و معرفت بود و با فراست و شهامت خاصی رفتار می‌کرد، ویژگی‌هایی که در کمتر کسی به سن و سال او دیده می شد.


=پاییزی در پانزدهمین بهار=
=پاییزی در پانزدهمین بهار=
خط ۲۴: خط ۲۴:


سید عباس در سال 1388 هـ .ق برای ادامه تحصیل و بهره مندی از برکات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنایان او در این شهر مقدس، از شیفتگی فوق العاده اش در فراگیری معارف اسلامی و مطالعات دینی سخن گفته‌اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استادانی بلندپایه و دانشور، این جوان مشتاق معرفت را برانگیخت تا دوره های مقدماتی و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقیت بگذراند، در حالی که این دوران برای طلبه های عادی حدود ده سال به طول می انجامد.
سید عباس در سال 1388 هـ .ق برای ادامه تحصیل و بهره مندی از برکات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنایان او در این شهر مقدس، از شیفتگی فوق العاده اش در فراگیری معارف اسلامی و مطالعات دینی سخن گفته‌اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استادانی بلندپایه و دانشور، این جوان مشتاق معرفت را برانگیخت تا دوره های مقدماتی و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقیت بگذراند، در حالی که این دوران برای طلبه های عادی حدود ده سال به طول می انجامد.
در نجف سید عباس تمام وقت هایش را صرف تحصیل علم و تزکیه درون کرد، به دانش و معنویت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنیمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعای صباح و دعای عهد می پرداخت و این سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجریات روی آورد که همراه دوستانش در تفسیر قرآن کریم به مطالعه و بررسی های عمیق می پرداخت. اشتیاق او در فراگیری علوم قرآنی بدان حد بود که برای حضور در درس شهید عبدالمجید حکیم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهارکیلومتر را طی می کرد.
در نجف سید عباس تمام وقت هایش را صرف تحصیل علم و تزکیه درون کرد، به دانش و معنویت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنیمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعای صباح و دعای عهد می پرداخت و این سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجریات روی آورد که همراه دوستانش در تفسیر قرآن کریم به مطالعه و بررسی های عمیق می پرداخت. اشتیاق او در فراگیری علوم قرآنی بدان حد بود که برای حضور در درس شهید عبدالمجید حکیم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهارکیلومتر را طی می‌کرد.
برادر هم درسش گفته است:
برادر هم درسش گفته است:
سید عباس حتی در سرمای شدید زمستان از فراگیری معارف اسلامی دست برنمی‌داشت و در این راه آسودگی نمی‎شناخت؛ هرگز مزه آسایش را نچشید. در حالی که کتاب روی سینه اش بود، خواب می‌رفت. تعطیلی پنج شنبه و جمعه در کوشش های تحصیلی او خللی وارد نمی کرد. ایام مرخصی و زمان اعیاد و وفیات مجاهدت های فکری و علمی، او را متوقف نمی کرد. این همت والا و با فراست و درایت، سید عباس را یک روحانی فاضل و گرانمایه پرورش داد.
سید عباس حتی در سرمای شدید زمستان از فراگیری معارف اسلامی دست برنمی‌داشت و در این راه آسودگی نمی‎شناخت؛ هرگز مزه آسایش را نچشید. در حالی که کتاب روی سینه اش بود، خواب می‌رفت. تعطیلی پنج شنبه و جمعه در کوشش های تحصیلی او خللی وارد نمی‌کرد. ایام مرخصی و زمان اعیاد و وفیات مجاهدت های فکری و علمی، او را متوقف نمی‌کرد. این همت والا و با فراست و درایت، سید عباس را یک روحانی فاضل و گرانمایه پرورش داد.
در کنار درس‌های حوزه، به فراگیری زبان های خارجی روی آورد و در کلاس های زبان انگلیسی و فرانسه حاضر می شد. شهید سید محمدباقر صدر، هزینه آموزش های مزبور سید عباس را پرداخت می کرد. سید عباس در ایام تحصیل در نجف، هیچ گونه مستمری دریافت نمی کرد، شعارش زهد و فروتنی بدون تظاهر و تکلّف بود. در مدت اقامتش در نجف بر زیارت مستمر امیر مؤمنان علی(ع) وفادار ماند و هرگز از رفتن به کربلا و زیارت بارگاه امام حسین(ع) و دیگر شهیدان نینوا باز نماند. مسیر طولانی بین نجف تا کربلا را غالباً به شوق زیارت، پیاده طی می کرد.
در کنار درس‌های حوزه، به فراگیری زبان های خارجی روی آورد و در کلاس های زبان انگلیسی و فرانسه حاضر می شد. شهید سید محمدباقر صدر، هزینه آموزش های مزبور سید عباس را پرداخت می‌کرد. سید عباس در ایام تحصیل در نجف، هیچ گونه مستمری دریافت نمی‌کرد، شعارش زهد و فروتنی بدون تظاهر و تکلّف بود. در مدت اقامتش در نجف بر زیارت مستمر امیر مؤمنان علی(ع) وفادار ماند و هرگز از رفتن به کربلا و زیارت بارگاه امام حسین(ع) و دیگر شهیدان نینوا باز نماند. مسیر طولانی بین نجف تا کربلا را غالباً به شوق زیارت، پیاده طی می‌کرد.
سید عباس دروس سطح حوزه را در محضر آیات محترم سید محمود هاشمی، شیخ محمدجعفر شمس الدین و سید ابوعلی موسوی فراگرفت
سید عباس دروس سطح حوزه را در محضر آیات محترم سید محمود هاشمی، شیخ محمدجعفر شمس الدین و سید ابوعلی موسوی فراگرفت


خط ۳۵: خط ۳۵:
انتخاب متفکر بزرگی چون سید محمدباقر صدر از جانب سید عباس به عنوان مربی و معلم از آن جهت بود که وی در وجود این استاد، حقایقی را که مدت ها در جست وجویش بود، متبلور یافت و او را تجسم بخش اندیشه ژرف و دیدگاه اصولی و صحیح تشیع یافت.
انتخاب متفکر بزرگی چون سید محمدباقر صدر از جانب سید عباس به عنوان مربی و معلم از آن جهت بود که وی در وجود این استاد، حقایقی را که مدت ها در جست وجویش بود، متبلور یافت و او را تجسم بخش اندیشه ژرف و دیدگاه اصولی و صحیح تشیع یافت.
خود سید عباس در این باره می گوید: «شهید صدر پرده از اسلامی عظیم و اندیشه ای آرمانی برافکند. اسلام را به عنوان فکری جهان شمول مطرح کرد؛ اندیشه ای که می تواند مسائل زندگی بشری را در تمام ابعادش دربرگیرد.» در باور او، شهید صدر، هم موضوعی و هم کاربردی با اندیشه های مخالف و معارض اسلام برخورد کرد و دیدگاه های مغایر با معارف دینی را از راه استدلال و برهان باطل کرد. همچنین، ویژگی‌های علمی اسلام را از خلال جهاد خویش آشکار ساخت و سرانجام، خود را در این راه مقدس قربانی نمود.
خود سید عباس در این باره می گوید: «شهید صدر پرده از اسلامی عظیم و اندیشه ای آرمانی برافکند. اسلام را به عنوان فکری جهان شمول مطرح کرد؛ اندیشه ای که می تواند مسائل زندگی بشری را در تمام ابعادش دربرگیرد.» در باور او، شهید صدر، هم موضوعی و هم کاربردی با اندیشه های مخالف و معارض اسلام برخورد کرد و دیدگاه های مغایر با معارف دینی را از راه استدلال و برهان باطل کرد. همچنین، ویژگی‌های علمی اسلام را از خلال جهاد خویش آشکار ساخت و سرانجام، خود را در این راه مقدس قربانی نمود.
شهید صدر شاگردانی چون شهید سید عباس موسوی را به فهم عمیق تر و فراتر از کلاس های درس و بحث ترغیب می کرد و برای امثال او، مانند پدری مهربان و پرعاطفه بود. از سویی دیگر، مجاهدت های فرهنگی شهید صدر که با بعد سیاسی و مبارزاتی همراه بود، این گونه دانش پژوهان را به وجد می آورد و همین اشتیاق سبب شد، سید عباس و دوستانش با استاد خود پیوندی عاطفی برقرار کنند و چنان به آموزگار و مربی خود اخلاص بورزند که برای افراد عادی شگفت انگیز باشد.
شهید صدر شاگردانی چون شهید سید عباس موسوی را به فهم عمیق تر و فراتر از کلاس های درس و بحث ترغیب می‌کرد و برای امثال او، مانند پدری مهربان و پرعاطفه بود. از سویی دیگر، مجاهدت های فرهنگی شهید صدر که با بعد سیاسی و مبارزاتی همراه بود، این گونه دانش پژوهان را به وجد می آورد و همین اشتیاق سبب شد، سید عباس و دوستانش با استاد خود پیوندی عاطفی برقرار کنند و چنان به آموزگار و مربی خود اخلاص بورزند که برای افراد عادی شگفت انگیز باشد.
آن روزها که بر اثر طغیان و سرکشی حزب بعث اختناق شدیدی در عراق حاکم بود، سید عباس و دیگر هم دوره های او، تلخ کامی های فرساینده ای را لمس می‌کردند و در این اوضاع تیره و تار به خانه استاد که در بازار عماره حوالی مدرسه صفیر آیت‌الله بروجردی قرار داشت، می‌رفتند و به محضر آن تندیس دانش و تقوا شرفیاب می شدند و به سخنان گهربارش گوش فرا می‌دادند.
آن روزها که بر اثر طغیان و سرکشی حزب بعث اختناق شدیدی در عراق حاکم بود، سید عباس و دیگر هم دوره های او، تلخ کامی های فرساینده ای را لمس می‌کردند و در این اوضاع تیره و تار به خانه استاد که در بازار عماره حوالی مدرسه صفیر آیت‌الله بروجردی قرار داشت، می‌رفتند و به محضر آن تندیس دانش و تقوا شرفیاب می شدند و به سخنان گهربارش گوش فرا می‌دادند.
پس از آن سید عباس مصمم شد با الهام از اندیشه ها و ابتکارهای شهید محمدباقر صدر، فرهنگ تشیع را ترویج و هویت دینی را در لبنان احیا کند. در نجف نیز تلاش‌های تبلیغی او، شهید صدر را نیز جلب کرد. ازاین رو، مسئولیت های تبلیغی و بسیجی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان و محرّم را بر دوش وی و برادرانش نهاد. آنها برای تعظیم شعائر مذهبی و دمیدن روحی تازه در مفاهیم عاشورایی ـ که به تدریج شکل سنتی کم خاصیت و تقلیدی به خود گرفته بود ـ به لبنان می آمدند.
پس از آن سید عباس مصمم شد با الهام از اندیشه ها و ابتکارهای شهید محمدباقر صدر، فرهنگ تشیع را ترویج و هویت دینی را در لبنان احیا کند. در نجف نیز تلاش‌های تبلیغی او، شهید صدر را نیز جلب کرد. ازاین رو، مسئولیت های تبلیغی و بسیجی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان و محرّم را بر دوش وی و برادرانش نهاد. آنها برای تعظیم شعائر مذهبی و دمیدن روحی تازه در مفاهیم عاشورایی ـ که به تدریج شکل سنتی کم خاصیت و تقلیدی به خود گرفته بود ـ به لبنان می آمدند.
خط ۶۰: خط ۶۰:
یکی از همکاران سید عباس درباره برپایی این مرکز مهم علمی و فرهنگی می گوید:
یکی از همکاران سید عباس درباره برپایی این مرکز مهم علمی و فرهنگی می گوید:
حرکت و پویایی سید، در بنیان گذاری مدرسه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ، آغاز تلاش‌های او برای یک تحول مهم فرهنگی، اجتماعی و آ موزشی در جنوب لبنان بود. گویی میان او و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف پیوندی ناگسستنی وجود داشت. سید با تمام وجودش برای احیای راه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف زندگی کرد.
حرکت و پویایی سید، در بنیان گذاری مدرسه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ، آغاز تلاش‌های او برای یک تحول مهم فرهنگی، اجتماعی و آ موزشی در جنوب لبنان بود. گویی میان او و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف پیوندی ناگسستنی وجود داشت. سید با تمام وجودش برای احیای راه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف زندگی کرد.
به راستی این گونه بود؛ چرا که هر صبح دم با امام منتظَر تجدید عهد می کرد. پنج روز قبل از شهادتش در آخرین دیدار با عالمان همه گروه های مسلمان، درباره ضرورت ارتباط معنوی مردم با حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف سخن گفت و تأکید کرد:
به راستی این گونه بود؛ چرا که هر صبح دم با امام منتظَر تجدید عهد می‌کرد. پنج روز قبل از شهادتش در آخرین دیدار با عالمان همه گروه های مسلمان، درباره ضرورت ارتباط معنوی مردم با حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف سخن گفت و تأکید کرد:
امت مسلمان سالروز ولادت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را صرفاً مراسمی سالانه تلقی نکنند، بلکه این مناسبت مهم را محور اساسی زندگی روزانه خود قرار دهند و از نماز فجر تا پایان روز به یاد آن فروغ فروزان، برنامه خویش را تنظیم کنند.
امت مسلمان سالروز ولادت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را صرفاً مراسمی سالانه تلقی نکنند، بلکه این مناسبت مهم را محور اساسی زندگی روزانه خود قرار دهند و از نماز فجر تا پایان روز به یاد آن فروغ فروزان، برنامه خویش را تنظیم کنند.
اهداف سید از تأسیس این دانشگاه دینی و علمی عبارت بود از:
اهداف سید از تأسیس این دانشگاه دینی و علمی عبارت بود از:
خط ۷۱: خط ۷۱:


سید شهید از حوزه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف سر برآورد و تلاش مداوم خود را از دره بقاع آغاز کرد. در مدتی کوتاه حرکت تبلیغی گسترده ای را از این پایگاه سامان داد که امواجش تمام روستاها و آبادی های منطقه بعلبک ـ هرمل را دربرگرفت. حتی روستاهایی بسیار دورافتاده در شوره زارهای هرمل و دیگر مناطق در عکّار، در شمال لبنان، که هیچ مبلّغی به آنجاها قدم نگذاشته بود و مردمانش پیش از ورود وی با فردی روحانی روبه رو نشده بودند، مشمول این برنامه فرهنگی ـ ترویجی قرار گرفتند. سید شهید همراه طلابی جوان و پرنشاط در ماه رمضان و محرّم، نخستین کسانی بودند که به این نقاط محروم می‌رفتند.
سید شهید از حوزه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف سر برآورد و تلاش مداوم خود را از دره بقاع آغاز کرد. در مدتی کوتاه حرکت تبلیغی گسترده ای را از این پایگاه سامان داد که امواجش تمام روستاها و آبادی های منطقه بعلبک ـ هرمل را دربرگرفت. حتی روستاهایی بسیار دورافتاده در شوره زارهای هرمل و دیگر مناطق در عکّار، در شمال لبنان، که هیچ مبلّغی به آنجاها قدم نگذاشته بود و مردمانش پیش از ورود وی با فردی روحانی روبه رو نشده بودند، مشمول این برنامه فرهنگی ـ ترویجی قرار گرفتند. سید شهید همراه طلابی جوان و پرنشاط در ماه رمضان و محرّم، نخستین کسانی بودند که به این نقاط محروم می‌رفتند.
تعداد زیادی از روحانیان و مجاهدانی که در مناطق مرکزی، جنوبی و غربی لبنان به تبلیغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سید شهید جایگاه مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادشان داشت. سید همواره از روستایی به روستایی در حرکت بود. در یک آبادی اقامه جماعت می کرد و در روستای بعدی مناسبتی را گرامی می‌داشت. با مردم صمیمانه دیدار و گفت وگو داشت. به مشکلات، دردها و تقاضاهای آنان به دقت گوش می داد و آنان را برای رهایی از گرفتاری ها و تنگناها راهنمایی می کرد.
تعداد زیادی از روحانیان و مجاهدانی که در مناطق مرکزی، جنوبی و غربی لبنان به تبلیغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سید شهید جایگاه مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادشان داشت. سید همواره از روستایی به روستایی در حرکت بود. در یک آبادی اقامه جماعت می‌کرد و در روستای بعدی مناسبتی را گرامی می‌داشت. با مردم صمیمانه دیدار و گفت وگو داشت. به مشکلات، دردها و تقاضاهای آنان به دقت گوش می داد و آنان را برای رهایی از گرفتاری ها و تنگناها راهنمایی می‌کرد.
سید عباس موسوی از طریق این پایگاه اعتقادی و فرهنگی، در کنار فعالیت‌های مردمی، برای تقویت زیربنای فکری و سیاسی نسل جوان، مؤمن و پرتحرک خالصانه گام برمی‌داشت و علاوه بر بعلبک، کلاس های آموزشی تربیتی فراوانی در روستاها و نقاط دوردست برگزار می کرد. تمام وقت و توجه خود را در اختیار جوانان مؤمن قرار داد. با آنها دیدارهای پرفایده داشت و در گردهمایی های آنان با اشتیاقی بالا حضور می یافت. محبتی پدرانه و عطوفتی مشفقانه بر آنها داشت.
سید عباس موسوی از طریق این پایگاه اعتقادی و فرهنگی، در کنار فعالیت‌های مردمی، برای تقویت زیربنای فکری و سیاسی نسل جوان، مؤمن و پرتحرک خالصانه گام برمی‌داشت و علاوه بر بعلبک، کلاس های آموزشی تربیتی فراوانی در روستاها و نقاط دوردست برگزار می‌کرد. تمام وقت و توجه خود را در اختیار جوانان مؤمن قرار داد. با آنها دیدارهای پرفایده داشت و در گردهمایی های آنان با اشتیاقی بالا حضور می یافت. محبتی پدرانه و عطوفتی مشفقانه بر آنها داشت.
نسل نوخاسته را در فضایی صمیمی، دوستانه و خودمانی از معارف و تعالیم اسلامی بهره مند می کرد و آنان را با سیره، روش و جهت گیری های فرستادگان الهی و ائمه هدی(ع) آشنا می کرد. با جوانان می زیست و این قشر از جامعه را از عمق دل دوست داشت و آنان نیز به وی علاقه داشتند. نهایت توان و همت خود را به کار گرفت تا از آنان انسان هایی مؤمن، با صلابت، شجاع و مقاوم بسازد که هسته اصلی، سازنده و فعال اسلامی را تشکیل دهند.
نسل نوخاسته را در فضایی صمیمی، دوستانه و خودمانی از معارف و تعالیم اسلامی بهره مند می‌کرد و آنان را با سیره، روش و جهت گیری های فرستادگان الهی و ائمه هدی(ع) آشنا می‌کرد. با جوانان می زیست و این قشر از جامعه را از عمق دل دوست داشت و آنان نیز به وی علاقه داشتند. نهایت توان و همت خود را به کار گرفت تا از آنان انسان هایی مؤمن، با صلابت، شجاع و مقاوم بسازد که هسته اصلی، سازنده و فعال اسلامی را تشکیل دهند.
بهترین پاداشی که خداوند در ازای این همه زحمت و تحمل مشقت به وی عطا کرد، به بار نشستن شکوهمندانه نهالی بود که در قلب های جوانان مؤمن و مجاهد می کاشت؛ برخی از تربیت یافتگان مکتب او در پی رزمی خالصانه به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادت برای حفظ مکتب تشیع و دفع ستم و تجاوز مشغول جهادند.
بهترین پاداشی که خداوند در ازای این همه زحمت و تحمل مشقت به وی عطا کرد، به بار نشستن شکوهمندانه نهالی بود که در قلب های جوانان مؤمن و مجاهد می کاشت؛ برخی از تربیت یافتگان مکتب او در پی رزمی خالصانه به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادت برای حفظ مکتب تشیع و دفع ستم و تجاوز مشغول جهادند.
در میان پرورش یافتگان محفل این سید شهید، می توان روحانی فاضل، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه و نیروهای مسلح بسیاری را مشاهده کرد. سید عباس در دو مسیر موازی حرکت کرد: خط سازندگی فکری و سیاسی و خط تهذیب، تزکیه درون و خودسازی معنوی و اخلاقی. او با وارستگی و تقوایی که داشت بر شاگردان خود تأثیر شگفتی می نهاد و آثار و انعکاس رفتارهای خویش را در زیرساخت شخصیت ایمانی و جهادی آنان بر جای می گذاشت.
در میان پرورش یافتگان محفل این سید شهید، می توان روحانی فاضل، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه و نیروهای مسلح بسیاری را مشاهده کرد. سید عباس در دو مسیر موازی حرکت کرد: خط سازندگی فکری و سیاسی و خط تهذیب، تزکیه درون و خودسازی معنوی و اخلاقی. او با وارستگی و تقوایی که داشت بر شاگردان خود تأثیر شگفتی می نهاد و آثار و انعکاس رفتارهای خویش را در زیرساخت شخصیت ایمانی و جهادی آنان بر جای می گذاشت.
خط ۸۲: خط ۸۲:
سید عباس در همان ایامی که در مدرسه شهر صور مشغول تحصیل بود، با امّ یاسر، بانویی مؤمن و برخاسته از خاندان سیادت، علم و تقوا ازدواج کرد. این زن از همان روزهای نخست آموزش ها و برنامه‌های تربیتی سید عباس را فراگرفت و سید تلاوت قرآن، احکام شرعی، [[نهج البلاغه]] و برخی مبحث های منطق و دیگر دروس را به وی یاد داد. امّ یاسر بنابر علاقه شخصی، مطالعه کتاب ها و بهره مندی از معارف و مکارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اینکه به خودسازی و تقویت بنیان های علمی مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرایطی را فراهم ساخت تا سید عباس به دور از نگرانی ها و برخی مشکلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفیض استادان برجسته حوزه این شهر را غنیمت شمارد.1
سید عباس در همان ایامی که در مدرسه شهر صور مشغول تحصیل بود، با امّ یاسر، بانویی مؤمن و برخاسته از خاندان سیادت، علم و تقوا ازدواج کرد. این زن از همان روزهای نخست آموزش ها و برنامه‌های تربیتی سید عباس را فراگرفت و سید تلاوت قرآن، احکام شرعی، [[نهج البلاغه]] و برخی مبحث های منطق و دیگر دروس را به وی یاد داد. امّ یاسر بنابر علاقه شخصی، مطالعه کتاب ها و بهره مندی از معارف و مکارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اینکه به خودسازی و تقویت بنیان های علمی مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرایطی را فراهم ساخت تا سید عباس به دور از نگرانی ها و برخی مشکلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفیض استادان برجسته حوزه این شهر را غنیمت شمارد.1
امّ یاسر با قناعت و ساده زیستی خو گرفته بود و به تدریج به جلسه های علمی و فکری شهیده سیده بنت الهدی صدر علاقه‌مند شد و از آنها بهره برد. او کتاب شرایع و عقاید الشیعه را از این بانوی فرزانه و ادیب آموخت و از تحلیل های وی درباره اهل بیت(ع)، و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی شیعیان استفاده کرد.
امّ یاسر با قناعت و ساده زیستی خو گرفته بود و به تدریج به جلسه های علمی و فکری شهیده سیده بنت الهدی صدر علاقه‌مند شد و از آنها بهره برد. او کتاب شرایع و عقاید الشیعه را از این بانوی فرزانه و ادیب آموخت و از تحلیل های وی درباره اهل بیت(ع)، و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی شیعیان استفاده کرد.
بنت الهدی شرایط زن معاصر را بررسی می کرد و تقلید از اندیشه های غربی و افکار وارداتی بیگانگان را ضایعه ای برای بانوان مسلمان مى‌دانست.2
بنت الهدی شرایط زن معاصر را بررسی می‌کرد و تقلید از اندیشه های غربی و افکار وارداتی بیگانگان را ضایعه ای برای بانوان مسلمان مى‌دانست.2
هدف واقعی بنت الهدی از فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی در خانه و تأسیس مدارس الزهرا، پرورش بانوان و ایجاد احساس مسئولیت در آنان نسبت به مسائل مسلمانان و نشر حقایق اسلامی بود. تا از این رهگذر، بانوان فرهیخته و مسلمان، نوعی تحول فکری و اثرگذار در جامعه پدید آورند و ضمن تعالیم دینی و علمی از توجه به نیازهای اجتماعی غافل نباشند. بانو امّ یاسر جویبار باطراوتی بود که از این چشمه جاری شد. او وقتی همراه همسرش به لبنان بازگشت، تجربه ها و اندوخته های برگرفته از جلسات و کلاس های پربار نجف را با تدبیر و برنامه ریزی خاصی به کار بست و در شهر بعلبک، حوزه الزهرا را با یاری برخی بانوان مؤمن بنا نهاد تا به زنان آموزش های لازم را بدهد و آنان را برای تربیت نسلی باایمان و شجاع و فعالیت‌های تبلیغی آماده سازد.
هدف واقعی بنت الهدی از فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی در خانه و تأسیس مدارس الزهرا، پرورش بانوان و ایجاد احساس مسئولیت در آنان نسبت به مسائل مسلمانان و نشر حقایق اسلامی بود. تا از این رهگذر، بانوان فرهیخته و مسلمان، نوعی تحول فکری و اثرگذار در جامعه پدید آورند و ضمن تعالیم دینی و علمی از توجه به نیازهای اجتماعی غافل نباشند. بانو امّ یاسر جویبار باطراوتی بود که از این چشمه جاری شد. او وقتی همراه همسرش به لبنان بازگشت، تجربه ها و اندوخته های برگرفته از جلسات و کلاس های پربار نجف را با تدبیر و برنامه ریزی خاصی به کار بست و در شهر بعلبک، حوزه الزهرا را با یاری برخی بانوان مؤمن بنا نهاد تا به زنان آموزش های لازم را بدهد و آنان را برای تربیت نسلی باایمان و شجاع و فعالیت‌های تبلیغی آماده سازد.
امّ یاسر به این تلاش بسنده نکرد و موقعی که سید عباس مسئولیت های گوناگونی داشت، در خط مقدّم مبارزه با اشغالگران قدس قرار گرفت، هسته های مقاومت تشکیل داد، حزب الله لبنان را به وجود آورد، و با این فعالیت‌ها به یاری همسرش شتافت. تشکیل هیئت زنان در این مجموعه، رسیدگی به خانواده های شهدای حزب الله و تلاش برای تربیت فرزندان شهیدان، برخی از خدمات او در این راستاست. او در این مسیر چندین بار به استقبال خطرها رفت و در حالی که خود زندگی سختی داشت، برای رفاه خانواده های محروم و مجاهدان، پیوسته و خالصانه می کوشید.
امّ یاسر به این تلاش بسنده نکرد و موقعی که سید عباس مسئولیت های گوناگونی داشت، در خط مقدّم مبارزه با اشغالگران قدس قرار گرفت، هسته های مقاومت تشکیل داد، حزب الله لبنان را به وجود آورد، و با این فعالیت‌ها به یاری همسرش شتافت. تشکیل هیئت زنان در این مجموعه، رسیدگی به خانواده های شهدای حزب الله و تلاش برای تربیت فرزندان شهیدان، برخی از خدمات او در این راستاست. او در این مسیر چندین بار به استقبال خطرها رفت و در حالی که خود زندگی سختی داشت، برای رفاه خانواده های محروم و مجاهدان، پیوسته و خالصانه می کوشید.
خط ۸۹: خط ۸۹:
==شاگردی دانشور و شجاع==
==شاگردی دانشور و شجاع==


در حوزه امام منتظر که سید عباس مدیریت آن را عهده دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصیل بودند که برخی از آنان عبارتند از: سید حسن نصرالله، شهید شیخ علی کریم، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون. در میان این افراد سید حسن نصرالله برجستگی ویژه ای دارد. وی در سال 1379 هـ .ق برابر با 1339 شمسی در روستای بازوریه در جنوب لبنان به دنیا آمد. شانزده ساله بود که راهی نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبنانی را گرفت و برخی او را به سید عباس موسوی که نزد شهید صدر درس می خواند، راهنمایی کردند. سید حسن در ملاقات با شهید موسوی تصور کرد وی طلبه ای عراقی است؛ زیرا سیمایی گندمگون داشت. سید عباس در حالی که به گرمی از مهمان خویش پذیرایی می کرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه ای از روستای نبی شیث در دره بقاع لبنان هستم.» این دیدار سرآغاز روابط دوستانه و صمیمانه سید حسن نصرالله و سید عباس موسوی بود. در حقیقت، سید شهید نه یک دوست و برادر بزرگ‌تر، بلکه استاد و رفیق راه او نیز شد.
در حوزه امام منتظر که سید عباس مدیریت آن را عهده دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصیل بودند که برخی از آنان عبارتند از: سید حسن نصرالله، شهید شیخ علی کریم، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون. در میان این افراد سید حسن نصرالله برجستگی ویژه ای دارد. وی در سال 1379 هـ .ق برابر با 1339 شمسی در روستای بازوریه در جنوب لبنان به دنیا آمد. شانزده ساله بود که راهی نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبنانی را گرفت و برخی او را به سید عباس موسوی که نزد شهید صدر درس می خواند، راهنمایی کردند. سید حسن در ملاقات با شهید موسوی تصور کرد وی طلبه ای عراقی است؛ زیرا سیمایی گندمگون داشت. سید عباس در حالی که به گرمی از مهمان خویش پذیرایی می‌کرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه ای از روستای نبی شیث در دره بقاع لبنان هستم.» این دیدار سرآغاز روابط دوستانه و صمیمانه سید حسن نصرالله و سید عباس موسوی بود. در حقیقت، سید شهید نه یک دوست و برادر بزرگ‌تر، بلکه استاد و رفیق راه او نیز شد.
سید محمد غروی از سوی امام موسی صدر در مساجد شهر صور به تدریس اشتغال داشت. او که از نزدیکان و دوستان صمیمی شهید سید محمدباقر صدر بود، وقتی شوق سید حسن نوجوان را برای عزیمت به نجف و تحصیل علوم دینی دید، در نامه ای خطاب به شهید صدر او را به ایشان معرفی کرد. سید حسن این نامه را به سید عباس داد تا او به استادش بدهد. سید محمدباقر صدر وقتی از مضمون نامه آگاهی یافت، به سید عباس توصیه کرد نیازهای سید حسن را تأمین کند و مسئولیت آموزش و تعلیم او را بر عهده گیرد. شهید صدر هنگام دریافت نامه غروی، وضعیت مالی سید حسن را جویا شد. چون او پاسخ منفی داد، شهید صدر از سید عباس موسوی خواست ضمن رسیدگی به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، کتاب و حقوق ماهیانه ای را برایش تدارک ببیند و بر تعلیم و تربیت وی نظارت کند.
سید محمد غروی از سوی امام موسی صدر در مساجد شهر صور به تدریس اشتغال داشت. او که از نزدیکان و دوستان صمیمی شهید سید محمدباقر صدر بود، وقتی شوق سید حسن نوجوان را برای عزیمت به نجف و تحصیل علوم دینی دید، در نامه ای خطاب به شهید صدر او را به ایشان معرفی کرد. سید حسن این نامه را به سید عباس داد تا او به استادش بدهد. سید محمدباقر صدر وقتی از مضمون نامه آگاهی یافت، به سید عباس توصیه کرد نیازهای سید حسن را تأمین کند و مسئولیت آموزش و تعلیم او را بر عهده گیرد. شهید صدر هنگام دریافت نامه غروی، وضعیت مالی سید حسن را جویا شد. چون او پاسخ منفی داد، شهید صدر از سید عباس موسوی خواست ضمن رسیدگی به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، کتاب و حقوق ماهیانه ای را برایش تدارک ببیند و بر تعلیم و تربیت وی نظارت کند.
شهید موسوی بعد از دریافت رهنمودهای شهید صدر، در حق دوست جدیدش سید حسن نصرالله از هیچ اموری کوتاهی نکرد. در یکی از خوابگاه های حوزه علمیه، نزدیک خانه مسکونی خود، برایش اتاقی تهیه کرد؛ زیرا سید عباس متأهل بود و طلابی که تشکیل خانواده داده بودند، بر خلاف طلبه های مجرد، در خانه های شخصی و مستقل زندگی می‌کردند. در اتاق خوابگاه ها، دو یا سه طلبه زندگی می‌کردند و از مراجع بزرگ تقلید در حوزه آن روز، مانند آیات عظام امام خمینی رحمه الله ، شهید صدر، حکیم و شاهرودی شهریه ماهانه می گرفتند.
شهید موسوی بعد از دریافت رهنمودهای شهید صدر، در حق دوست جدیدش سید حسن نصرالله از هیچ اموری کوتاهی نکرد. در یکی از خوابگاه های حوزه علمیه، نزدیک خانه مسکونی خود، برایش اتاقی تهیه کرد؛ زیرا سید عباس متأهل بود و طلابی که تشکیل خانواده داده بودند، بر خلاف طلبه های مجرد، در خانه های شخصی و مستقل زندگی می‌کردند. در اتاق خوابگاه ها، دو یا سه طلبه زندگی می‌کردند و از مراجع بزرگ تقلید در حوزه آن روز، مانند آیات عظام امام خمینی رحمه الله ، شهید صدر، حکیم و شاهرودی شهریه ماهانه می گرفتند.
سید عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می کرد.
سید عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می‌کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می کرد و درس می خواندند. سید حسن در سال 1978م / 1357 شمسی / 1398 هـ .ق مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه ای صمیمی با سید عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی خواست چنین مربی دل سوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می‌کرد و درس می خواندند. سید حسن در سال 1978م / 1357 شمسی / 1398 هـ .ق مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه ای صمیمی با سید عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی خواست چنین مربی دل سوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید عباس با همکاری عده ای از علمای لبنان حوزه ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می خواند و هم به طلاب جدید درس می داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره گیری کردند و هسته های اولیه حزب الله را به وجود آوردند.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید عباس با همکاری عده ای از علمای لبنان حوزه ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می خواند و هم به طلاب جدید درس می داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می‌کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره گیری کردند و هسته های اولیه حزب الله را به وجود آوردند.
با شروع مقاومت اسلامی، سید حسن در این تشکل صاحب جایگاه مهمی شد و در کنار مبارزات سیاسی، تحصیلات خویش را در حوزه علمیه بعلبک ادامه داد. به دلیل تعهدی که وی نسبت به حزب داشت و بیشتر وقت خود را صرف پویایی، گسترش و انسجام آن می کرد، تحصیلات خویش را متوقف ساخت. در سال 1368 شمسی برای پیگیری تحصیلات علوم دینی عازم حوزه علمیه قم شد تا دانش اندوزی در علوم عقلی و نقلی را ادامه دهد، ولی به دنبال برخی آشفتگی ها در جنوب لبنان و حساس شدن وظایف حزب الله، به اصرار سید عباس موسوی به بیروت بازگشت. با شهادت سید عباس موسوی، به اتفاق آرای اعضای شورای مرکزی حزب، سید حسن که 32 سال داشت، به دبیر کلی حزب انتخاب شد. مقاومت اسلامی در دوران مسئولیت او، صحنه های درخشانی از شجاعت، پایداری و فداکاری را در راه حفظ استقلال لبنان و جلوگیری از تجاوزهای رژیم صهیونیستی بر جای گذاشت.
با شروع مقاومت اسلامی، سید حسن در این تشکل صاحب جایگاه مهمی شد و در کنار مبارزات سیاسی، تحصیلات خویش را در حوزه علمیه بعلبک ادامه داد. به دلیل تعهدی که وی نسبت به حزب داشت و بیشتر وقت خود را صرف پویایی، گسترش و انسجام آن می‌کرد، تحصیلات خویش را متوقف ساخت. در سال 1368 شمسی برای پیگیری تحصیلات علوم دینی عازم حوزه علمیه قم شد تا دانش اندوزی در علوم عقلی و نقلی را ادامه دهد، ولی به دنبال برخی آشفتگی ها در جنوب لبنان و حساس شدن وظایف حزب الله، به اصرار سید عباس موسوی به بیروت بازگشت. با شهادت سید عباس موسوی، به اتفاق آرای اعضای شورای مرکزی حزب، سید حسن که 32 سال داشت، به دبیر کلی حزب انتخاب شد. مقاومت اسلامی در دوران مسئولیت او، صحنه های درخشانی از شجاعت، پایداری و فداکاری را در راه حفظ استقلال لبنان و جلوگیری از تجاوزهای رژیم صهیونیستی بر جای گذاشت.


==ارتباط با امام موسی صدر==
==ارتباط با امام موسی صدر==
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959م / 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت می کند که ظلم ها، جنایت ها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایه ای شوم و ذلت بار افکنده است. او با دیدن این ناگواری ها، به شدت غمگین می شود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان می‌رود و در شهر صور، بزرگ‌ترین شهر جنوب این سرزمین اقامت می گزیند و امامت مسجدی را می پذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفه ای تأسیس می کند.
امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959م / 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت می کند که ظلم ها، جنایت ها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایه ای شوم و ذلت بار افکنده است. او با دیدن این ناگواری ها، به شدت غمگین می شود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان می‌رود و در شهر صور، بزرگ‌ترین شهر جنوب این سرزمین اقامت می گزیند و امامت مسجدی را می پذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفه ای تأسیس می کند.
به گفته حجت الاسلام والمسلمین غروی، نخستین کسی که در لبنان حوزه ای فعال بنیان نهاد، سید موسی صدر بود که «معهد الدراسات الاسلامیه» نام داشت. آن روحانی والامقام، در این مکان آموزشی شاگردانی چند پرورش داد که برخی از آنان شیخ حسن حریری، شیخ ابراهیم قصیر و شهید سید عباس موسوی نام دارند. سید عباس در معهد یاد شده، از مقدمات تا ابتدای سطوح عالیه (مکاسب و کفایه) را خواند.
به گفته حجت الاسلام والمسلمین غروی، نخستین کسی که در لبنان حوزه ای فعال بنیان نهاد، سید موسی صدر بود که «معهد الدراسات الاسلامیه» نام داشت. آن روحانی والامقام، در این مکان آموزشی شاگردانی چند پرورش داد که برخی از آنان شیخ حسن حریری، شیخ ابراهیم قصیر و شهید سید عباس موسوی نام دارند. سید عباس در معهد یاد شده، از مقدمات تا ابتدای سطوح عالیه (مکاسب و کفایه) را خواند.
این، نخستین آشنایی سید عباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیت‌الله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمن هاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت می کرد، ازاین رو هفته ای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان می رسید. این روابط و شرکت در برخی جلسه های خصوصی سید عباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد.
این، نخستین آشنایی سید عباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیت‌الله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمن هاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت می‌کرد، ازاین رو هفته ای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان می رسید. این روابط و شرکت در برخی جلسه های خصوصی سید عباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد.
هنگامی که سید عباس برای تمرین های نظامی نزد رزمندگان فلسطین به یک اردوگاه آموزشی رفت، از ناحیه پا به شدت آسیب دید. روزی امام صدر با دیدن مشکل او در راه رفتن، علت را از پدرش رسید. پدر ماجرا را توضیح داد. امام صدر از سید عباس پرسید: «تو در این سن از فلسطین چه می دانی؟» او پاسخ داد: «مردمی مظلوم هستند که با فشار غاصبان صهیونیست، از سرزمین خود بیرون رانده شده‌اند و اکنون در اردوگاه ها زندگی سختی را می گذرانند. دنیا به فریاد آنان اعتنایی نمی کند. فلسطینی ها باید به قدس، خانه و سرزمین خویش بازگردند.» سید موسی پرسید: «فلسطینی ها چگونه می توانند به کشور خویش بازگردند؟» سید عباس جواب داد: «از راه مبارزه و جهاد.» صدر لبخندی زد و گفت: «تو چگونه می خواهی جهاد کنی؟» سید عباس پاسخ داد: «ان شاءالله فنون نظامی را یاد می گیرم، رزمنده ای خواهم شد و همراه مبارزان فلسطینی به نبرد با اشغالگران ادامه می دهیم تا قدس رها شود.» در پایان این گفت وگوی جالب، امام صدر، سید علی را مخاطب قرار داد و گفت: او یک نوجوان عادی نیست، شایسته است به کسب علم و معرفت اهتمام ورزد، تا استعدادهایش در مسیری درست شکوفا شود. بدین ترتیب، در حوزه امام صدر تحصیلات را آغاز کرد و پس از دو سال به دست امام صدر مُعمّم شد و سپس در حوزه نجف حدود نه سال درس خواند.
هنگامی که سید عباس برای تمرین های نظامی نزد رزمندگان فلسطین به یک اردوگاه آموزشی رفت، از ناحیه پا به شدت آسیب دید. روزی امام صدر با دیدن مشکل او در راه رفتن، علت را از پدرش رسید. پدر ماجرا را توضیح داد. امام صدر از سید عباس پرسید: «تو در این سن از فلسطین چه می دانی؟» او پاسخ داد: «مردمی مظلوم هستند که با فشار غاصبان صهیونیست، از سرزمین خود بیرون رانده شده‌اند و اکنون در اردوگاه ها زندگی سختی را می گذرانند. دنیا به فریاد آنان اعتنایی نمی کند. فلسطینی ها باید به قدس، خانه و سرزمین خویش بازگردند.» سید موسی پرسید: «فلسطینی ها چگونه می توانند به کشور خویش بازگردند؟» سید عباس جواب داد: «از راه مبارزه و جهاد.» صدر لبخندی زد و گفت: «تو چگونه می خواهی جهاد کنی؟» سید عباس پاسخ داد: «ان شاءالله فنون نظامی را یاد می گیرم، رزمنده ای خواهم شد و همراه مبارزان فلسطینی به نبرد با اشغالگران ادامه می دهیم تا قدس رها شود.» در پایان این گفت وگوی جالب، امام صدر، سید علی را مخاطب قرار داد و گفت: او یک نوجوان عادی نیست، شایسته است به کسب علم و معرفت اهتمام ورزد، تا استعدادهایش در مسیری درست شکوفا شود. بدین ترتیب، در حوزه امام صدر تحصیلات را آغاز کرد و پس از دو سال به دست امام صدر مُعمّم شد و سپس در حوزه نجف حدود نه سال درس خواند.
هنگام اقامت در نجف نیز سید عباس حلقه وصل آیت‌الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر بود. هر سال که به لبنان می آمد، ضمن دیدار با خانواده، هم امام صدر را از برنامه‌های شهید سید محمدباقر صدر باخبر می کرد و هم از تلاش‌های ایشان خبر می گرفت تا به سید محمدباقر صدر انتقال دهد. این ارتباط ها گاهی مخفیانه بود؛ چرا که خبر ستم های بعثی ها و فشار سیاسی آنان به علما و طلاب عراق، نمی‌توانست در حالت عادی گزارش شود و مأموران امنیتی مراقبت های شدیدی به عمل می آوردند که از این برنامه‌ها آگاه شوند.
هنگام اقامت در نجف نیز سید عباس حلقه وصل آیت‌الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر بود. هر سال که به لبنان می آمد، ضمن دیدار با خانواده، هم امام صدر را از برنامه‌های شهید سید محمدباقر صدر باخبر می‌کرد و هم از تلاش‌های ایشان خبر می گرفت تا به سید محمدباقر صدر انتقال دهد. این ارتباط ها گاهی مخفیانه بود؛ چرا که خبر ستم های بعثی ها و فشار سیاسی آنان به علما و طلاب عراق، نمی‌توانست در حالت عادی گزارش شود و مأموران امنیتی مراقبت های شدیدی به عمل می آوردند که از این برنامه‌ها آگاه شوند.
یک بار که مردم شیعه عراق بنا بر آداب و رسوم گذشته در ایام محرّم، با پای پیاده از نجف عازم کربلا بودند، هواپیماها، تانک ها، توپ خانه های ارتش بعث به آنان حمله کرد و افراد زیادی را به شهادت رساند. سید عباس بعد از این حادثه غم انگیز مخفیانه به لبنان آمد تا شهید امام موسی صدر را از شرایط آشفته و خونین عراق با خبر کند. سید عباس گاهی برای یک سفر دو روزه عازم لبنان می شد که برای امام موسی صدر نامه ای بیاورد یا نامه های ایشان را به نجف ببرد. این نوع اقدام ها چنان محرمانه صورت می گرفت که حتی خانواده سید از جزئیات آن با خبر نمی شدند. او حتی چندین بار مخفیانه در نجف به منزل امام خمینی رفت و از امام موسی صدر و شهید محمدباقر صدر به رهبر کبیر انقلاب اسلامی پیام هایی داد.
یک بار که مردم شیعه عراق بنا بر آداب و رسوم گذشته در ایام محرّم، با پای پیاده از نجف عازم کربلا بودند، هواپیماها، تانک ها، توپ خانه های ارتش بعث به آنان حمله کرد و افراد زیادی را به شهادت رساند. سید عباس بعد از این حادثه غم انگیز مخفیانه به لبنان آمد تا شهید امام موسی صدر را از شرایط آشفته و خونین عراق با خبر کند. سید عباس گاهی برای یک سفر دو روزه عازم لبنان می شد که برای امام موسی صدر نامه ای بیاورد یا نامه های ایشان را به نجف ببرد. این نوع اقدام ها چنان محرمانه صورت می گرفت که حتی خانواده سید از جزئیات آن با خبر نمی شدند. او حتی چندین بار مخفیانه در نجف به منزل امام خمینی رفت و از امام موسی صدر و شهید محمدباقر صدر به رهبر کبیر انقلاب اسلامی پیام هایی داد.
همین رفتارهای سیاسی سید عباس موجب شد شهید سید محمدباقر صدر از توطئه حزب بعث علیه وی نگران شود. ازاین رو، شخصاً بهای بلیت هواپیما را پرداخت و او را مکلف ساخت همان روز با همان پرواز، عراق را ترک کند و چون شرایط سیاسی این کشور به وی اجازه فعالیت‌های تبلیغی و اجتماعی نمی داد، هرگز به نجف بازنگشت.
همین رفتارهای سیاسی سید عباس موجب شد شهید سید محمدباقر صدر از توطئه حزب بعث علیه وی نگران شود. ازاین رو، شخصاً بهای بلیت هواپیما را پرداخت و او را مکلف ساخت همان روز با همان پرواز، عراق را ترک کند و چون شرایط سیاسی این کشور به وی اجازه فعالیت‌های تبلیغی و اجتماعی نمی داد، هرگز به نجف بازنگشت.
مدیریت حوزه ای که سید عباس بنیان کرد، با ایشان بود، ولی از حمایت های مالی و فکری سید موسی صدر بهره مند می شد. سید عباس از همان اول همراه شانزده طلبه حوزه، در یکی از دوره های آموزشی حرکت المحرومین که امام موسی صدر آن را تشکیل داده بود، فنون نظامی را فراگرفت. آن دوره در اردوگاه جنتا برگزار شد. سید عباس در دفتر یادداشتی که همراه در آن وقایع روزانه را یادداشت می کرد و تمام آنها موجود است، این مسائل را نوشته است.
مدیریت حوزه ای که سید عباس بنیان کرد، با ایشان بود، ولی از حمایت های مالی و فکری سید موسی صدر بهره مند می شد. سید عباس از همان اول همراه شانزده طلبه حوزه، در یکی از دوره های آموزشی حرکت المحرومین که امام موسی صدر آن را تشکیل داده بود، فنون نظامی را فراگرفت. آن دوره در اردوگاه جنتا برگزار شد. سید عباس در دفتر یادداشتی که همراه در آن وقایع روزانه را یادداشت می‌کرد و تمام آنها موجود است، این مسائل را نوشته است.
سید عباس نیروهای تحت تربیت و آموزش خود را به نقاط دوردست لبنان می فرستاد تا اندیشه های سیاسی و فرهنگی سید موسی صدر را برای اهالی آن نواحی و جوانان تشریح نمایند. این افراد در مورد خطرات روزافزون صهیونیسم برای جهان اسلام و نقشه های آینده آنان برای تهاجم به لبنان و تجزیه و ایجاد تفرقه در این کشور، هشدارهایی می‌دادند و درباره ضرورت مقابله با این غاصبان و جانیان، رهنمودهای فراوانی می‌کردند. البته شهید موسوی با حرکت المحرومین ارتباط آشکار نداشت و می کوشید کاملاً سرّی مسئولیت هایی را در این تشکل پیگیر باشد. سید عباس، امام صدر را استاد، مرشد، حامی و پدر معنوی خود مى‌دانست و در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی از او الگو می گرفت و بر این باور بود که امام موسی صدر برنامه‌هایی پیش گرفته که صهیونیسم جهانی را دچار هراس کرده است و سبب ربوده شدن آن بزرگوار را همین برنامه‌ها مى‌دانست.
سید عباس نیروهای تحت تربیت و آموزش خود را به نقاط دوردست لبنان می فرستاد تا اندیشه های سیاسی و فرهنگی سید موسی صدر را برای اهالی آن نواحی و جوانان تشریح نمایند. این افراد در مورد خطرات روزافزون صهیونیسم برای جهان اسلام و نقشه های آینده آنان برای تهاجم به لبنان و تجزیه و ایجاد تفرقه در این کشور، هشدارهایی می‌دادند و درباره ضرورت مقابله با این غاصبان و جانیان، رهنمودهای فراوانی می‌کردند. البته شهید موسوی با حرکت المحرومین ارتباط آشکار نداشت و می کوشید کاملاً سرّی مسئولیت هایی را در این تشکل پیگیر باشد. سید عباس، امام صدر را استاد، مرشد، حامی و پدر معنوی خود مى‌دانست و در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی از او الگو می گرفت و بر این باور بود که امام موسی صدر برنامه‌هایی پیش گرفته که صهیونیسم جهانی را دچار هراس کرده است و سبب ربوده شدن آن بزرگوار را همین برنامه‌ها مى‌دانست.


خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
خبر ارتحال تأثربرانگیز امام، از اعماق وجود تکانمان داد و احساس کردیم گویا تحولی در هستی به وقوع پیوسته است. آن لحظه ها برایمان با حزن و اندوه فراوان همراه بود. لحظه های خشوع برای تجسم روح بزرگی که به سوی خالقش عروج کرد.
خبر ارتحال تأثربرانگیز امام، از اعماق وجود تکانمان داد و احساس کردیم گویا تحولی در هستی به وقوع پیوسته است. آن لحظه ها برایمان با حزن و اندوه فراوان همراه بود. لحظه های خشوع برای تجسم روح بزرگی که به سوی خالقش عروج کرد.
در روز وفات امام، در شهر بعلبک با قلبی سرشار از حسرت و چشمانی اشکبار، با او وداع کرد و برای او گریست؛ گریه ای لبریز از درد فقدان او. سید بار دیگر در جمع مردم گفت: «مصیبت، بزرگ است، ولی ما امتی هستیم که با دست های امام خمینی رحمه الله تربیت شده ایم. مؤمنان سراسر جهان شجاعت، کرامت و عزت خود را وامدار او هستند».
در روز وفات امام، در شهر بعلبک با قلبی سرشار از حسرت و چشمانی اشکبار، با او وداع کرد و برای او گریست؛ گریه ای لبریز از درد فقدان او. سید بار دیگر در جمع مردم گفت: «مصیبت، بزرگ است، ولی ما امتی هستیم که با دست های امام خمینی رحمه الله تربیت شده ایم. مؤمنان سراسر جهان شجاعت، کرامت و عزت خود را وامدار او هستند».
آن بزرگوار مدرسه علمیه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف را پایگاه فرستادگان امام خمینی یعنی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی کرد. همانان که به فرمان امام برای مبارزه با دشمن صهیونیستی و آموزش جوانان مجاهد لبنان و آماده سازی آنان و نیز دمیدن روح مبارزه جویی در میان مردم، آمده بودند و آن بزرگوار از پیشگامان در پیوستن به اولین دوره آموزشی بود. او درباره این تجربه گفته است:
آن بزرگوار مدرسه علمیه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف را پایگاه فرستادگان امام خمینی یعنی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی‌کرد. همانان که به فرمان امام برای مبارزه با دشمن صهیونیستی و آموزش جوانان مجاهد لبنان و آماده سازی آنان و نیز دمیدن روح مبارزه جویی در میان مردم، آمده بودند و آن بزرگوار از پیشگامان در پیوستن به اولین دوره آموزشی بود. او درباره این تجربه گفته است:
با صراحت به عنوان کسی که فارغ التحصیل یکی از مهم ترین مراکز حوزه علمیه نجف اشرف است، می گویم: آنگاه که به صفوف پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شدم و به اولین دوره آنان پیوستم، احساس کردم وارد فضایی از اسلام حقیقی شدم و از آن بهره های فراوان بردم و این تلقی حسن بود به عنوان یک پیشتاز مکتب. پس چگونه است حال جوانانی که به صفوف پاسداران می پیوندند؟
با صراحت به عنوان کسی که فارغ التحصیل یکی از مهم ترین مراکز حوزه علمیه نجف اشرف است، می گویم: آنگاه که به صفوف پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شدم و به اولین دوره آنان پیوستم، احساس کردم وارد فضایی از اسلام حقیقی شدم و از آن بهره های فراوان بردم و این تلقی حسن بود به عنوان یک پیشتاز مکتب. پس چگونه است حال جوانانی که به صفوف پاسداران می پیوندند؟
از آن زمان مردم به شکل صحیح بر ضد دشمنان اسلام یعنی اسرائیل و مستکبران جهانی، بسیج و با اصول انقلاب اسلامی آشنا شدند.
از آن زمان مردم به شکل صحیح بر ضد دشمنان اسلام یعنی اسرائیل و مستکبران جهانی، بسیج و با اصول انقلاب اسلامی آشنا شدند.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
از سویی چرخش ایدئولوژیک برخی عناصر سیاسی امل از مذهب شیعه به سمت حرکت سیاسی لائیک، انگیزه جوانان شیعی را برای پیوستن به صفوف مجاهدان تقویت کرد. مجموعه های متفرق اسلام گرا که بعلبک را پایگاه خود قرار داده بودند، به تدریج دریافتند در شرایط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و یکپارچگی است. آنان در اثرپذیری از دیدگاه های سیاسی امام خمینی رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائیل، با یکدیگر متحد بودند. ازاین رو، به این نتیجه رسیدند که در شرایطی که ظرفیت لازم برای مبارزه با دشمن خارجی در دیگر احزاب و سازمان‌های سیاسی وجود ندارد، باید با بهره گیری از تجربه های ایران به فکر ایجاد تشکیلاتی متناسب با اوضاع جاری خود باشند.
از سویی چرخش ایدئولوژیک برخی عناصر سیاسی امل از مذهب شیعه به سمت حرکت سیاسی لائیک، انگیزه جوانان شیعی را برای پیوستن به صفوف مجاهدان تقویت کرد. مجموعه های متفرق اسلام گرا که بعلبک را پایگاه خود قرار داده بودند، به تدریج دریافتند در شرایط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و یکپارچگی است. آنان در اثرپذیری از دیدگاه های سیاسی امام خمینی رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائیل، با یکدیگر متحد بودند. ازاین رو، به این نتیجه رسیدند که در شرایطی که ظرفیت لازم برای مبارزه با دشمن خارجی در دیگر احزاب و سازمان‌های سیاسی وجود ندارد، باید با بهره گیری از تجربه های ایران به فکر ایجاد تشکیلاتی متناسب با اوضاع جاری خود باشند.
از طرف دیگر در سال 1982م. لبنان به عنوان مرکز یک کشور اسلامی در قلب خاورمیانه، سقوط کرد و به اشغال نیروهای صهیونیستی درآمد. بدین ترتیب، دوران مقاومت نیروهای فلسطینی علیه اسرائیل در خاک لبنان خاتمه یافت. پیش تر، قوای ارتش سوریه نیز از بیروت و اطراف آن عقب نشسته و پشت ارتفاعات بقاع مستقر شده بودند. جریان های ملی، عربی و چپ فلسطینی و لبنانی با نومیدی و سرخوردگی، از صحنه خارج شده بودند.
از طرف دیگر در سال 1982م. لبنان به عنوان مرکز یک کشور اسلامی در قلب خاورمیانه، سقوط کرد و به اشغال نیروهای صهیونیستی درآمد. بدین ترتیب، دوران مقاومت نیروهای فلسطینی علیه اسرائیل در خاک لبنان خاتمه یافت. پیش تر، قوای ارتش سوریه نیز از بیروت و اطراف آن عقب نشسته و پشت ارتفاعات بقاع مستقر شده بودند. جریان های ملی، عربی و چپ فلسطینی و لبنانی با نومیدی و سرخوردگی، از صحنه خارج شده بودند.
دولت غاصب صهیونیستی، که هیچ قدرتی را پیش روی نمی یافت و همگان را تهدید می کرد، یکی از متحدان خود را به ریاست جمهوری لبنان گمارد تا هرم قدرت در این سرزمین، شیعیان را زیر سیطره خود درآورد.
دولت غاصب صهیونیستی، که هیچ قدرتی را پیش روی نمی یافت و همگان را تهدید می‌کرد، یکی از متحدان خود را به ریاست جمهوری لبنان گمارد تا هرم قدرت در این سرزمین، شیعیان را زیر سیطره خود درآورد.
در این شرایط گروهی از جوانان شیعه با برنامه ریزی ها و تدبیر و فراست سید عباس موسوی و برخی از همکارانش، در دره بقاع جمع شدند تا حرکت جدیدی را برای رهایی کشورشان از سلطه اسرائیل آغاز کنند.
در این شرایط گروهی از جوانان شیعه با برنامه ریزی ها و تدبیر و فراست سید عباس موسوی و برخی از همکارانش، در دره بقاع جمع شدند تا حرکت جدیدی را برای رهایی کشورشان از سلطه اسرائیل آغاز کنند.
این گروه نوپای مقاوم، که بعدها حزب الله نام گرفت، با سازماندهی نیروهای شیعه در مناطق مختلف اعم از بقاع، بیروت و جنوب لبنان، مقاومت علیه اشغالگران را آغاز کرد. وجه تمایز این تشکل شیعی از دیگر نیروهای مقاومت فلسطینی و لبنانی در چند نکته نهفته بود؛ اول آنکه گرایش اسلامی‌داشت و ازاین روی شاخه نظامی خود را مقاومت اسلامی نام نهاد و دیگر اینکه مبارزه علیه صهیونیسم را با محوریت دفاع از مردم و توجه به خواسته‌های آنان اداره می کرد. همچنین حفاظت از جان و مال آنان را در نظر گرفت و حمایت وسیع مردم، آن را آسیب ناپذیر می کرد.
این گروه نوپای مقاوم، که بعدها حزب الله نام گرفت، با سازماندهی نیروهای شیعه در مناطق مختلف اعم از بقاع، بیروت و جنوب لبنان، مقاومت علیه اشغالگران را آغاز کرد. وجه تمایز این تشکل شیعی از دیگر نیروهای مقاومت فلسطینی و لبنانی در چند نکته نهفته بود؛ اول آنکه گرایش اسلامی‌داشت و ازاین روی شاخه نظامی خود را مقاومت اسلامی نام نهاد و دیگر اینکه مبارزه علیه صهیونیسم را با محوریت دفاع از مردم و توجه به خواسته‌های آنان اداره می‌کرد. همچنین حفاظت از جان و مال آنان را در نظر گرفت و حمایت وسیع مردم، آن را آسیب ناپذیر می‌کرد.
از سوی دیگر حزب الله هیچ گاه در چنبره جاذبه های سیاست داخلی گرفتار نشد و از پذیرش سمت های رسمی دولتی اعم از وزارت و مانند آن پرهیز کرد تا بی پیرایه به انجام رسالت خویش بپردازد. هرچند به منظور فراهم کردن حمایت های سیاسی برای مقاومت، در اولین انتخابات پارلمانی بعد از جنگ های داخلی سال 1992م. شرکت کرد و وزن سیاسی سنگین و حمایت وسیع مردمی از خود را به رخ دشمنان و مخالفان کشید و یکی از بزرگ‌ترین فراکسیون های پارلمان لبنان را تشکیل داد.
از سوی دیگر حزب الله هیچ گاه در چنبره جاذبه های سیاست داخلی گرفتار نشد و از پذیرش سمت های رسمی دولتی اعم از وزارت و مانند آن پرهیز کرد تا بی پیرایه به انجام رسالت خویش بپردازد. هرچند به منظور فراهم کردن حمایت های سیاسی برای مقاومت، در اولین انتخابات پارلمانی بعد از جنگ های داخلی سال 1992م. شرکت کرد و وزن سیاسی سنگین و حمایت وسیع مردمی از خود را به رخ دشمنان و مخالفان کشید و یکی از بزرگ‌ترین فراکسیون های پارلمان لبنان را تشکیل داد.
مناسبات حزب الله با تمام طرف های داخلی لبنانی، روابط استراتژیک با سوریه و ایران، تکیه بر عقل و تدبیر، به کارگیری علم، معرفت، منطق و سیاست، همگی در خدمت رسالت اصلی آن یعنی مبارزه علیه صهیونیست ها درآمد.
مناسبات حزب الله با تمام طرف های داخلی لبنانی، روابط استراتژیک با سوریه و ایران، تکیه بر عقل و تدبیر، به کارگیری علم، معرفت، منطق و سیاست، همگی در خدمت رسالت اصلی آن یعنی مبارزه علیه صهیونیست ها درآمد.
با این همه پرسش اصلی این است که چگونه با وجود اقلیت بودن حزب الله و فشارها، آوارگی ها و سختی های زیاد، این مشکلات را تحمل کرده است و نه تنها توانسته به حیات خود ادامه دهد، بلکه تأثیر عمیقی بر فرهنگ و اجتماع کشورهای اسلامی بگذارد و غاصبان قدس و استکبار را در هراسی عمیق فرو برد؟ پاسخ این پرسش گرچه روشن، بایسته است از دیدگاه دکتر فرانسوا توال که حاصل سال‌ها مطالعه و پژوهش او درباره تشکّل های شیعه است، استفاده کرد:
با این همه پرسش اصلی این است که چگونه با وجود اقلیت بودن حزب الله و فشارها، آوارگی ها و سختی های زیاد، این مشکلات را تحمل کرده است و نه تنها توانسته به حیات خود ادامه دهد، بلکه تأثیر عمیقی بر فرهنگ و اجتماع کشورهای اسلامی بگذارد و غاصبان قدس و استکبار را در هراسی عمیق فرو برد؟ پاسخ این پرسش گرچه روشن، بایسته است از دیدگاه دکتر فرانسوا توال که حاصل سال‌ها مطالعه و پژوهش او درباره تشکّل های شیعه است، استفاده کرد:
1. اعتقاد به اصل مهدویت: یعنی شیعه هیچ گاه به وضع موجود تن در نمی‌دهد و افق نگاه خود را معطوف آرمان شهری می نماید که حاکم آن مردی الهی، پیام آور عدالت، صلح و امنیت است و تلاش برای فراهم آوردن زمینه های ظهور آن منجی، تلاش حزب الله را مضاعف می کرد. سید عباس که نیروی محرکه مقاومت اسلامی و حزب الله بود، هر صبح دم با حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف تجدید عهد می‌نمود. به گفته شیخ محمد بزیک، سید شهید با تمام وجودش، فکرش، جهادش و سخنرانی هایش، برای امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف زندگی می کرد.
1. اعتقاد به اصل مهدویت: یعنی شیعه هیچ گاه به وضع موجود تن در نمی‌دهد و افق نگاه خود را معطوف آرمان شهری می نماید که حاکم آن مردی الهی، پیام آور عدالت، صلح و امنیت است و تلاش برای فراهم آوردن زمینه های ظهور آن منجی، تلاش حزب الله را مضاعف می‌کرد. سید عباس که نیروی محرکه مقاومت اسلامی و حزب الله بود، هر صبح دم با حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف تجدید عهد می‌نمود. به گفته شیخ محمد بزیک، سید شهید با تمام وجودش، فکرش، جهادش و سخنرانی هایش، برای امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف زندگی می‌کرد.
2. اعتقاد رهبر حزب الله به عاشورا: که بر اساس آن، در راه تحقق آرمان های الهی و مبارزه با ستم جائران، «چه بکشی و چه کشته شوی» را عاملی حیاتی در پویایی و ماندگاری دانسته است. سید شهید حرکت خود برای پایداری در برابر دشمنان متجاوز صهیونیستی را با الهام از فرهنگ عاشورا آغاز کرد. معنویت رزمندگان را با حماسه های کربلا تقویت می کرد. در روضه ها، سخنرانی ها و خطابه ها از مصائب دشت نینوا می‌گفت و فداکاران لبنان را با دلاوران عاشورایی از طریق اشک و آه و زاری پیوند می داد.
2. اعتقاد رهبر حزب الله به عاشورا: که بر اساس آن، در راه تحقق آرمان های الهی و مبارزه با ستم جائران، «چه بکشی و چه کشته شوی» را عاملی حیاتی در پویایی و ماندگاری دانسته است. سید شهید حرکت خود برای پایداری در برابر دشمنان متجاوز صهیونیستی را با الهام از فرهنگ عاشورا آغاز کرد. معنویت رزمندگان را با حماسه های کربلا تقویت می‌کرد. در روضه ها، سخنرانی ها و خطابه ها از مصائب دشت نینوا می‌گفت و فداکاران لبنان را با دلاوران عاشورایی از طریق اشک و آه و زاری پیوند می داد.
3. اعتقاد به ولایت و مرجعیت: سید شهید در ترسیم مسیر مقاومت، به پیروی از ولایت فقیه سخت پایبند بود و می‌گفت سکان هدایت ما به دست آگاه ترین افراد است. این شخص امام خمینی است و پس از او مقتدای ما ولی امر مسلمین، حضرت آیت‌الله خامنه ای است.
3. اعتقاد به ولایت و مرجعیت: سید شهید در ترسیم مسیر مقاومت، به پیروی از ولایت فقیه سخت پایبند بود و می‌گفت سکان هدایت ما به دست آگاه ترین افراد است. این شخص امام خمینی است و پس از او مقتدای ما ولی امر مسلمین، حضرت آیت‌الله خامنه ای است.
حزب الله با تدبیر سید عباس و یاران و شاگردانش با مقاومت، حضور خود را در صحنه عمل نشان داد و حضوری برجسته را در مدتی کوتاه و در خلال عملیاتی جهادی رقم زد. پایبندی عقیدتی این تشکل، او را وادار کرد که اشغالگری را مردود بداند و با غاصبان به نبرد برخیزد. با این روش روشن بود که جهاد را به کارهای دیگر اولویت می داد، ولی دارای خط مشی و رویکردی برای زندگی، در همه ابعاد فراگیر آن بود. هرگز در گرو ه های مبارز نظامی محصور نشد، بلکه در همه بافت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم حضور داشت و به جریانی کاملاً مردمی تبدیل شد.
حزب الله با تدبیر سید عباس و یاران و شاگردانش با مقاومت، حضور خود را در صحنه عمل نشان داد و حضوری برجسته را در مدتی کوتاه و در خلال عملیاتی جهادی رقم زد. پایبندی عقیدتی این تشکل، او را وادار کرد که اشغالگری را مردود بداند و با غاصبان به نبرد برخیزد. با این روش روشن بود که جهاد را به کارهای دیگر اولویت می داد، ولی دارای خط مشی و رویکردی برای زندگی، در همه ابعاد فراگیر آن بود. هرگز در گرو ه های مبارز نظامی محصور نشد، بلکه در همه بافت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم حضور داشت و به جریانی کاملاً مردمی تبدیل شد.
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
==همدردی با مسلمانان جهان==
==همدردی با مسلمانان جهان==


سید عباس در همان دوران زندگی در نجف، برای چاره اندیشی برخی مشکلات کشورهای اسلامی به پا خاست و انجمن هفتگی تشکیل داد که در آن با بعضی از برادرانش اجتماع می کرد. آنان طی جلسه هایی منظم و هدف دار، اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و مسائل فرهنگی و ارتباطی امت مسلمان از جنوب افریقا تا شرق آسیا را مطالعه و بررسی می‌کردند.
سید عباس در همان دوران زندگی در نجف، برای چاره اندیشی برخی مشکلات کشورهای اسلامی به پا خاست و انجمن هفتگی تشکیل داد که در آن با بعضی از برادرانش اجتماع می‌کرد. آنان طی جلسه هایی منظم و هدف دار، اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و مسائل فرهنگی و ارتباطی امت مسلمان از جنوب افریقا تا شرق آسیا را مطالعه و بررسی می‌کردند.
سید حتی آنگاه که به شهادت رسید، حتی اندوه مسلمانان الجزایر و آسیای مرکزی و قفقاز را با خود همراه داشت. در حالی کشته شد که در چشمانش اشکی بر مسلمانان مظلوم برمه (میانمار) جمع شده و غم افراد مسلمان سرزمین کشمیر قلبش را در فشار قرار داده بود.
سید حتی آنگاه که به شهادت رسید، حتی اندوه مسلمانان الجزایر و آسیای مرکزی و قفقاز را با خود همراه داشت. در حالی کشته شد که در چشمانش اشکی بر مسلمانان مظلوم برمه (میانمار) جمع شده و غم افراد مسلمان سرزمین کشمیر قلبش را در فشار قرار داده بود.
در زندگی کوتاه ولی پربارش، با مسلمانان چهارسوی جهان پیوند داشت و از آنان در منزلش به گرمی و با اشتیاق استقبال می کرد. از هر کجا که آمده بودند با آغوش باز می پذیرفت. گاه نیز در سنگرهای جهاد، به دیدارشان می شتافت. به رفع گرفتاری های امت مسلمان از آزادی گرفته، تا استقلال، عزت و اتحاد، صادقانه و خالصانه اهتمام می ورزید.
در زندگی کوتاه ولی پربارش، با مسلمانان چهارسوی جهان پیوند داشت و از آنان در منزلش به گرمی و با اشتیاق استقبال می‌کرد. از هر کجا که آمده بودند با آغوش باز می پذیرفت. گاه نیز در سنگرهای جهاد، به دیدارشان می شتافت. به رفع گرفتاری های امت مسلمان از آزادی گرفته، تا استقلال، عزت و اتحاد، صادقانه و خالصانه اهتمام می ورزید.
اصرار داشت در قلب و کانون واقعیت های تلخ و شیرین و فراز و فرودهای جهان اسلام قرار گیرد و در این راه از تمام امکانات فکری، تبلیغی، قلبی و روحی، تأیید زبانی و مادی و اقدام های عملی در موقعیت های پیشگامی در جهاد، دریغ نمی ورزید. چنان که در پاییز سال 1362 شمسی برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی رژیم بعثی، در عملیات فجر شرکت جست تا سرانجام به درخواست امام خمینی رحمه الله و بنا بر اتفاق نظر مسئولان امر به لبنان بازگشت؛ چرا که صحنه های نبرد در جنوب این کشور بیش از جبهه عراق به او نیازمند بود.
اصرار داشت در قلب و کانون واقعیت های تلخ و شیرین و فراز و فرودهای جهان اسلام قرار گیرد و در این راه از تمام امکانات فکری، تبلیغی، قلبی و روحی، تأیید زبانی و مادی و اقدام های عملی در موقعیت های پیشگامی در جهاد، دریغ نمی ورزید. چنان که در پاییز سال 1362 شمسی برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی رژیم بعثی، در عملیات فجر شرکت جست تا سرانجام به درخواست امام خمینی رحمه الله و بنا بر اتفاق نظر مسئولان امر به لبنان بازگشت؛ چرا که صحنه های نبرد در جنوب این کشور بیش از جبهه عراق به او نیازمند بود.
سپس به سرزمین های پاکستان، کشمیر و افغانستان رفت و در کنفرانس های سیاسی، فکری و فرهنگی در تهران، اسلام آباد، دمشق، آلمان و لبنان حاضر شد. در اجتماع ها و گردهم آیی هایی که درباره موضوع فلسطین، جامو و کشمیر یا هم بستگی با مسلمانان انقلابی در الجزایر، مراکش، تونس، مصر و عراق یا دیگران منعقد می شد نیز حضوری مداوم و فعال داشت.
سپس به سرزمین های پاکستان، کشمیر و افغانستان رفت و در کنفرانس های سیاسی، فکری و فرهنگی در تهران، اسلام آباد، دمشق، آلمان و لبنان حاضر شد. در اجتماع ها و گردهم آیی هایی که درباره موضوع فلسطین، جامو و کشمیر یا هم بستگی با مسلمانان انقلابی در الجزایر، مراکش، تونس، مصر و عراق یا دیگران منعقد می شد نیز حضوری مداوم و فعال داشت.
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
==سید سلحشوران==
==سید سلحشوران==


سید عباس که دل را متوجه خدا کرده بود، خود را به پایگاه استواری پیوند زد که شدیدترین توفان ها هم آن را به تلاطم وانمی‌داشت. این قدرت روحی و معنوی، وی را به انسانی شجاع، مقاوم، قاطع و پایدار تبدیل کرد. انس با فرهنگ عاشورا و حماسه حسینی و تأثیرپذیری از صلابت علوی، سید عباس را در مسیر فداکاری و جانبازی مصمم تر می کرد و در این راه خالصانه ترین تلاش‌ها را به کار گرفت تا آنکه خداوند متعال وی را مشمول فضل خویش ساخت و او را در زمره شهدا قرار داد.
سید عباس که دل را متوجه خدا کرده بود، خود را به پایگاه استواری پیوند زد که شدیدترین توفان ها هم آن را به تلاطم وانمی‌داشت. این قدرت روحی و معنوی، وی را به انسانی شجاع، مقاوم، قاطع و پایدار تبدیل کرد. انس با فرهنگ عاشورا و حماسه حسینی و تأثیرپذیری از صلابت علوی، سید عباس را در مسیر فداکاری و جانبازی مصمم تر می‌کرد و در این راه خالصانه ترین تلاش‌ها را به کار گرفت تا آنکه خداوند متعال وی را مشمول فضل خویش ساخت و او را در زمره شهدا قرار داد.
سید عباس خود، چنین نغمه سرایی کرده است:
سید عباس خود، چنین نغمه سرایی کرده است:
به خاطر تو ای خداوند بزرگ جان هایمان را ارزانی خواهیم کرد، فرزندانمان و همه چیزمان را تقدیم می کنیم. دنیا را با تمام آراستگی ها و زیور و آ ذین هایش رها می نماییم، باشد که این روندِ حرکت، پیوسته برقرار و مستدام گردد.
به خاطر تو ای خداوند بزرگ جان هایمان را ارزانی خواهیم کرد، فرزندانمان و همه چیزمان را تقدیم می کنیم. دنیا را با تمام آراستگی ها و زیور و آ ذین هایش رها می نماییم، باشد که این روندِ حرکت، پیوسته برقرار و مستدام گردد.
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
در آن هنگام که همه خود را شکست خورده می پنداشتند و صداها خاموش و فضای نومیدانه ای بر ذهن ها چیره شده بود، فریاد سید به همراه برخی یاران فداکارش در آسمان لبنان طنین افکند و بارقه های امید را بر دل ها دمید. کوشید هاله وحشت و هراس را که مردم دچارش بودند، از بین ببرد و به مردم اعتماد به نفس بدهد.
در آن هنگام که همه خود را شکست خورده می پنداشتند و صداها خاموش و فضای نومیدانه ای بر ذهن ها چیره شده بود، فریاد سید به همراه برخی یاران فداکارش در آسمان لبنان طنین افکند و بارقه های امید را بر دل ها دمید. کوشید هاله وحشت و هراس را که مردم دچارش بودند، از بین ببرد و به مردم اعتماد به نفس بدهد.
سید نمی‌توانست برخی صحنه های ذلت و خواری مردم را ببیند، به همین دلیل با تشکیل هسته های مقاومت و انجام برخی عملیات نظامی، به مردم ثابت کرد این دشمن در اندازه ای نیست که شرایط غم انگیز و شکست های پیاپی را به شما تحمیل کند. جوانان دلیر و مجاهد ما می توانند به آسانی آن را نابود سازند. مردم وقتی پیروزی های نیروهای مسلمان و مؤمن را دیدند، در فضای جدید، از روحیه همراه با زبونی فاصله گرفتند و از آن پس به خیابان ها می آمدند و دشمنان متجاوز و غاصب را به مبارزه می طلبیدند. در این مراحل، دشمن استهزا شد و حتی کودکان در خیابان ها دشمن صهیونیستی را دچار فشارهای عصبی کرده بودند؛ همان دشمنی که ارتش چندین کشور از آن هراس داشت.
سید نمی‌توانست برخی صحنه های ذلت و خواری مردم را ببیند، به همین دلیل با تشکیل هسته های مقاومت و انجام برخی عملیات نظامی، به مردم ثابت کرد این دشمن در اندازه ای نیست که شرایط غم انگیز و شکست های پیاپی را به شما تحمیل کند. جوانان دلیر و مجاهد ما می توانند به آسانی آن را نابود سازند. مردم وقتی پیروزی های نیروهای مسلمان و مؤمن را دیدند، در فضای جدید، از روحیه همراه با زبونی فاصله گرفتند و از آن پس به خیابان ها می آمدند و دشمنان متجاوز و غاصب را به مبارزه می طلبیدند. در این مراحل، دشمن استهزا شد و حتی کودکان در خیابان ها دشمن صهیونیستی را دچار فشارهای عصبی کرده بودند؛ همان دشمنی که ارتش چندین کشور از آن هراس داشت.
سید عباس و جهاد و دفاع همزاد بودند، هرگاه نام مجاهدان به میان می آمد، او از زمره پیشتازان بود که بدون هیچ تأمل و تشویشی با دشمنان صهیونیست به مبارزه برمی خاست. هرگاه مدافعان دلاور در طلب شهادت از یکدیگر سبقت می جستند، او را در صفوف خود می دیدند، عزم و همتشان را جزم می کرد، معنویتشان را بالا می برد و در رسیدن به لقاءالله از آنان پیشی می گرفت، به مبارزه پی درپی عادت داشت، به ویژه در سنگرهای مقدّم در رویارویی با اشغالگران در این راه از زمان اشغال، لحظه ای از مبارزه دست نکشید.
سید عباس و جهاد و دفاع همزاد بودند، هرگاه نام مجاهدان به میان می آمد، او از زمره پیشتازان بود که بدون هیچ تأمل و تشویشی با دشمنان صهیونیست به مبارزه برمی خاست. هرگاه مدافعان دلاور در طلب شهادت از یکدیگر سبقت می جستند، او را در صفوف خود می دیدند، عزم و همتشان را جزم می‌کرد، معنویتشان را بالا می برد و در رسیدن به لقاءالله از آنان پیشی می گرفت، به مبارزه پی درپی عادت داشت، به ویژه در سنگرهای مقدّم در رویارویی با اشغالگران در این راه از زمان اشغال، لحظه ای از مبارزه دست نکشید.


==آخرین سخنرانی، وداع آخر==
==آخرین سخنرانی، وداع آخر==
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:


یکی از چهار خلبانی که مجری جنایت ترور شهید موسوی دبیر کل سابق حزب الله لبنان بود، بعد از شانزده سال در بهمن 1386، واقعه به شهادت رساندن وی را چنین شرح داد: ما قصد داشتیم سید عباس موسوی را برباییم و این عملیات به دستور مستقیم ایهود باراک، رئیس ستاد ارتش وقت رژیم صهیونیستی، صورت گرفت، ولی چون شکست خوردیم، از فرماندهی دستوری گرفتیم مبنی بر اینکه هرچه سریع تر تمامی اعضای کاروان همراه سید عباس موسوی هدف حملات موشکی و گلوله باران قرار گیرند.
یکی از چهار خلبانی که مجری جنایت ترور شهید موسوی دبیر کل سابق حزب الله لبنان بود، بعد از شانزده سال در بهمن 1386، واقعه به شهادت رساندن وی را چنین شرح داد: ما قصد داشتیم سید عباس موسوی را برباییم و این عملیات به دستور مستقیم ایهود باراک، رئیس ستاد ارتش وقت رژیم صهیونیستی، صورت گرفت، ولی چون شکست خوردیم، از فرماندهی دستوری گرفتیم مبنی بر اینکه هرچه سریع تر تمامی اعضای کاروان همراه سید عباس موسوی هدف حملات موشکی و گلوله باران قرار گیرند.
سه ساعت طول کشید تا اجرای دستور لازم را برای پرواز به سوی هدف آغاز کردیم. ضمن آنکه یک تیم متشکل از نیروهای امنیتی، در داخل لبنان به طور دقیق تحرکات سید عباس را در نظر داشتند. ما ابتدا اطلاعاتی درباره آغاز حرکت کاروان دریافت کردیم. بی درنگ به سوی هدف پرواز نمودیم تا فرصتی را از دست ندهیم. زمانی که دو بالگرد برای یورش به سوی کاروان، در حال حرکت بودند، دو بالگرد دیگر به سمت ساحل لبنان حرکت می کرد تا در صورت تغییر مسیر ناگهانی کاروان به سوی کرانه مدیترانه، آنها را در این قسمت به دام اندازیم.
سه ساعت طول کشید تا اجرای دستور لازم را برای پرواز به سوی هدف آغاز کردیم. ضمن آنکه یک تیم متشکل از نیروهای امنیتی، در داخل لبنان به طور دقیق تحرکات سید عباس را در نظر داشتند. ما ابتدا اطلاعاتی درباره آغاز حرکت کاروان دریافت کردیم. بی درنگ به سوی هدف پرواز نمودیم تا فرصتی را از دست ندهیم. زمانی که دو بالگرد برای یورش به سوی کاروان، در حال حرکت بودند، دو بالگرد دیگر به سمت ساحل لبنان حرکت می‌کرد تا در صورت تغییر مسیر ناگهانی کاروان به سوی کرانه مدیترانه، آنها را در این قسمت به دام اندازیم.
بعد از ده دقیقه کاروان حامل خودروهای مشکی رنگ و یک دستگاه جیپ حامل محافظان سید عباس شناسایی گردید. خودرو حامل سید عباس که از قصد ما آگاه شد، چندین بار برای گمراه کردن ما، مسیر خود را در درون کاروان تغییر داد به گونه‌ای که ما موفق نشدیم خودرو حامل وی را تشخیص دهیم. در این لحظه با فرماندهی تماس برقرار کردیم. موضوع را به آگاهی آنان رساندیم. در پاسخ دستور داده شد تمام کاروان را با خاک یکسان کنیم تا خیالمان از هدف اصلی راحت شود.
بعد از ده دقیقه کاروان حامل خودروهای مشکی رنگ و یک دستگاه جیپ حامل محافظان سید عباس شناسایی گردید. خودرو حامل سید عباس که از قصد ما آگاه شد، چندین بار برای گمراه کردن ما، مسیر خود را در درون کاروان تغییر داد به گونه‌ای که ما موفق نشدیم خودرو حامل وی را تشخیص دهیم. در این لحظه با فرماندهی تماس برقرار کردیم. موضوع را به آگاهی آنان رساندیم. در پاسخ دستور داده شد تمام کاروان را با خاک یکسان کنیم تا خیالمان از هدف اصلی راحت شود.
بالگردهایی که خلبانان آنها در ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند، موشک نخست را شلیک کردند که به انفجار نخستین خودرو و سرنگونی آن منجر شد. اگرچه بالگرد من از چند ناحیه زمین هدف گلوله قرار گرفت، موفق شدیم از صحنه بگریزیم. پس از فرود، از طریق رسانه‌های گروهی باخبر شدیم که موسوی، اعضای خانواده و برخی همراهانش به قتل رسیده اند. اگرچه مى‌دانستیم شخص مهمی را باید هدف قرار دهیم و در واقع چگونگی حرکت و تعداد خودروهای کاروان هم دلیلی بر آن بود، به ما گفته نشد این شخص مهم دبیر کل حزب الله است.
بالگردهایی که خلبانان آنها در ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند، موشک نخست را شلیک کردند که به انفجار نخستین خودرو و سرنگونی آن منجر شد. اگرچه بالگرد من از چند ناحیه زمین هدف گلوله قرار گرفت، موفق شدیم از صحنه بگریزیم. پس از فرود، از طریق رسانه‌های گروهی باخبر شدیم که موسوی، اعضای خانواده و برخی همراهانش به قتل رسیده اند. اگرچه مى‌دانستیم شخص مهمی را باید هدف قرار دهیم و در واقع چگونگی حرکت و تعداد خودروهای کاروان هم دلیلی بر آن بود، به ما گفته نشد این شخص مهم دبیر کل حزب الله است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش