۲۱٬۸۸۹
ویرایش
(←با صالحان: ویرایش متنی) |
(←مجاهد جوان: ویرایش جزیی) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=مجاهد جوان= | =مجاهد جوان= | ||
ایشان به صف مجاهدین پیوست و | ایشان به صف مجاهدین پیوست و نمونهای از اطاعت خدا شد که برادرانش را برای نماز، سحر بیدار میکرد و جایی که احمد در آن جهت رزم فعالیت میکرد در منطقهای نزدیک دشمن، که بین او و مراکز [[کمونیستی]] فاصله کم بود. اقدامات حساس نظامی در آن منطقه خطرناک آغاز شد و او شجاع بود. یکی از حاضران از احمد پرسید: اگر دشمن با خرس و هواپیما و بمب و موشک به این منطقه حمله کند چه؟ کنار میکشی؟ او گفت: ان شاءالله با آن برخورد میکنیم. سائل گفت: نیرومندترین نیروی زمین است احمد گفت: خداوند در بهشت از آن قویتر است. وی در كنار مبارزه با دشمنان، از بزرگترين مبلغان در صف مجاهدين بود و [[فقه]] را برای آنان بيان میكرد و مقام [[جهاد]] را به آنان نشان میداد و هر روز بر معرفت آنان افزوده میشد. او را فردی با روحیه بالا و مغرور توصیف کردند. ایشان در میان مجاهدان با صدای زیبا قرآن میخواند و برادرانش را با سرودهای مبارزه آماده می کرد و مجاهدان پشت سر او نماز می خواندند و در مقابل این محبت از آنان می خواست که برایش آرزوی [[شهادت]] کنند. که [[شهادت]] تنها امید او در زندگی بود. | ||
=شهادت= | =شهادت= | ||
ایشان صبح روز جمعه 19 شعبان 1407 هجری قمری مصادف با 27 فروردین 1366 شمسی از کنار جوانانی که مشغول صحبت و شوخی بودند گذر کرد و به آنان گفت: خواندن سوره کهف را فراموش نکنید. مجاهدین مانند سازه ای مستحکم به صف شدند تا بزرگترین عملیات نظامی را علیه دشمن انجام دهند و همه جمعیت رفتند. و در مغرب به تجمعات و مراکز تدارکاتی دشمن آتش گشودند. و نبردهای سختی رخ داد... و شهید احمد در حالی که در شادی و سرور بود از این دنیا به آن دنیا حرکت می کرد. | ایشان صبح روز جمعه 19 شعبان 1407 هجری قمری مصادف با 27 فروردین 1366 شمسی از کنار جوانانی که مشغول صحبت و شوخی بودند گذر کرد و به آنان گفت: خواندن سوره کهف را فراموش نکنید. مجاهدین مانند سازه ای مستحکم به صف شدند تا بزرگترین عملیات نظامی را علیه دشمن انجام دهند و همه جمعیت رفتند. و در مغرب به تجمعات و مراکز تدارکاتی دشمن آتش گشودند. و نبردهای سختی رخ داد... و شهید احمد در حالی که در شادی و سرور بود از این دنیا به آن دنیا حرکت می کرد. |