۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
جز (جایگزینی متن - '.او' به '. او') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=مسیحی شدن سلمان= | =مسیحی شدن سلمان= | ||
<br> | <br> | ||
سلمان وقتی به شام رسید سراغ داناترین و متدین ترین مرد مسیحی را گرفت، مردم او را به سمت رهبر مذهبی خود در [[کلیسا]] راهنمایی کردند. او به کلیسا رفت و به رهبر مذهبی آن قوم گفت: من دوست دارم به دین شما روی بیاورم و در خدمت شما باشم تا اصول و احکام این دین را از شما یاد بگیرم.او درخواست سلمان را قبول کرد و بدین صورت او یکی از خدمتکاران و شاگردان آن رهبر مذهبی شد. | سلمان وقتی به شام رسید سراغ داناترین و متدین ترین مرد مسیحی را گرفت، مردم او را به سمت رهبر مذهبی خود در [[کلیسا]] راهنمایی کردند. او به کلیسا رفت و به رهبر مذهبی آن قوم گفت: من دوست دارم به دین شما روی بیاورم و در خدمت شما باشم تا اصول و احکام این دین را از شما یاد بگیرم. او درخواست سلمان را قبول کرد و بدین صورت او یکی از خدمتکاران و شاگردان آن رهبر مذهبی شد. | ||
<br> | <br> | ||
کم کم سلمان پی برد که آن کشیش، مردی خیانتکار و بدکردار است، زیرا او مردم را به صدقه دادن تشویق میکرد ولی صدقاتی را که از مردم برای فقرا جمع میکرد، پس انداز میکرد و به مستمندان نمیرساند، در واقع آنچه به مردم میگفت، شعاری بیش نبود. | کم کم سلمان پی برد که آن کشیش، مردی خیانتکار و بدکردار است، زیرا او مردم را به صدقه دادن تشویق میکرد ولی صدقاتی را که از مردم برای فقرا جمع میکرد، پس انداز میکرد و به مستمندان نمیرساند، در واقع آنچه به مردم میگفت، شعاری بیش نبود. |