پرش به محتوا

علی ابراهیم الحصری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
</div>  
</div>  


'''ابوالحسن علی بن ابراهیم حصری''' از علمای [[اهل سنت]] و جماعت و از شخصیت های [[صوفیه]] اهل سنت در قرن چهارم هجری بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%8A_%D8%A8%D9%86_%D8%A5%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B5%D8%B1%D9%8A#cite_note-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D9%85-2 علی بن إبراهیم الحصری]</ref>. [[ابوعبدالرحمان سلمی|ابوعبدالرحمن سلمی]] در مورد او می گوید: «او شیخ عراق و لسان آنها بود. از او کاملتر در میان شیوخ [[تصوف]] نبود است و در بیان کسی را از او قوی‌تر ندیدم. از بزرگان و زبان زمانه خود بوده و یگانه ای در طریقت و از لطیف و ظریفترین مشایخ زمانه بود. او در [[توحید]] زبانی مخصوص داشت و پس از او کسی در آن شریک نبود.
'''ابوالحسن علی بن ابراهیم حصری''' از علمای [[اهل سنت]] و جماعت و از شخصیت‌های [[صوفیه]] اهل سنت در قرن چهارم هجری بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%8A_%D8%A8%D9%86_%D8%A5%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B5%D8%B1%D9%8A#cite_note-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D9%85-2 علی بن إبراهیم الحصری]</ref>. [[ابوعبدالرحمان سلمی|ابوعبدالرحمن سلمی]] در مورد او می‌گوید: «او شیخ عراق و لسان آنها بود. از او کاملتر در میان شیوخ [[تصوف]] نبود است و در بیان کسی را از او قوی‌تر ندیدم. از بزرگان و زبان زمانه خود بوده و یگانه ای در طریقت و از لطیف و ظریفترین مشایخ زمانه بود. او در [[توحید]] زبانی مخصوص داشت و پس از او کسی در آن شریک نبود.
وی اصالتاً اهل [[بصره]] [[عراق]] و ساکن [[بغداد]] بود. وی در روز جمعه ذی الحجه سال 371 هجری قمری برابر با 982 میلادی در بغداد درگذشت<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص365-368، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>.گفته شده است که در ذی القعده درگذشته است و نزدیک به هشتاد سال سن او بود و در قبرستان باب حرب به خاک سپرده شد.
وی اصالتاً اهل [[بصره]] [[عراق]] و ساکن [[بغداد]] بود. وی در روز جمعه ذی الحجه سال 371 هجری قمری برابر با 982 میلادی در بغداد درگذشت<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص365-368، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>.گفته شده است که در ذی القعده درگذشته است و نزدیک به هشتاد سال سن او بود و در قبرستان باب حرب به خاک سپرده شد.


خط ۲۹: خط ۲۹:
=شاگردان=
=شاگردان=


از شاگردان شناخته شده حصری می توان به ابوالفضل محمد بن حسن ختلی و [[خواجه عبدالله انصاری]] اشاره کرد<ref>[https://rch.ac.ir/article/Details/12380 علی بن ابراهیم]</ref>.
از شاگردان شناخته شده حصری می‌توان به ابوالفضل محمد بن حسن ختلی و [[خواجه عبدالله انصاری]] اشاره کرد<ref>[https://rch.ac.ir/article/Details/12380 علی بن ابراهیم]</ref>.
=گفتار=
=گفتار=


کسی را یافتم که تضرع می‌کند، اما ظاهراً خدا را می‌خواند و در باطن خود را می‌خواند، زیرا دوست دارد او را تجلیل کنند و به او مراجعه کنند. جایگاه خود را می شناسد و به خوبی از آن تعریف می کند.
کسی را یافتم که تضرع می‌کند، اما ظاهراً خدا را می‌خواند و در باطن خود را می‌خواند، زیرا دوست دارد او را تجلیل کنند و به او مراجعه کنند. جایگاه خود را می‌شناسد و به خوبی از آن تعریف می‌کند.
و دوست دارد خلق او را دوست دارند و او را بستایند، پس آنها را به سوی خود خوانده است نه به سوی پروردگارش.
و دوست دارد خلق او را دوست دارند و او را بستایند، پس آنها را به سوی خود خوانده است نه به سوی پروردگارش.


خط ۴۴: خط ۴۴:
زهرالآداب به گفتۀ خود حصری گزیده‌ای از نوادر کوتاه نثر و نظم است که تقریباً بی‌هیچ ترتیب و تبویبی در کنار هم قرار گرفته است تا با توجه به تنوعی که دارد، موجب انبساط خاطر خواننده شود. بخش عمده‌ای از این متون، برگرفته از آثار بزرگان ادب سدۀ ۴ ق به‌ویژه بدیع‌الزمان همدانی، میکالی (د ۴۳۶ ق/ ۱۰۴۴ م)، خوارزمی (د ۳۸۳ ق/ ۹۹۳ م)، صاحب بن عباد (د ۳۸۵ ق/ ۹۹۵ م)، قابوس بن وشمگیر (د ۴۰۳ ق/ ۱۰۱۲ م) و ابومنصور ثعالبی (د ۴۲۹ ق/ ۱۰۳۸ م) است. حصری در این کتاب قاعده و مبنای خاصی در تفسیر متون ندارد و به تعیین درست و نادرست آن نیز نمی‌پردازد. وی از کنار مطالب آشنا و تکراری می‌گذرد و مانند ابن‌عبدربه تنها به بیان آثار شرقی می‎پردازد و به‌ندرت به آثار مغربیان توجه می‎کند؛ شیوه‌ای که در سنت ادبی اندلس بنیان نهاده شد و رفته‌رفته در سراسر مغرب اسلامی سایه گستراند.
زهرالآداب به گفتۀ خود حصری گزیده‌ای از نوادر کوتاه نثر و نظم است که تقریباً بی‌هیچ ترتیب و تبویبی در کنار هم قرار گرفته است تا با توجه به تنوعی که دارد، موجب انبساط خاطر خواننده شود. بخش عمده‌ای از این متون، برگرفته از آثار بزرگان ادب سدۀ ۴ ق به‌ویژه بدیع‌الزمان همدانی، میکالی (د ۴۳۶ ق/ ۱۰۴۴ م)، خوارزمی (د ۳۸۳ ق/ ۹۹۳ م)، صاحب بن عباد (د ۳۸۵ ق/ ۹۹۵ م)، قابوس بن وشمگیر (د ۴۰۳ ق/ ۱۰۱۲ م) و ابومنصور ثعالبی (د ۴۲۹ ق/ ۱۰۳۸ م) است. حصری در این کتاب قاعده و مبنای خاصی در تفسیر متون ندارد و به تعیین درست و نادرست آن نیز نمی‌پردازد. وی از کنار مطالب آشنا و تکراری می‌گذرد و مانند ابن‌عبدربه تنها به بیان آثار شرقی می‎پردازد و به‌ندرت به آثار مغربیان توجه می‎کند؛ شیوه‌ای که در سنت ادبی اندلس بنیان نهاده شد و رفته‌رفته در سراسر مغرب اسلامی سایه گستراند.


===جمع الجواهر فی الملح و النوادر یا الجواهر فی الملح و النوادر ===
===جمع الجواهر فی الملح و النوادر یا الجواهر فی الملح و النوادر===


این اثر نخستین‌بار در ۱۳۵۳ ق به‌کوشش محمدامین خانجی و با نام ذیل زهرالآداب منتشر شد. شباهت اسلوب و مضمون زهرالآداب و جمع‎ الجواهر و اینکه حصری بذله‌گویی‌ها و حکایت‌های نادانان و اشعار هرزه‌درایانه‌ای را که در زهر‌الآداب نیاورده بود، در این کتاب جای داده است، سبب شد این عنوان برای آن برگزیده شود. در ۱۳۷۲ ق کتاب به‌کوشش علی‌‌محمد بجاوی، و با عنوان حقیقی به طبع رسید، و امروزه چاپهای دیگری از آن نیز در دست است. جمع‌الجواهر به‌رغم تشابه در سبک و شیوه، از نظر گزینش مواد با زهرالآداب تفاوت دارد و همگونی بیشتری در موضوعات آن به چشم می‌خورد. می‌توان گفت حصری که دریافته بود پرداختن به حکایتهای هزل‌آمیز و گفت‌وگو دربارۀ نادانان گاه ضرورت می‌یابد، جمع‌الجواهر را نوشت تا خلأ موجود در زهرالآداب را از میان ببرد و با شیوه‌ای غیرملال‌آور، مبتدیان را به‌تدریج از دایرۀ هزل و شوخی به قلمرو کارهای جدی بکشاند .
این اثر نخستین‌بار در ۱۳۵۳ ق به‌کوشش محمدامین خانجی و با نام ذیل زهرالآداب منتشر شد. شباهت اسلوب و مضمون زهرالآداب و جمع‎ الجواهر و اینکه حصری بذله‌گویی‌ها و حکایت‌های نادانان و اشعار هرزه‌درایانه‌ای را که در زهر‌الآداب نیاورده بود، در این کتاب جای داده است، سبب شد این عنوان برای آن برگزیده شود. در ۱۳۷۲ ق کتاب به‌کوشش علی‌‌محمد بجاوی، و با عنوان حقیقی به طبع رسید، و امروزه چاپهای دیگری از آن نیز در دست است. جمع‌الجواهر به‌رغم تشابه در سبک و شیوه، از نظر گزینش مواد با زهرالآداب تفاوت دارد و همگونی بیشتری در موضوعات آن به چشم می‌خورد. می‌توان گفت حصری که دریافته بود پرداختن به حکایتهای هزل‌آمیز و گفت‌وگو دربارۀ نادانان گاه ضرورت می‌یابد، جمع‌الجواهر را نوشت تا خلأ موجود در زهرالآداب را از میان ببرد و با شیوه‌ای غیرملال‌آور، مبتدیان را به‌تدریج از دایرۀ هزل و شوخی به قلمرو کارهای جدی بکشاند .
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش