۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شوند' به 'میشوند') |
جز (جایگزینی متن - 'داده اند' به 'دادهاند') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
در نگاه ابوالحسن اشعری، استدلال عقلی در عقاید دینی، مانند استدلال از شاهد به غایب یعنی محسوس به نامحسوس است. به این معنا که انسان در مسیر استدلال عقلی، احکام مربوط به امور دنیا را که از نوع محسوس است به موضوعات مشابهی در جهان ناشناخته سریان میدهد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۶</ref> | در نگاه ابوالحسن اشعری، استدلال عقلی در عقاید دینی، مانند استدلال از شاهد به غایب یعنی محسوس به نامحسوس است. به این معنا که انسان در مسیر استدلال عقلی، احکام مربوط به امور دنیا را که از نوع محسوس است به موضوعات مشابهی در جهان ناشناخته سریان میدهد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۶</ref> | ||
البته اشعری اعتبار قیاس را میپذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمیدهد که معتزلیان | البته اشعری اعتبار قیاس را میپذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمیدهد که معتزلیان دادهاند. با این وجود، توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد. <ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | ||
==اشاره به برخی از آراء و عقاید== | ==اشاره به برخی از آراء و عقاید== |