پرش به محتوا

صبری اللیله: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
|-
|-
|فعالیت‌ها
|فعالیت‌ها
|همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
|همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]، از بنیانگذاران حزب [[اسلامی]] [[عراق]]
|}
|}
</div>
</div>
خط ۳۲: خط ۳۲:
   
   
= زندگی‌نامه =
= زندگی‌نامه =
'''صبری محمود اللیله''' در سال 1927 به دنیا آمد. پدرش حاج محمود محمد احمد اللیله تاجر بزرگی از تجار موصل بود. او با تقوا و اهل عبادت و ملتزم به حضور در مساجد بود. ایشان در دینداری خود افراطی نبود، بلکه میانه‌رو و معتدل بود و این را تقریباً در رفتار و نحوه برخوردش با مردم می‌بینیم.
'''صبری محمود اللیله''' در سال 1927 به دنیا آمد. پدرش حاج محمود محمد احمد اللیله تاجر بزرگی از تجار موصل بود. او با تقوا و اهل عبادت و ملتزم به حضور در مساجد بود. ایشان در دینداری خود افراطی نبود، بلکه میانه‌رو و معتدل بود و این را تقریباً در رفتار و نحوه برخوردش با مردم می‌بینیم.<br>


=در صف اخوان=
=در صف اخوان=
خط ۳۹: خط ۳۹:


= دستیگری و محاکمه =
= دستیگری و محاکمه =
هنگامی که حرکت سرهنگ عبدالوهاب الشواف، فرمانده سایت نظامی موصل، علیه رژیم رهبر عبدالکریم قاسم، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح در موصل در 8 مارس 1959، حاج صبریاللیله از آن حمایت کرد و اسلامگرایان در موصل از آن حمایت کردند و با ملی گرایان گروهی به نام (جمعیت اسلامی-ملی) تشکیل دادند و در مقابل کمونیست ها و زمانی که جنبش شکست خورد و شهید الشواف کشته شد، حاجی. صبریاللیله دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما حکم تخفیف و آزاد شد. حاج صبری در سال 1960اللیله یکی از برجسته ترین بنیانگذاران حزب اسلامی عراق بود که در کنار استاد ابراهیم عبدالله شهاب ملقب به (ابراهیم افندی) به همراه جمعی از مردم موصل از جمله استاد غانم حمودات، استاد عبدالله بود. حافظ سلیمان و شیخ مصطفی البنجینی و پس از آنان دکتر عمر الصلادی دکتر محمد شاکر الغنام و دکتر ادریس الحاج داود آمدند. همانطور که در روزنامه الزمان (بغداد) شماره 6756، 3 فوریه 1960 میلادی آمده است [حزب اسلامی عراق، در 2 فوریه 1960، درخواستی را به وزارت کشور عراق ارائه کرد، ابراهیم عبدالله شهاب، نعمان عبدالرزاق. السامرایی، صبری محمود اللیله، و ولید عبدالکریم الاعظمی، ابراهیم منیر المدرس، فالح حسن الصالح، فاضل دولان، حمید الحاج حمد ذیبه، الحاج محمد اللامی، عبدالله جلیل ابراهیم، یوسف طه و دکتر. جاسم العانی]. به گفته دوستانش،اللیله حاج صبری در تعبیر خواب بسیار خوب عمل می کرد و تعبیرش اغلب تا حد زیادی محقق می شد. خواب شخصی را تعبیر کرد که در غیاب مناره الحدبه سقوط کرد. شخصیت بزرگ مذهبی، و این امر با مرگ مفتی موصل، شیخ محمد یاسین حاصل شد.<br>
هنگامی که حرکت سرهنگ ''عبدالوهاب الشواف''، فرمانده سایت نظامی موصل، علیه رژیم رهبر ''عبدالکریم قاسم''، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح در موصل در 8 مارس 1959، حاج صبری اللیله از آن حمایت کرد و اسلامگرایان در موصل از آن حمایت کردند و با ملی‌گرایان گروهی به نام (جمعیت اسلامی-ملی) تشکیل دادند و در مقابل کمونیست‌ها و زمانی که جنبش شکست خورد و ''عبدالوهاب الشواف'' کشته شد، ایشان دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم شد، اما حکم تخفیف خورد و آزاد شد.<br>
 
ایشان در سال 1960اللیله یکی از برجسته ترین بنیانگذاران حزب اسلامی عراق بود که در کنار استاد ابراهیم عبدالله شهاب ملقب به (ابراهیم افندی) به همراه جمعی از مردم موصل از جمله استاد غانم حمودات، استاد عبدالله بود. حافظ سلیمان و شیخ مصطفی البنجینی و پس از آنان دکتر عمر الصلادی دکتر محمد شاکر الغنام و دکتر ادریس الحاج داود آمدند. همانطور که در روزنامه الزمان (بغداد) شماره 6756، 3 فوریه 1960 میلادی آمده است [حزب اسلامی عراق، در 2 فوریه 1960، درخواستی را به وزارت کشور عراق ارائه کرد، ابراهیم عبدالله شهاب، نعمان عبدالرزاق. السامرایی، صبری محمود اللیله، و ولید عبدالکریم الاعظمی، ابراهیم منیر المدرس، فالح حسن الصالح، فاضل دولان، حمید الحاج حمد ذیبه، الحاج محمد اللامی، عبدالله جلیل ابراهیم، یوسف طه و دکتر. جاسم العانی]. به گفته دوستانش،اللیله حاج صبری در تعبیر خواب بسیار خوب عمل می کرد و تعبیرش اغلب تا حد زیادی محقق می شد. خواب شخصی را تعبیر کرد که در غیاب مناره الحدبه سقوط کرد. شخصیت بزرگ مذهبی، و این امر با مرگ مفتی موصل، شیخ محمد یاسین حاصل شد.<br>


=درگذشت=
=درگذشت=
فرزند ایشان می‌گوید: که پدرش در روز پنج شنبه 20 اسفند 1384 خورشیدی در آغوشش درگذشت و آخرین ساعت او در بازگشت از نماز عصر بود: هوا سرد بود، گفت: «پسرم، من این هفته می‌میرم. این اولین باری بود که می‌گفت می‌میرم.» در حالی که [[شهادتین]] را تکرار می‌کرد، انگشت اشاره‌اش را بالا آورد و درگذشت.  
فرزند ایشان می‌گوید: که پدرش در روز پنج شنبه 20 اسفند 1384 خورشیدی در آغوشش درگذشت و آخرین ساعت او در برگشت از نماز عصر بود: هوا سرد بود، گفت: «پسرم، من این هفته می‌میرم. این اولین باری بود که می‌گفت می‌میرم.» در حالی که [[شهادتین]] را تکرار می‌کرد، انگشت اشاره‌اش را بالا آورد و درگذشت.  


=منبع=
=منبع=