۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'درس ها' به 'درسها') |
جز (جایگزینی متن - 'فارغ التحصیل' به 'فارغالتحصیل') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
او در شهر کنینه در سرزمین [[حضرموت]] در ۲۰ رمضان (۱۳۴۴ه.ق) به دنیا آمد، و پدرش او را از کنینه به شهر محمده منتقل کرد. 11 ساله بود که پدرش از دنیا رفت و توسط عمویش شیخ بن عبدالرحمن بزرگ شد و توصیه کرد محمد رشاد و پسرش عبدالرحمن<ref> القضمانی, محمد یاسر. "الحبیب العلامة محمد رشاد بن أحمد بن عبدالرحمن البیتی". نسیم الشام. مؤرشف من الأصل فی 2 مایو 2020.</ref> برای یادگیری قرآن کریم نزد سید صالح بن علی بن حسن البیتی بروند و قرآن را کامل حفظ کنند. محمد رشاد ۱۳ ساله بود که تمام قرآن را حفظ کرد. | او در شهر کنینه در سرزمین [[حضرموت]] در ۲۰ رمضان (۱۳۴۴ه.ق) به دنیا آمد، و پدرش او را از کنینه به شهر محمده منتقل کرد. 11 ساله بود که پدرش از دنیا رفت و توسط عمویش شیخ بن عبدالرحمن بزرگ شد و توصیه کرد محمد رشاد و پسرش عبدالرحمن<ref> القضمانی, محمد یاسر. "الحبیب العلامة محمد رشاد بن أحمد بن عبدالرحمن البیتی". نسیم الشام. مؤرشف من الأصل فی 2 مایو 2020.</ref> برای یادگیری قرآن کریم نزد سید صالح بن علی بن حسن البیتی بروند و قرآن را کامل حفظ کنند. محمد رشاد ۱۳ ساله بود که تمام قرآن را حفظ کرد. | ||
سپس نزد قاضی احمد الغزالی بن محمد المشهور البیتی رفت. او در مسجد کوچکی در محمده درس میداد. کتاب «الرسالة الجامعة» احمد بن زین الحبشی را نزد استاد احمد الغزالی خواند و آن را حفظ کرد. سپس «سفینة النجاة» را خواند و مقداری از «الزبد» برای ابن رسلان را حفظ کرد و اصول علم نحو را خواند.<ref> السقاف, عبدالرحمن بن عبید الله (1425 هـ). إدام القوت فی ذکر بلدان حضرموت. بیروت، لبنان: دار المنهاج. صفحة 103.</ref> سپس به الشحر و عمان نقل مکان کرد، سپس به کنینه بازگشت و برای سفر به تریم با مادرش مشورت کرد تا به دنبال دانش باشد و در این مدت به کنینهی استاد محمد بن عوض العمودی که امام مسجد بود رسید. استاد محمد بسیار او را اکرام و احترام کرد و محمد رشاد مدتی نزد او ماند و برخی کتاب ها مانند «السفینة»، و«نیل الرجاء»، و«متن الغایة والتقریب»، و«زیتونة الإلقاح فی أحکام النکاح» برای شیخ عبدالله باسودان، سپس شرح آن «فتح الفتاح» برای الباجوری را خواند، سپس فرائض را خواند بعد از آنکه منظومه «الرحبیة» را حفظ کرد، و شیخ محمد آن را به صورت کامل برای او شرح داد. بعد از آن «شرح سبط الماردینی على الرحبیة» را خواند، و بعد از آن بخشی از «فتح المعین»را خواند. تا جایی که | سپس نزد قاضی احمد الغزالی بن محمد المشهور البیتی رفت. او در مسجد کوچکی در محمده درس میداد. کتاب «الرسالة الجامعة» احمد بن زین الحبشی را نزد استاد احمد الغزالی خواند و آن را حفظ کرد. سپس «سفینة النجاة» را خواند و مقداری از «الزبد» برای ابن رسلان را حفظ کرد و اصول علم نحو را خواند.<ref> السقاف, عبدالرحمن بن عبید الله (1425 هـ). إدام القوت فی ذکر بلدان حضرموت. بیروت، لبنان: دار المنهاج. صفحة 103.</ref> سپس به الشحر و عمان نقل مکان کرد، سپس به کنینه بازگشت و برای سفر به تریم با مادرش مشورت کرد تا به دنبال دانش باشد و در این مدت به کنینهی استاد محمد بن عوض العمودی که امام مسجد بود رسید. استاد محمد بسیار او را اکرام و احترام کرد و محمد رشاد مدتی نزد او ماند و برخی کتاب ها مانند «السفینة»، و«نیل الرجاء»، و«متن الغایة والتقریب»، و«زیتونة الإلقاح فی أحکام النکاح» برای شیخ عبدالله باسودان، سپس شرح آن «فتح الفتاح» برای الباجوری را خواند، سپس فرائض را خواند بعد از آنکه منظومه «الرحبیة» را حفظ کرد، و شیخ محمد آن را به صورت کامل برای او شرح داد. بعد از آن «شرح سبط الماردینی على الرحبیة» را خواند، و بعد از آن بخشی از «فتح المعین»را خواند. تا جایی که فارغالتحصیل شد، و در فقه بسیار قوی شد و در این علم مطالب محکمی به عنوان تعلیقه بر آثار دیگران نوشت. گفته میشود که این نوشتهها با موضوعات معاملات و نکاح و مانند آن در محمده موجود است. بعد از آنکه شیخ محمد العمودی از مردم منطقه به تنگ آمد و از درس دادن دست کشید، محمد رشاد به درخواست عمویش شیخ پس از مرگ عمویش عبدالله از کنینه به محمده نقل مکان کرد. | ||
هنگامی که به دستور عمویش به شهر محمده نقل مکان کرد، اقدام به تبلیغ و تدریس نمود. بین نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع درسهایی میداد و سالها به آموزش مردم در مورد مسایل دینی به ویژه مسائل عبادت و آموزش انجام صحیح آن برای عموم مردم ادامه داد. به سمت شهر تریم رفت و قبل از ورودش به تریم، به دوعن رفت و در آنجا با حبیب مصطفی المحظار ملاقات کرد، از شیخ سعید بن عیسی العمودی در قیدون دیدن کرد، سپس به تریم رسید و چهار ماه در مرکز علمی تریم ماند. در مرکز علمی تریم و در مسجد پدربزرگش شهابالدین و همچنین در مسجد سرور، شیخ علوی بن عبدالله بن شهاب را همراهی میکرد. او در آن زمان با بقیه بزرگان تریم ارتباط گرفت و درسهای آن ها را آموخت و در این زمان از محمد بن سالم بن حفیظ و علوی بن طاهر بن عبدالله الحداد مفتی جوهور در تریم کسب علم کرد و از ایشان اذن و خرقه را گرفت. او بار دیگر به تریم رفت و در دومین سفرش با محمد بن هادی السقاف دیدار کرد و از اواجازه عام گرفت، و همچنین اجاز خاص برای خواندن سوره الکهف در روز جمعه و نمازهایی که پس از خواندن آن باید به جا بیاورد. | هنگامی که به دستور عمویش به شهر محمده نقل مکان کرد، اقدام به تبلیغ و تدریس نمود. بین نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع درسهایی میداد و سالها به آموزش مردم در مورد مسایل دینی به ویژه مسائل عبادت و آموزش انجام صحیح آن برای عموم مردم ادامه داد. به سمت شهر تریم رفت و قبل از ورودش به تریم، به دوعن رفت و در آنجا با حبیب مصطفی المحظار ملاقات کرد، از شیخ سعید بن عیسی العمودی در قیدون دیدن کرد، سپس به تریم رسید و چهار ماه در مرکز علمی تریم ماند. در مرکز علمی تریم و در مسجد پدربزرگش شهابالدین و همچنین در مسجد سرور، شیخ علوی بن عبدالله بن شهاب را همراهی میکرد. او در آن زمان با بقیه بزرگان تریم ارتباط گرفت و درسهای آن ها را آموخت و در این زمان از محمد بن سالم بن حفیظ و علوی بن طاهر بن عبدالله الحداد مفتی جوهور در تریم کسب علم کرد و از ایشان اذن و خرقه را گرفت. او بار دیگر به تریم رفت و در دومین سفرش با محمد بن هادی السقاف دیدار کرد و از اواجازه عام گرفت، و همچنین اجاز خاص برای خواندن سوره الکهف در روز جمعه و نمازهایی که پس از خواندن آن باید به جا بیاورد. |