۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در فضای خانه این فرصت را داشتم که سخنان [[اقبال لاهوری]]، حلی، غالب را بخوانم. من این فرصت را داشتم که صدها شعر را حفظ کنم. از این منظر فضایی وجود داشت که من از همان دوران کودکی با ذائقه علمی و ادبی رشد کردم. در دوران دانشگاه به طور منظم شروع به خواندن کتاب کردم، اما در ابتدایی و متوسطه به نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی و [[اردو]] علاقهمند شدم <ref>[http://alsharia.org/2014/jul/prof-khursheed-ahmad-interview-irfan-ahmad برگرفته از سایت اردو زبان الشریعه]</ref>.<br> | در فضای خانه این فرصت را داشتم که سخنان [[اقبال لاهوری]]، حلی، غالب را بخوانم. من این فرصت را داشتم که صدها شعر را حفظ کنم. از این منظر فضایی وجود داشت که من از همان دوران کودکی با ذائقه علمی و ادبی رشد کردم. در دوران دانشگاه به طور منظم شروع به خواندن کتاب کردم، اما در ابتدایی و متوسطه به نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی و [[اردو]] علاقهمند شدم <ref>[http://alsharia.org/2014/jul/prof-khursheed-ahmad-interview-irfan-ahmad برگرفته از سایت اردو زبان الشریعه]</ref>.<br> | ||
== تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | == تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | ||
وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین می گوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، | وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین می گوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، مولانا [[حسرت مهانی]] بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. '''تاریخ و دیگر نامه های پدر به دختر''' اینها در واقع نامههایی هستند که نهرو به '''ایندیرا گاندی''' نوشت. او داستان تاریخ را به زیبایی بیان کرد. از زمانی که جواهر لعل نهرو خواندم کمی به [[کمونیسم]] گرایش داشتم، اما در عین حال از آنجایی که پدرم در [[جنبش انصاف پاکستان]] فعال بود، من نیز به [[حزب مسلم لیگ]] پیوستم. این موضوع بسیار جالبی بود که تحت آن [[اسلام]] [[پاکستان]]، [[مسلمانان]] به سمت استقلال و هویت ملی گرایش داشتند. از این رو وقتی به پاکستان آمدم، برای اولین بار با مولانا مودودی آشنا شدم و ادبیات او را خواندم.<br> | ||
او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشته های مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبه ها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله '''بردگی ذهنی ما و علل آن''' و '''انحطاط تمدن اسلامی در هند'''.<br> | او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشته های مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبه ها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله '''بردگی ذهنی ما و علل آن''' و '''انحطاط تمدن اسلامی در هند'''.<br> | ||
در این مدت، نوشته های علامه [[محمد اسد]] '''نو مسلمان''' را خواندم. در زمان تشکیل کشور [[پاکستان]]، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.<br> | در این مدت، نوشته های علامه [[محمد اسد]] '''نو مسلمان''' را خواندم. در زمان تشکیل کشور [[پاکستان]]، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.<br> |