۸۷٬۵۶۷
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
محمد شانزده ساله بود که در جمادى الثانى سال 1282 به طنطا بازگشت و در مسجد احمدى با روحیهاى تازه و هدفمند به تحصیل پرداخت. البته این بار کتاب آسان ترى به نام شرح شیخ خالد بر اجرومزه را تدریس میکردند. محمد پس از چهارماه تحصیل در آنجا، تصمیم گرفت به دانشگاه معروف «الازهر» برود، بنابراین در نیمه شوال 1282 به قاهره مسافرت نمود.<ref>عبدالحلیم جندى، الامام محمد عبده، ص 11.</ref><br> | محمد شانزده ساله بود که در جمادى الثانى سال 1282 به طنطا بازگشت و در مسجد احمدى با روحیهاى تازه و هدفمند به تحصیل پرداخت. البته این بار کتاب آسان ترى به نام شرح شیخ خالد بر اجرومزه را تدریس میکردند. محمد پس از چهارماه تحصیل در آنجا، تصمیم گرفت به دانشگاه معروف «الازهر» برود، بنابراین در نیمه شوال 1282 به قاهره مسافرت نمود.<ref>عبدالحلیم جندى، الامام محمد عبده، ص 11.</ref><br> | ||
=محمد عبده در دانشگاه الازهر= | =محمد عبده در دانشگاه الازهر= | ||
تاریخ و قدمت این دانشگاه به سالهاى 350ـ360 ق بر میگردد که در پى فتح مصر توسط چهارمین خلیفه فاطمى (المعی لدین الله / حکومت از 341ـ365ق) و تأسیس شهر قاهره، به دستور او نخستین مسجد این شهر ساخته شد و چون خلفاى فاطمى شیعه بودند آن مسجد را به افتخار نام مبارک حضرت زهرا(علزها السلام)«الازهر» نامزدند. این مسجد تا پایان دوره فاطمیان، مرکز علوم مذهبى شیعیان اسماعیلى بود. از صد سال گذشته تا امروز دانشگاه الازهر، یکى از مراکز مهم آموزشى به شمار میآید و در سال 1329 ق برترین نهاد آموزشى مصر اعلام شد و مدارس طنطا، دسوق، دمیاط و اسکندریه به تابعیت این دانشگاه درآمدند.<ref>على جواهر کلام، تاریخ مصر و خاندان محمد على بزرگ، ص 197؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص63.</ref> محمد در دانشگاه الازهر علوم تفسیر، فقه، اصول، ادبیات و تاریخ اسلام را فرا گرفت، و چون علوم عقلى در این دانشگاه تدریس نمیشد، براى فراگیرى منطق و فلسفه به محضر «شیخ حسن الطویل» راه یافت و بخشى از فلسفه ابن سینا و منطق ارسطو را نزد او آموخت.<ref>الامام محمد عبده بین المنهج الدینى و المنهج الاجتماعى، ص 37.</ref> سپس در سال 1287 ق با آمدن «سیدجمال الدزن اسدآبادى» به قاهره، محمد نزد وى آمد و در مجلس درس او حاضر شد. | تاریخ و قدمت این دانشگاه به سالهاى 350ـ360 ق بر میگردد که در پى فتح مصر توسط چهارمین خلیفه فاطمى (المعی لدین الله / حکومت از 341ـ365ق) و تأسیس شهر قاهره، به دستور او نخستین مسجد این شهر ساخته شد و چون خلفاى فاطمى شیعه بودند آن مسجد را به افتخار نام مبارک حضرت زهرا(علزها السلام)«الازهر» نامزدند. این مسجد تا پایان دوره فاطمیان، مرکز علوم مذهبى شیعیان اسماعیلى بود. از صد سال گذشته تا امروز دانشگاه الازهر، یکى از مراکز مهم آموزشى به شمار میآید و در سال 1329 ق برترین نهاد آموزشى مصر اعلام شد و مدارس طنطا، دسوق، دمیاط و اسکندریه به تابعیت این دانشگاه درآمدند.<ref>على جواهر کلام، تاریخ مصر و خاندان محمد على بزرگ، ص 197؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص63.</ref> محمد در دانشگاه الازهر علوم تفسیر، فقه، اصول، ادبیات و تاریخ اسلام را فرا گرفت، و چون علوم عقلى در این دانشگاه تدریس نمیشد، براى فراگیرى منطق و فلسفه به محضر «شیخ حسن الطویل» راه یافت و بخشى از فلسفه ابن سینا و منطق ارسطو را نزد او آموخت.<ref>الامام محمد عبده بین المنهج الدینى و المنهج الاجتماعى، ص 37.</ref> سپس در سال 1287 ق با آمدن «سیدجمال الدزن اسدآبادى» به قاهره، محمد نزد وى آمد و در مجلس درس او حاضر شد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۳: | ||
پس از تأسیس مجلس ملى و کشمکشهایى که در این زمینه به وجود آمد، در اثر مخالفت انگلستان و فرانسه و هم چنین مخالفت برخى از رهبران مصر با تشکیل چنین مجلسى، زمینه براى انقلاب «عرابى پاشا» یکى از افسران بلند پایه ارتش مصر و کسى که موافق مجلس ملى بود، فراهم گشت و محمد عبده نیز در این قیام نقش به سزایى داشته است، هر چند او به هیچ وجه با اصل قیام موافق نبود و بارها مخالفت خود را با تحرکات تشنج زا ابراز کرده بود. محمد عقیده داشت براى اصلاحات نیازى به این گونه برخوردها نیست بلکه با تربیت جامعه و بالا بردن روحیه اجتماعى در مردم میتوان به نتایج دلخواه رسید. وى در سخن رانى هاى خود میگفت: «انقلاب نظامى عرابى پاشا صحیح نیست. او با روش خود مصر را در دامان بیگانه انداخته و قدرت و نفوذ اجانب را در این کشور توسعه داده است.»<ref>عبقرى، الاصلاح و التعلیم، ص 117.</ref> اما با وجود تمام این مخالفتها وقتى مصر را در خطر دید دست در دست عرابى پاشا گذاشت و از او حمایت کرد.<ref>عثمان امین، همان، ص 59.</ref> چون با شرایط به وجود آمده و براى ممانعت از نفوذ فیزیکى انگلستان در مصر چارهاى جز این نداشت. پس از این که عرابى پاشا شکست خورد و تبعید شد، شیخ محمد عبده نیز براى همکارى با او، سه ماه به زندان رفت و سپس از مصر اخراج و تبعید گشت. وى در زندان، وقایع و ماهیت قیام عرابى پاشا را به رشته تحریر درآورد و نظرات خود را دراینباره نوشت. وى در این نوشته تصریح کرد که باید مقاومت در برابر انگلیس در قیام عرابى پاشا ادامه مییافت اما افسوس که عدهاى مانند سلطان پاشا خیانت کردند.<ref>الاعمال الکامله للامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 501ـ503.</ref><br> | پس از تأسیس مجلس ملى و کشمکشهایى که در این زمینه به وجود آمد، در اثر مخالفت انگلستان و فرانسه و هم چنین مخالفت برخى از رهبران مصر با تشکیل چنین مجلسى، زمینه براى انقلاب «عرابى پاشا» یکى از افسران بلند پایه ارتش مصر و کسى که موافق مجلس ملى بود، فراهم گشت و محمد عبده نیز در این قیام نقش به سزایى داشته است، هر چند او به هیچ وجه با اصل قیام موافق نبود و بارها مخالفت خود را با تحرکات تشنج زا ابراز کرده بود. محمد عقیده داشت براى اصلاحات نیازى به این گونه برخوردها نیست بلکه با تربیت جامعه و بالا بردن روحیه اجتماعى در مردم میتوان به نتایج دلخواه رسید. وى در سخن رانى هاى خود میگفت: «انقلاب نظامى عرابى پاشا صحیح نیست. او با روش خود مصر را در دامان بیگانه انداخته و قدرت و نفوذ اجانب را در این کشور توسعه داده است.»<ref>عبقرى، الاصلاح و التعلیم، ص 117.</ref> اما با وجود تمام این مخالفتها وقتى مصر را در خطر دید دست در دست عرابى پاشا گذاشت و از او حمایت کرد.<ref>عثمان امین، همان، ص 59.</ref> چون با شرایط به وجود آمده و براى ممانعت از نفوذ فیزیکى انگلستان در مصر چارهاى جز این نداشت. پس از این که عرابى پاشا شکست خورد و تبعید شد، شیخ محمد عبده نیز براى همکارى با او، سه ماه به زندان رفت و سپس از مصر اخراج و تبعید گشت. وى در زندان، وقایع و ماهیت قیام عرابى پاشا را به رشته تحریر درآورد و نظرات خود را دراینباره نوشت. وى در این نوشته تصریح کرد که باید مقاومت در برابر انگلیس در قیام عرابى پاشا ادامه مییافت اما افسوس که عدهاى مانند سلطان پاشا خیانت کردند.<ref>الاعمال الکامله للامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 501ـ503.</ref><br> | ||
=تأسیس مجله | =تأسیس مجله «عروة الوثقى» در پاریس= | ||
محمد عبده که در هنگام تبعید 33ساله بود، به بیروت مسافرت کرده و در آن جا رحل اقامت افکند. سیدجمال که در پاریس بود، طى نامهاى از وى دعوت کرد تا به او بپیوندد و در کنار هم و با کمک یک دیگر فعالیت هاى سیاسى خود را دوباره آغاز کنند. وقتى شیخ محمد عبده به پاریس رفت در کنار سیدجمال دست به انتشار مجله اى به نام «العروةالوثقى» زدند که وحشتى در دل استعمار انداخت و باعث آگاهى امت اسلامی شد. مقالات این مجله ضمن این که لبه تیز خود را متوجه استعمار کهنه انگلیس کرده بود، در مورد وحدت مسلمانان و ادیان آسمانى به چاپ میرسید. مقالاتى با عناوین: «مسیحیت، اسلام و پیروان آن دو»، «وحدت اسلامى» و «دعوت مردم ایران براى اتحاد با افغانها» از این دسته اند.<ref>شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 62.</ref> به تدریج با استقبال پرشورى که از سوى خوانندگان مجله دیده شد، شعبههایى از آن در کشورهاى دیگر مانند هند، مصر و تونس تأسیس شد و به صورت مخفیانه در این کشورها پخش میشد. محمد عبده در ایجاد شعبههاى یاد شده مسافرتهایى به این کشورها داشت و هماهنگىهاى لازم را به عمل میآورد.<br> | محمد عبده که در هنگام تبعید 33ساله بود، به بیروت مسافرت کرده و در آن جا رحل اقامت افکند. سیدجمال که در پاریس بود، طى نامهاى از وى دعوت کرد تا به او بپیوندد و در کنار هم و با کمک یک دیگر فعالیت هاى سیاسى خود را دوباره آغاز کنند. وقتى شیخ محمد عبده به پاریس رفت در کنار سیدجمال دست به انتشار مجله اى به نام «العروةالوثقى» زدند که وحشتى در دل استعمار انداخت و باعث آگاهى امت اسلامی شد. مقالات این مجله ضمن این که لبه تیز خود را متوجه استعمار کهنه انگلیس کرده بود، در مورد وحدت مسلمانان و ادیان آسمانى به چاپ میرسید. مقالاتى با عناوین: «مسیحیت، اسلام و پیروان آن دو»، «وحدت اسلامى» و «دعوت مردم ایران براى اتحاد با افغانها» از این دسته اند.<ref>شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 62.</ref> به تدریج با استقبال پرشورى که از سوى خوانندگان مجله دیده شد، شعبههایى از آن در کشورهاى دیگر مانند هند، مصر و تونس تأسیس شد و به صورت مخفیانه در این کشورها پخش میشد. محمد عبده در ایجاد شعبههاى یاد شده مسافرتهایى به این کشورها داشت و هماهنگىهاى لازم را به عمل میآورد.<br> | ||
خط ۹۰: | خط ۸۸: | ||
شیخ محمد عبده که شاگرد سیدجمال بود همانند او روحیه اصلاحگرى و مبارزاتى فراتر از محدوده جغرافیایى خود داشت. او به تمام دنیاى اسلام میاندیشید. هنگامى که وى در بیروت به سر میبرد از سوى سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانى دستورى صادر شد که طى آن هیأتى با ریاست شیخ الاسلام عثمانى به اصلاح برنامههاى مدارس اسلامى بپردازد. محمد که روح پر تلاطم او آرام نمیگرفت، لایحهاى دراینباره نوشت و پس از اکمال آن براى شیخ الاسلام عثمانى فرستاد و با این کار خود در اصلاح مدارس اسلامى شریک شد. وى در این لایحه پیشنهادهایى در مورد هر یک از دورههاى تحصیلى و حتى معلمان ارائه داد.<ref>الاعمال الکاملة لامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 75.</ref><br> | شیخ محمد عبده که شاگرد سیدجمال بود همانند او روحیه اصلاحگرى و مبارزاتى فراتر از محدوده جغرافیایى خود داشت. او به تمام دنیاى اسلام میاندیشید. هنگامى که وى در بیروت به سر میبرد از سوى سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانى دستورى صادر شد که طى آن هیأتى با ریاست شیخ الاسلام عثمانى به اصلاح برنامههاى مدارس اسلامى بپردازد. محمد که روح پر تلاطم او آرام نمیگرفت، لایحهاى دراینباره نوشت و پس از اکمال آن براى شیخ الاسلام عثمانى فرستاد و با این کار خود در اصلاح مدارس اسلامى شریک شد. وى در این لایحه پیشنهادهایى در مورد هر یک از دورههاى تحصیلى و حتى معلمان ارائه داد.<ref>الاعمال الکاملة لامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 75.</ref><br> | ||
=تأسیس | =تأسیس «جمعیة مقاصد خیریة» در بیروت= | ||
شیخ محمد عبده در بیروت احساس کرد فرانسه و انگلیس با نفوذ خود در مراکز قدرت لبنان، تهاجم فرهنگى گسترده اى را براى انحراف فکرى نسل جوان جامعه ترتیب داده اند. به همین دلیل جمعیت خیریهاى را ایجاد کرد که در آن، براى تربیت جوانان مسلمان و زنده کردن عقاید دینى در دل هایشان و براى جلوگیرى از نفوذ افکار بیگانه در اذهانشان، تلاش میشد. برخى مسیحیان وابسته که ادامه کار این جمعیت را به زیان خود میدانستند، با شایعه پراکنى که این جمعیت، آموزشى نیست و سیاسى عمل میکند باعث شدند که این جمعیت ملغا شود و به حد مجالس عادى کاهش یابد و سپس به مرور زمان از بین برود.<ref>همان، ج 3، ص 102.</ref><br> | شیخ محمد عبده در بیروت احساس کرد فرانسه و انگلیس با نفوذ خود در مراکز قدرت لبنان، تهاجم فرهنگى گسترده اى را براى انحراف فکرى نسل جوان جامعه ترتیب داده اند. به همین دلیل جمعیت خیریهاى را ایجاد کرد که در آن، براى تربیت جوانان مسلمان و زنده کردن عقاید دینى در دل هایشان و براى جلوگیرى از نفوذ افکار بیگانه در اذهانشان، تلاش میشد. برخى مسیحیان وابسته که ادامه کار این جمعیت را به زیان خود میدانستند، با شایعه پراکنى که این جمعیت، آموزشى نیست و سیاسى عمل میکند باعث شدند که این جمعیت ملغا شود و به حد مجالس عادى کاهش یابد و سپس به مرور زمان از بین برود.<ref>همان، ج 3، ص 102.</ref><br> | ||
=بازگشت به | =بازگشت به مصر و گسترش فعالیت هاى فرهنگى دینى= | ||
در سال 1306 ق اوضاع سیاسى مصر اندکى دگرگون شد و ریاض پاشا دوباره به قدرت رسید و به عنوان وزیر کشور منصوب شد. این رویداد از یک سو زمینه بازگشت شیخ محمد را به مصر فراهم ساخت. اما از سوى دیگر در آن زمان نام شیخ محمد عبده زبانزد مردم شده بود و موقعیت وى از لحاظ سیاسى اجازه نمیداد که بیش از این در تبعید به سر برد. از این رو برخى از دوستان و شاگردان شیخ محمد مانند سعد زغلول و غازى مختار کوشیدند تا با واسطههاى گوناگون از خدیو اجازه بازگشت شیخ را بگیرند. توفیق پاشا خدیو مصر با وجود این که بسیار از دست شیخ ناراحت بود، اجازه داد به شرطى که در مسائل سیاسى دخالت نکند به مصر بازگردد.<ref>عبدالحلیم جندى، الامام محمد عبده، ص 49.</ref> شیخ محمد نیز به دلیل این که از روشهاى سیاسى محض، نا امید شده بود، با پذیرفتن این شرط به مصر بازگشت و تصمیم داشت از راه بالا بردن سطح آگاهى مردم، جامعه را اصلاح نماید.<br> | در سال 1306 ق اوضاع سیاسى مصر اندکى دگرگون شد و ریاض پاشا دوباره به قدرت رسید و به عنوان وزیر کشور منصوب شد. این رویداد از یک سو زمینه بازگشت شیخ محمد را به مصر فراهم ساخت. اما از سوى دیگر در آن زمان نام شیخ محمد عبده زبانزد مردم شده بود و موقعیت وى از لحاظ سیاسى اجازه نمیداد که بیش از این در تبعید به سر برد. از این رو برخى از دوستان و شاگردان شیخ محمد مانند سعد زغلول و غازى مختار کوشیدند تا با واسطههاى گوناگون از خدیو اجازه بازگشت شیخ را بگیرند. توفیق پاشا خدیو مصر با وجود این که بسیار از دست شیخ ناراحت بود، اجازه داد به شرطى که در مسائل سیاسى دخالت نکند به مصر بازگردد.<ref>عبدالحلیم جندى، الامام محمد عبده، ص 49.</ref> شیخ محمد نیز به دلیل این که از روشهاى سیاسى محض، نا امید شده بود، با پذیرفتن این شرط به مصر بازگشت و تصمیم داشت از راه بالا بردن سطح آگاهى مردم، جامعه را اصلاح نماید.<br> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۱: | ||
در سال 1310 ق محمد عبده براى اصلاح تفکر آموزگاران و استادان مدارس مختلف مصر، در تأسیس مرکزى به نام «جمعیت خیریه اسلامى» مشارکت نمود. <ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 27؛ عثمان امین، همان، ص92.</ref> و در سال 1313 ق به ریاست دانشگاه الازهر برگزیده شد و در این سالها توانست به اقداماتى از جمله تغییر برخى متون درسى دست بزند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 65ـ69.</ref> وى در تاریخ 24 محرم 1317 مفتىاعظم مصر شد و توانست از این موقعیت استفاده کرده، دامنه اصلاحات خود را گسترش دهد.<ref>عثمان امین، همان، ص 218.</ref> از همان تاریخ به بعد دروس تفسیر خود را در الازهر آغاز کرد و در 18 صفر همان سال عضو مجلس شوراى قوانین شد. در سال 1318 ق جمعیتى به نام «[[جمعیة احیاء العلوم العربیة]]» را تأسیس کرد که تحقیق و نشر آثار اسلامى را بر عهده داشت.<ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 27.</ref><br> | در سال 1310 ق محمد عبده براى اصلاح تفکر آموزگاران و استادان مدارس مختلف مصر، در تأسیس مرکزى به نام «جمعیت خیریه اسلامى» مشارکت نمود. <ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 27؛ عثمان امین، همان، ص92.</ref> و در سال 1313 ق به ریاست دانشگاه الازهر برگزیده شد و در این سالها توانست به اقداماتى از جمله تغییر برخى متون درسى دست بزند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 65ـ69.</ref> وى در تاریخ 24 محرم 1317 مفتىاعظم مصر شد و توانست از این موقعیت استفاده کرده، دامنه اصلاحات خود را گسترش دهد.<ref>عثمان امین، همان، ص 218.</ref> از همان تاریخ به بعد دروس تفسیر خود را در الازهر آغاز کرد و در 18 صفر همان سال عضو مجلس شوراى قوانین شد. در سال 1318 ق جمعیتى به نام «[[جمعیة احیاء العلوم العربیة]]» را تأسیس کرد که تحقیق و نشر آثار اسلامى را بر عهده داشت.<ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 27.</ref><br> | ||
=تفکرات و نقش محمد عبده در | =تفکرات و نقش محمد عبده در تقریب مذاهب= | ||
محمد عبده همان دردهایى را که سیدجمال تشخیص داده بود احساس میکرد. چیزى که وى را از سیدجمال متمایز میسازد توجه خاص او به بحران اندیشه مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضیات جدید جهان است که مسلمانان در اثر رکود چند ساله، آمادگى درستى براى مقابله با این بحران نداشتند. آن چه اندیشه او را پس از جدایى از سیدجمال آزار میداد، جست وجوى راه معتدلى بود که بین جمود فکرى و قشرى مآبى برخى علماى دینى و افراط کارى هاى روشنفکران ناپخته وجود داشت. عبده بر خلاف سید جمال، آن نوع مسئولیتى را احساس میکرد که یک عالم دینى احساس میکند، از این رو عبده مسائلى را طرح کرد که سیدجمال مطرح نکرده بود; از قبیل فقه مقارن مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفه حقوقى در اجتهاد و ایجاد نظام حقوقى جدید در فقه که پاسخ گوى مسائل روز باشد. وى که مانند سیدجمال در پى وحدت دنیاى اسلام بود و با تعصب هاى فرقه اى میانه خوشى نداشت، وقتى که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد، در شرح آن حتى وقتى به خطبه هایى رسید که علیه خلفاى صدر اسلام بود درنگ نکرد و در ستایش از سخنان بلیغ و بى مانند [[امام على (ع)|على(علیه السلام)]] خوددارى ننمود.<ref>مرتضى مطهرى، نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 36.</ref><br> | محمد عبده همان دردهایى را که سیدجمال تشخیص داده بود احساس میکرد. چیزى که وى را از سیدجمال متمایز میسازد توجه خاص او به بحران اندیشه مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضیات جدید جهان است که مسلمانان در اثر رکود چند ساله، آمادگى درستى براى مقابله با این بحران نداشتند. آن چه اندیشه او را پس از جدایى از سیدجمال آزار میداد، جست وجوى راه معتدلى بود که بین جمود فکرى و قشرى مآبى برخى علماى دینى و افراط کارى هاى روشنفکران ناپخته وجود داشت. عبده بر خلاف سید جمال، آن نوع مسئولیتى را احساس میکرد که یک عالم دینى احساس میکند، از این رو عبده مسائلى را طرح کرد که سیدجمال مطرح نکرده بود; از قبیل فقه مقارن مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفه حقوقى در اجتهاد و ایجاد نظام حقوقى جدید در فقه که پاسخ گوى مسائل روز باشد. وى که مانند سیدجمال در پى وحدت دنیاى اسلام بود و با تعصب هاى فرقه اى میانه خوشى نداشت، وقتى که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد، در شرح آن حتى وقتى به خطبه هایى رسید که علیه خلفاى صدر اسلام بود درنگ نکرد و در ستایش از سخنان بلیغ و بى مانند [[امام على (ع)|على(علیه السلام)]] خوددارى ننمود.<ref>مرتضى مطهرى، نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 36.</ref><br> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۷: | ||
[[رده: کتاب های تقریبی]] | [[رده: کتاب های تقریبی]] | ||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | ||
<references /> |