۸۹٬۳۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.او' به '. او') |
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
او در دنیا زاهد بود و از حاکمان و مجالس آنان دور بود و از شغل و تجارت روی گردانید و اهل بدعت و گمراهی را در مکه مکرمه (محل سکونتش) مورد نقد شدید قرار داد. خط عربی را آموخت تا اینکه در آن استاد شد. | او در دنیا زاهد بود و از حاکمان و مجالس آنان دور بود و از شغل و تجارت روی گردانید و اهل بدعت و گمراهی را در مکه مکرمه (محل سکونتش) مورد نقد شدید قرار داد. خط عربی را آموخت تا اینکه در آن استاد شد. | ||
منبع امرار معاش او دو نسخه از [[قرآن]] بود که هر سال می نوشت با قرائت های مختلف از قرآن زینت می گرفت (واو از قاریان است). | منبع امرار معاش او دو نسخه از [[قرآن]] بود که هر سال می نوشت با قرائت های مختلف از قرآن زینت می گرفت (واو از قاریان است). | ||
دو نسخه قرآن را می فروشد که یکی از آنها را در تمام سال با پول آن زندگی | دو نسخه قرآن را می فروشد که یکی از آنها را در تمام سال با پول آن زندگی میکرد و دومی را با پولی که از آن به دست می آورد [[صدقه]] می داد. او بدون زن، بدون خدمتکار، بدون پسر و بدون خانواده زندگی میکرد. شیخ محمد عبدالحلیم نعمانی می گوید: ملا علی قاری به آنچه از فروش کتابهایش به دست می آورد راضی ماند و بر زهد و پاکدامنی و قناعت مداومت داشته و بر نجوا و گفتگو با حضرت باری تعالی مشتاق بود<ref>البضاعة المزجاة، ص: 30</ref>. | ||
=زندگی علمی= | =زندگی علمی= | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
=دیدگاه بزرگان اهل سنت= | =دیدگاه بزرگان اهل سنت= | ||
زرکلی در کتاب الاعلام درباره او می گوید: «علی بن (سلطان) محمد، نورالدین الملا الهراوی قاری: [[فقیه]] [[حنفی]]، از بزرگان علما در زمان خود بود. او در هرات به دنیا آمد و در [[مکه]] زندگی کرد و در همانجا درگذشت. و گفته شد: هر سال قرآنی مینوشت که بر آن حواشی ای از قرائت و تفسیر داشت، پس آن را میفروخت و تا پایان سال زندگی اش را تامین | زرکلی در کتاب الاعلام درباره او می گوید: «علی بن (سلطان) محمد، نورالدین الملا الهراوی قاری: [[فقیه]] [[حنفی]]، از بزرگان علما در زمان خود بود. او در هرات به دنیا آمد و در [[مکه]] زندگی کرد و در همانجا درگذشت. و گفته شد: هر سال قرآنی مینوشت که بر آن حواشی ای از قرائت و تفسیر داشت، پس آن را میفروخت و تا پایان سال زندگی اش را تامین میکرد. او کتابهای بسیاری از جمله «تفسیر القرآن خ» را در سه جلد، «الأثمار الجنیة فی أسماء الحنفیة» و «الفصول المهمة - خ» فقهی و «بیدایة السالک»مناسک ، «شرح مشکات المصابیح - ت» و شرح مشکلات الموطة - ک، «شرح الشفاء» و «شرح الحسن الحسین- ک» در حدیث «شرح الشمائل- ط» و «تعلیق على بعض آداب المریدین، لعبدالقاهر السهروردی- خ» فی خزانة الرباط (2503 ک) و «سیرة الشیخ عبدالقادر الجیلانی- ط» رسالة، ولخص مواد من القاموس به نام «الناموس» و برایش «شرح الأربعین النوویة- ط» و «تذکرة الموضوعات- ط» و «کتاب الجمالین، حاشیة على الجلالین- ط» جزء منه، در تفسیر، و «أربعون حدیثا قدسیة- خ» رسالة، و «ضوء المعالی- ط» شرح قصیدة بدء الأمالی، در توحید، و «منح الروض الأزهر فی شرح الفقه الأکبر- ط» ورسالة فی «الرد على ابن العربی فی کتابه الفصوص وعلى القائلین بالحلول والاتحاد- خ» و «شرح کتاب عین العلم المختصر من الإحیاء- ط» و «فتح الأسماع- خ» فیما یتعلق بالسماع، من الکتاب والسنة ونقول الأئمة، و «توضیح المبانی- خ» شرح مختصر المنار، دراصول، و «الزبدة فی شرح البردة- خ» در مکتبة عبید.از حواشی خود در مورد اختلاف بر سر نام پدرم، صاحب ترجمه، این پاورقی را نقل کرده است: «غیر عرب فرزندان خود را دو نام می گذاشتند، مانند فاضل محمد، صادق محمد، اسد محمد و .... نام پدرش سلطان محمد. او بر حسب شنیده ها این گونه است و در میان پادشاهان، نشنیده شده است.» | ||
=وفات= | =وفات= |