confirmed
۵٬۹۰۷
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ معنا شناسی خلق افعال عباد از منظر ابن تیمیه را به خلق افعال عباد که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
===اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی=== | ===اثبات افعال اختیاری عباد از مسیر عدل الهی=== | ||
ابن قیم در دیگر اثر خود در بحث عدل الهی و این که خدای متعال ظالم نیست و به هیچ شخصی بیشتر از استحقاقش کیفر نمی دهد؛ انتساب واقعی فعل به عبد را ثابت می کند و می نویسد:« و من عدله سبحانه أنه لا يزيد أحدا في العذاب على القدر الّذي يستحقه» <ref>مختصر الصواعق المرسلة على الجهمية المعطلة، ص352</ref> و از عدل خدای سبحان این است که هیچ شخصی را بیشتر از استحقاقش عذاب نمی کند.این جمله ساده اما پر معنا، حکایت دیگری نیز دارد مبنی بر این که عدل زمانی نسبت به افعال بندگان معنا می یابد که فعل صادره از انسان تابع اراده و اختیارش باشد، زیرا افعال اختیاری انسان ها مبنای اجرای عدالت است. علاوه، ابن قیم با طرح این موضوع در صدد بیان این نکته است که ارتباط افعال به عباد واقعی و ناشی از اختیار و آگاهی انسان می باشد. | ابن قیم در دیگر اثر خود در بحث عدل الهی و این که خدای متعال ظالم نیست و به هیچ شخصی بیشتر از استحقاقش کیفر نمی دهد؛ انتساب واقعی فعل به عبد را ثابت می کند و می نویسد:« و من عدله سبحانه أنه لا يزيد أحدا في العذاب على القدر الّذي يستحقه» <ref>مختصر الصواعق المرسلة على الجهمية المعطلة، ص352</ref> و از عدل خدای سبحان این است که هیچ شخصی را بیشتر از استحقاقش عذاب نمی کند.این جمله ساده اما پر معنا، حکایت دیگری نیز دارد مبنی بر این که عدل زمانی نسبت به افعال بندگان معنا می یابد که فعل صادره از انسان تابع اراده و اختیارش باشد، زیرا افعال اختیاری انسان ها مبنای اجرای عدالت است. علاوه، ابن قیم با طرح این موضوع در صدد بیان این نکته است که ارتباط افعال به عباد واقعی و ناشی از اختیار و آگاهی انسان می باشد. | ||
==تفسیر ابن حجر عسقلانی از افعال عباد== | ==تفسیر ابن حجر عسقلانی از افعال عباد== | ||
ابن حجر عسقلانی(ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی بن محمد الکنانیّ العسقلانی. 773-852 ق) نیز همانند اسلافش در باره خلق افعال عباد نظراتی بیان کرده است که می تواند به امر بین الامرین امامیه بسیار شبیه باشد.عسقلانی در تفسیر خلق افعال عباد و نسبت آن با جبر و اختیار، به این نکته اشاره می کند که خالق فقط خدای متعال است و انسان مخلوق از عهده خلق بر نمی آید. می نویسد:«أَنَّ أَهْلَ السُّنَّةِ تَمَسَّكُوا بِأَصْلٍ قَامَتْ عَلَيْهِ الْبَرَاهِينُ وَهُوَ أَنَّ اللَّهَ خَالِقُ كُلِّ مَخْلُوقٍ وَيَسْتَحِيلُ أَنْ يَخْلُقَ الْمَخْلُوقُ شَيْئًا» <ref>عسقلانی ابن حجر، فتح الباری، ج 13، ص 449</ref> یعنی اهل سنت به اصلی تمسک کرده اند که براهینی بر آن تکیه کرده است، با این توضیح که خدای متعال خالق هر مخلوقی است و محال است که مخلوق چیزی را خلق کند. وی در این عبارات صریح که در مقام پاسخ به نظر مخالفین است، روی اصل توحید تاکید کرده و فاعل و خالقی جز خدا را معرفی نمی کند که البته این عقیده همه فرقه های اهل سنت است. ابن حجر در ادامه به مخالفین و دشمنان می تازد که برای فرار از مسئولیت فعل خویش به قدر سابق و از پیش نوشته شده قایل اند و بر مبنای خودشان مسیر عقل و نقل را می بندند، می نویسد:« فَلَمَّا عَانَدَ الْمُشْرِكُونَ الْمَعْقُولَ وَكَذَّبُوا الْمَنْقُولَ ... تَمَسَّكُوا بِالْمَشِيئَةِ وَالْقَدَرِ السَّابِقِ وَهِيَ حُجَّةٌ مَرْدُودَةٌ لِأَنَّ الْقَدَرَ لَا تَبْطُلُ بِهِ الشَّرِيعَةُ وَجَرَيَانُ الْأَحْكَامِ عَلَى الْعِبَادِ بِأَكْسَابِهِمْ» <ref>عسقلانی ابن حجر، فتح الباری، ج 13، ص 449</ref> | |||
پس زمانی که مشرکین با معقول( فهم و درک عقلی) دشمنی(مخالفت) و همچنین منقول را تکذیب و (برای پاسخ به رفتار خود) به مشیت و قدر پیشین الهی تمسک کردند، حال آن که این یک دلیل مردود است، زیرا وجود قدر، موجب بطلان( بی خاصیت بودن) دین و اجرای احکام( جزا و حدود الهی) نسبت به آن چه بندگان کسب می کنند، نمی شود. ابن حجر در این جملات و ادامه آن، به طور واضح از امر بین الامرین سخن گفته است و به طور صریح، مسئولیت بندگان نسبت به فعل خودشان را متذکر شده است، بنابر این، می توان از فحوای کلام وی که از یک طرف تابع قدر است و از طرف دیگر انسان را نسبت به کسب افعالش مسئول می داند، امر بین الامرین را اصطیاد کرد. | |||
===اعتراف صریح عسقلانی به انکار جبر و اختیار=== | |||
ابن حجر به بهانه حفظ مقام توحید و انحصار خالقیت به خدای متعال و نیز تفاوت میان خلق و عمل، مطالبی بیان می کند که به نظریه امر بین الامرین امامیه نزدیک می شود. وی در پاسخ به مخالفین در تفسیر آیه شریفه: «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» الصافات،(37) 96 . می نویسد: «أَنَّ الْعَمَلَ هُنَا غَيْرُ الْخَلْقِ وَهُوَ الْكَسْبُ الَّذِي يَكُونُ مُسْنَدًا إِلَى الْعَبْدِ حَيْثُ أَثْبَتَ لَهُ فِيهِ صُنْعًا وَيُسْنَدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ حَيْثُ إِنَّ وُجُودَهُ إِنَّمَا هُوَ بِتَأْثِيرِ قُدْرَتِهِ وَلَهُ جِهَتَانِ جِهَةٌ تَنْفِي الْقَدَرَ وَجِهَةٌ تَنْفِي الْجَبْرَ فَهُوَ مُسْنَدٌ إِلَى اللَّهِ حَقِيقَةً وَإِلَى الْعَبْدِ عَادَةً وَهِيَ صِفَةٌ يَتَرَتَّبُ عَلَيْهَا الْأَمْرُ وَالنَّهْيُ وَالْفِعْلُ وَالتَّرْكُ فَكُلُّ مَا أُسْنِدَ مِنْ أَفْعَالِ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَهُوَ بِالنَّظَرِ إِلَى تَأْثِيرِ الْقُدْرَةِ وَيُقَالُ لَهُ الْخَلْقُ وَمَا أُسْنِدَ إِلَى الْعَبْدِ إِنَّمَا يَحْصُلُ بِتَقْدِيرِ اللَّهِ تَعَالَى وَيُقَالُ لَهُ الْكَسْبُ وَعَلَيْهِ يَقَعُ الْمَدْحُ وَالذَّمُّ» <ref>عسقلانی ابن حجر، فتح الباری، ج 13، ص 528</ref> | |||
عمل عبد در این جا غیر از خلق بوده و به معنای کسب اما مستند به عبد است، زیرا توانایی عبد برای انجام صنعت اثبات شده است. از طرف دیگر، هر گونه عملی مستند به خدا است، زیرا وجود عمل نتیجه تاثیرقدرت الهی است. بنا بر این، برای کسب(عمل) انسان دو جهت فرض می شود، جهتی که نافی قدر(اختیار) و جهتی که نافی جبر است. با این مبنا، فعل واقعا به خدا و عادتا به عبد مستند می شود و عمل با این صفت، مورد تعلق امر و نهی و فعل و ترک قرار می گیرد. | |||
نگاه این عبارت به امر بین الامرین کاملا معلوم است که به دو جهت پرهیز گرایانه فعل عبد از جبر و اختیار توجه دارد، زیرا از طرفی، اگر چه فعل انجام شده از سوی انسان کسب نامیده می شود، اما کسب به وی منتسب بوده ولی ناشی از قدرت الهی است. بنا بر این، عمل عبد میان جبر و اختیار محقق می شود و امر بین الامرین، امری جز این نیست. البته تفاوتی کوچک در تفسیر ابن حجر وجود دارد که وی نسبت فعل به انسان را واقعی نمی داند، بلکه مدعی است که فعل عادتا از انسان صادر می شود و عادت چون تابع قانون خاصی نیست، از این رو نمی تواند موجب انتساب واقعی فعل به فاعل بشود. | |||
==نتیجه== | ==نتیجه== | ||
نتیجه | نتیجه عباراتی که بیان شد این است که اهل حدیث در نحوه صدور فعل اختیاری انسان، تفسیری تقریبا مشابه هم دارند، زیرا از یک سو معتقدند خالق فقط خدای متعال است و هر گونه دخالتی در ایجاد یا صدور افعال از سوی فاعلی غیر از خدا، حریم توحید را نقض میکند و از سوی دیگر بیان میکنند که افعال عباد به طور حقیقی منسوب به خودشان است. با این حال اگر چه اهل حدیث در تفسیر جبر و اختیار به طور کلی با امامیه تقریب و گاهی شباهت نظر دارند و انسان را مسئول افعالش می دانند اما در جهت دیگر از امامیه فاصله میگیرند با این توضیح که اهل سنت مسئله خلق افعال را منحصرا به خدای متعال منسوب کرده و معتقدند که انسان نمیتواند خالق افعالش باشد هر چند مطابق با نظریه کسب، فاعل افعالش هست تا در مخمصه جبر و اثرات سوء آن گرفتار نشود، ولی متکلمان امامیه معتقدند که انسان می تواند خالق افعالش باشد هر چند در واقع خدای متعال خالق تمام افعال هستی است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |