confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''نفيسيه''' طرفداران امامت محمّد فرزند امام على النقى (ع) بودند و معتقد به...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
كتاب ها و دانش ها و افزار جنگ و آنچه را از روا و ناروا امت اسلام نيازمند بود به وى سپرد و به او وصيت كرد كه هرگاه مرگ پدرش فرا رسد همه آنچه را كه گفته به برادرش جعفر (كذاب) بسپارد. جز پدرش کسی از این راز آگاه نشد و این کار به آن جهت بود که به وی تهمتی نزنند و آن راز پوشیده بماند. چون ابو جعفر محمد درگذشت اهل خانه و كسانى كه به ابو محمد حسن العسكرى (ع) گرايشى داشتند، آگاه شده راز او را دريافتند و از روى حسد به نفيس دشنام دادند و قصد آزارش را کردند. | كتاب ها و دانش ها و افزار جنگ و آنچه را از روا و ناروا امت اسلام نيازمند بود به وى سپرد و به او وصيت كرد كه هرگاه مرگ پدرش فرا رسد همه آنچه را كه گفته به برادرش جعفر (كذاب) بسپارد. جز پدرش کسی از این راز آگاه نشد و این کار به آن جهت بود که به وی تهمتی نزنند و آن راز پوشیده بماند. چون ابو جعفر محمد درگذشت اهل خانه و كسانى كه به ابو محمد حسن العسكرى (ع) گرايشى داشتند، آگاه شده راز او را دريافتند و از روى حسد به نفيس دشنام دادند و قصد آزارش را کردند. | ||
نفيس از این موضوع یعنی بطلان امر امامت ترسید و جعفر را طلبید و وصيت محمد را با وى در ميان گذاشت و از امامت به او بازگفت و آنچه را كه از كتاب ها و سلاح محمد بن على بود بدو سپرده بود به وى بازدارد. آنان گفتند که امر انتقال امامت در [[امامان شيعه]] سابقه دارد زيرا زمانی که [[حسين بن على (ع)]] به سوى [[كوفه]] رهسپار شد، كتاب ها و وصيت و سلاح و چيزهاى ديگرش را به ام سلمه (زن پيغمبر (ص)) سپرد و به او سفارش كرد كه وقتی به مدينه بازگردد، آن ها را به حضرت [[على بن الحسين(ع)]] تحویل دهد و چون على بن الحسين (ع) از شام بازگشت ام سلمه امانت را به وی تحویل داد و امامت حضرت زین العابدین(ع) تثبیت شد و این جا نیز عين همين واقعه براى جعفر روى داد و «نفيس» مأمور شد كه وصيت برادرش محمد را به وى بسپارد. اين گروه امامت امام عسكرى را باور نداشتند و می گفتند که پدرش وى را امام نكرده و وصيت خود را نسبت به محمد تغيير نداده است و بدين جهت جعفر را امام دانستند و درباره او به گفتگو پرداختند. | نفيس از این موضوع یعنی بطلان امر امامت ترسید و جعفر را طلبید و وصيت محمد را با وى در ميان گذاشت و از امامت به او بازگفت و آنچه را كه از كتاب ها و سلاح محمد بن على بود بدو سپرده بود به وى بازدارد. آنان گفتند که امر انتقال امامت در [[امامان شيعه]] سابقه دارد زيرا زمانی که [[حسين بن على (ع)]] به سوى [[كوفه]] رهسپار شد، كتاب ها و وصيت و سلاح و چيزهاى ديگرش را به ام سلمه (زن پيغمبر (ص)) سپرد و به او سفارش كرد كه وقتی به مدينه بازگردد، آن ها را به حضرت [[على بن الحسين(ع)]] تحویل دهد و چون على بن الحسين (ع) از شام بازگشت ام سلمه امانت را به وی تحویل داد و امامت حضرت زین العابدین(ع) تثبیت شد و این جا نیز عين همين واقعه براى جعفر روى داد و «نفيس» مأمور شد كه وصيت برادرش محمد را به وى بسپارد. اين گروه امامت امام عسكرى را باور نداشتند و می گفتند که پدرش وى را امام نكرده و وصيت خود را نسبت به محمد تغيير نداده است و بدين جهت جعفر را امام دانستند و درباره او به گفتگو پرداختند. | ||
نفیسیه همچنین به امام حسن عسكرى (ع) نسبت هاى ناشايست مى دادند و هواخواهان امامتش را كافر مى شمردند و بالعكس در باره جعفر مبالغه مى كردند و وى را [[قائم آل محمد]] می خواندند و حتی بر [[علی بن أبي طالب(ع)]] برترى مى دادند. سرانجام هواخواهان امامت حسن بن على بن العسكرى (ع) شبى «نفيس» را دستگیر کرده در حوض بزرگى كه آب بسيار داشت انداختند تا آن که غرق شد. <ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 447 با ویرایش مختصر</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشيعة، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، نشر مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 106- 108.</ref> | نفیسیه همچنین به امام حسن عسكرى (ع) نسبت هاى ناشايست مى دادند و هواخواهان امامتش را كافر مى شمردند و بالعكس در باره جعفر مبالغه مى كردند و وى را [[قائم آل محمد]] می خواندند و حتی بر [[علی بن أبي طالب(ع)]] برترى مى دادند. سرانجام هواخواهان امامت حسن بن على بن العسكرى (ع) شبى «نفيس» را دستگیر کرده در حوض بزرگى كه آب بسيار داشت انداختند تا آن که غرق شد. <ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 447 با ویرایش مختصر</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشيعة، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، نشر مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 106- 108.</ref> <ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق دكتر محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، ص 112- 113- 114.</ref> <ref>دهلوی شاه عبدالعزیز، تحفه اثنى عشريه، چاپ سنگی، سال 1896 میلادی، ص 15.</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |