پرش به محتوا

شیخ محمد غزالی، پرچمدار اصلاح (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
</div><div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]]
[[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
خط ۳۶: خط ۳۶:
=دوران تحصیل=
=دوران تحصیل=
محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامى ، وارد مکتب‌خانه روستا شد. در آغاز آیات قرآن را فراگرفت و پس از مدتى توانست تمام قرآن را حفظ نماید. سپس وارد دانشکده اسکندریه وابسته به دانشگاه الازهر شد و به تحصیل علوم دینى اشتغال یافت. وى در ایام تحصیل، با اساتید خود گفت وگوها و مناظرات علمى داشت و انتقادهاى او در کلاس درس زبانزد استادان و هم‌شاگردى‌هایش بود. مهم‌ترین استاد او در دانشکده اسکندریه «شیخ ابراهیم غرباوى» بود که غزالى بارها در حق وى و استاد دیگرش «شیخ [[عبدالعزیز بلال]]» زبان به ستایش گشوده است. <ref>قرضاوى، 1421: 35.</ref>
محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامى ، وارد مکتب‌خانه روستا شد. در آغاز آیات قرآن را فراگرفت و پس از مدتى توانست تمام قرآن را حفظ نماید. سپس وارد دانشکده اسکندریه وابسته به دانشگاه الازهر شد و به تحصیل علوم دینى اشتغال یافت. وى در ایام تحصیل، با اساتید خود گفت وگوها و مناظرات علمى داشت و انتقادهاى او در کلاس درس زبانزد استادان و هم‌شاگردى‌هایش بود. مهم‌ترین استاد او در دانشکده اسکندریه «شیخ ابراهیم غرباوى» بود که غزالى بارها در حق وى و استاد دیگرش «شیخ [[عبدالعزیز بلال]]» زبان به ستایش گشوده است. <ref>قرضاوى، 1421: 35.</ref>
وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت.<ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> وى در آن‌جا درس استادانى چون: «شیخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شیخ عبدالعظیم زرقانى»، «شیخ محمود شلتوت»(1893ـ 1963م) و «حسن البناء»(1906ـ 1949م) را درک کرد. حسن البناء بیشترین تأثیر را بر ذهن و فکر غزالى گذاشت. نخستین ملاقات غزالى با این استاد، هنگامى بود که وى در دانشکده اسکندریه مشغول تحصیل بود و در یکى از شب هاى درسى، حسن البناء را که براى دیدار دانشجویان به این دانشکده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از این استاد خود به مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى یاد مى‌کند. <ref>قرضاوى، 1421: 31</ref> و معتقد است تربیت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشته، باعث تربیت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گردید.
وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت.<ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> وى در آن‌جا درس استادانى چون: «شیخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شیخ عبدالعظیم زرقانى»، «شیخ محمود شلتوت»(1893ـ 1963م) و «حسن البناء»(1906ـ 1949م) را درک کرد. حسن البناء بیشترین تأثیر را بر ذهن و فکر غزالى گذاشت. نخستین ملاقات غزالى با این استاد، هنگامى بود که وى در دانشکده اسکندریه مشغول تحصیل بود و در یکى از شب‌هاى درسى، حسن البناء را که براى دیدار دانشجویان به این دانشکده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از این استاد خود به مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى یاد مى‌کند. <ref>قرضاوى، 1421: 31</ref> و معتقد است تربیت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشته، باعث تربیت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گردید.


=دوران تدریس=
=دوران تدریس=
خط ۵۲: خط ۵۲:
مهم‌ترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوان‌المسلمین پیوست. اخوان المسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مى‌کرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایه‌گذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رساله‌اى حاوى اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br>
مهم‌ترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوان‌المسلمین پیوست. اخوان المسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مى‌کرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایه‌گذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رساله‌اى حاوى اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br>
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوان المسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br>
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوان المسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br>
# آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس  
 
# تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛
#آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس
# اصلاحات اجتماعى و اقتصادى ؛
#تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛
# مبارزه و مخالفت با استعمار؛  
#اصلاحات اجتماعى و اقتصادى ؛
# طرفدارى از استقلال کشورهاى اسلامى در هر نقطه از جهان؛  
#مبارزه و مخالفت با استعمار؛
# ضدیت با ملى‌گرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام.
#طرفدارى از استقلال کشورهاى اسلامى در هر نقطه از جهان؛
تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوان المسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یک‌سو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینى ها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار [[مصر]] و استعمار پیر انگلیس گشت. از این‌رو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوان المسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref>
#ضدیت با ملى‌گرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام.
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مى‌آمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عده‌اى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخن‌رانى مى‌پرداخت و بیشتر سخن‌رانى هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مى‌شد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مى‌گذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مى‌گوید:<br>
 
تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوان المسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یک‌سو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینى‌ها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار [[مصر]] و استعمار پیر انگلیس گشت. از این‌رو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوان المسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref>
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مى‌آمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عده‌اى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخن‌رانى مى‌پرداخت و بیشتر سخن‌رانى‌هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مى‌شد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مى‌گذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مى‌گوید:<br>
«شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به هم‌ریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br>
«شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به هم‌ریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br>
در ایامى که غزالى در زندان به سر مى‌برد، جمعیت اخوان المسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرح‌ریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوان‌المسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخن‌رانى هایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مى‌کرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبه‌رو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت هم‌چنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات...، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یک‌سال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقاله‌اى تحت عنوان «شاخه‌اى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref>
در ایامى که غزالى در زندان به سر مى‌برد، جمعیت اخوان المسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرح‌ریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوان‌المسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخن‌رانى‌هایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مى‌کرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبه‌رو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت هم‌چنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات...، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یک‌سال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقاله‌اى تحت عنوان «شاخه‌اى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref>


=انفصال غزالى از اخوان المسلمین=
=انفصال غزالى از اخوان المسلمین=
پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیرکل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیت‌هاى علمى خود مى‌پرداخت. وى ابتدا درس‌هایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مى‌کرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوان المسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت.<br>
پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت‌هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیرکل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیت‌هاى علمى خود مى‌پرداخت. وى ابتدا درس‌هایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مى‌کرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوان المسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت.<br>
عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عده‌اى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مى‌کرد، اما با شفاف‌تر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئه‌هاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانه‌اى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref>
عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عده‌اى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مى‌کرد، اما با شفاف‌تر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب‌هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئه‌هاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانه‌اى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref>


=مواضع سیاسى و اعتقادى=
=مواضع سیاسى و اعتقادى=
غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوان المسلمین، موضع‌گیرى هاى متعددى در مقابله با غرب‌زدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضع‌گیرى‌هاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref><br>
غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوان المسلمین، موضع‌گیرى‌هاى متعددى در مقابله با غرب‌زدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضع‌گیرى‌هاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref><br>
وى در موضع‌گیرى‌هاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مى‌کنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، ان‌شاءالله به اهداف خود دست مى‌یابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مى‌دانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br>
وى در موضع‌گیرى‌هاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مى‌کنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، ان‌شاءالله به اهداف خود دست مى‌یابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مى‌دانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br>
شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیان‌گذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مى‌کرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عده‌اى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعه‌اى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مى‌کرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئه‌اى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانت ها را به مقدس‌ترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بى‌ادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref><br>
شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیان‌گذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مى‌کرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عده‌اى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعه‌اى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مى‌کرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئه‌اى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانت‌ها را به مقدس‌ترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بى‌ادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref><br>
وى در جاى دیگرى از سخنان خود مى‌گوید: «سلمان رشدى را مى‌بینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عرب‌هایى شود که با غرب همکارى مى‌کنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مى‌کنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مى‌کنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقه‌هاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مى‌کنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br>
وى در جاى دیگرى از سخنان خود مى‌گوید: «سلمان رشدى را مى‌بینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عرب‌هایى شود که با غرب همکارى مى‌کنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مى‌کنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مى‌کنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقه‌هاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مى‌کنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br>
غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامه‌اى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بى‌دین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br>
غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامه‌اى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بى‌دین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br>
خط ۷۶: خط ۷۸:


=سفرهاى غزالى=
=سفرهاى غزالى=
نخستین سفر خارجى غزالى را مى‌توان سفر او به فلسطین برشمرد. هنگامى که غزالى در سال 1369ق از زندان آزاد شد، شیخ مأمون شناوى(متوفاى1950م) از شیوخ دانشگاه الازهر، او را به عنوان نماینده خود به غزه فرستاد و سه سال در آن‌جا اقامت کرد. غزالى در آن‌جا با زندگى و رنج مردم فلسطین آشنا شد و در این مدت به اردوگاه‌هاى «بریح»، «نصیرات»، «دیر بلح»، «خان یونس» و «رفح» رفته، از نزدیک شاهد مشکلات فلسطینى ها بود. به گفته غزالى یکى از فعالیت‌هاى اسرائیل این است که نوجوانان یهودى را ضد مسلمان تربیت مى‌کند و براى این کار مثلاً یک یهودى مجسمه‌اى مى‌سازد و لباس عربى بر آن مى‌پوشاند و به فرزند خود القا مى‌کند که به آن تیراندازى کند تا ترس و هراس یا حس احترام براى چنین اشخاصى در او از بین برود. هم چنین به گفته غزالى هنگامى که انگلیس رفتن یهودیان را به اسرائیل محدود کرده بود، زنان یهودى سعى مى‌کردند حامله شوند تا اگر به اسرائیل رفتند، با به دنیا آمدن این بچه‌ها، تعداد آنان بیشتر شود <ref>روزنامه اطلاعات، 4/11/1369: 12.</ref> غزالى در مدت اقامت خود در فلسطین تلاش کرد جوانان فلسطینى را با معارف اسلام و توطئه‌هاى اسرائیل بیشتر آشنا کند. وى در آن‌جا در سخن‌رانى‌هاى متعدد، حرکت مردم فلسطین را حرکتى اسلامى معرفى مى‌کرد. وى ضمن انتقاد از کسانى که مسئله فلسطین را از منظر غیر دینى نگاه مى‌کنند، مى‌گوید: «نبرد فلسطین سرچشمه‌اى دینى دارد و هر کس بخواهد اسلام را از این مسئله دینى دور کند، خیانت بزرگى مرتکب شده است» <ref>همان.</ref><br>
نخستین سفر خارجى غزالى را مى‌توان سفر او به فلسطین برشمرد. هنگامى که غزالى در سال 1369ق از زندان آزاد شد، شیخ مأمون شناوى(متوفاى1950م) از شیوخ دانشگاه الازهر، او را به عنوان نماینده خود به غزه فرستاد و سه سال در آن‌جا اقامت کرد. غزالى در آن‌جا با زندگى و رنج مردم فلسطین آشنا شد و در این مدت به اردوگاه‌هاى «بریح»، «نصیرات»، «دیر بلح»، «خان یونس» و «رفح» رفته، از نزدیک شاهد مشکلات فلسطینى‌ها بود. به گفته غزالى یکى از فعالیت‌هاى اسرائیل این است که نوجوانان یهودى را ضد مسلمان تربیت مى‌کند و براى این کار مثلاً یک یهودى مجسمه‌اى مى‌سازد و لباس عربى بر آن مى‌پوشاند و به فرزند خود القا مى‌کند که به آن تیراندازى کند تا ترس و هراس یا حس احترام براى چنین اشخاصى در او از بین برود. هم چنین به گفته غزالى هنگامى که انگلیس رفتن یهودیان را به اسرائیل محدود کرده بود، زنان یهودى سعى مى‌کردند حامله شوند تا اگر به اسرائیل رفتند، با به دنیا آمدن این بچه‌ها، تعداد آنان بیشتر شود <ref>روزنامه اطلاعات، 4/11/1369: 12.</ref> غزالى در مدت اقامت خود در فلسطین تلاش کرد جوانان فلسطینى را با معارف اسلام و توطئه‌هاى اسرائیل بیشتر آشنا کند. وى در آن‌جا در سخن‌رانى‌هاى متعدد، حرکت مردم فلسطین را حرکتى اسلامى معرفى مى‌کرد. وى ضمن انتقاد از کسانى که مسئله فلسطین را از منظر غیر دینى نگاه مى‌کنند، مى‌گوید: «نبرد فلسطین سرچشمه‌اى دینى دارد و هر کس بخواهد اسلام را از این مسئله دینى دور کند، خیانت بزرگى مرتکب شده است» <ref>همان.</ref><br>
پس از بروز اختلاف بین غزالى و دولت انورسادات، وى به عربستان سفر کرد و از آن‌جا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکى از دانشگاه‌هاى وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخى از کتاب هاى خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلى بن جدید» راهى کشور الجزایر گردید. وى در شرایطى وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسى آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسى رسیده بود. حرکت اسلامى تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایرى نیاز به حمایت فکرى و تبلیغى داشتند.
پس از بروز اختلاف بین غزالى و دولت انورسادات، وى به عربستان سفر کرد و از آن‌جا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکى از دانشگاه‌هاى وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخى از کتاب‌هاى خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلى بن جدید» راهى کشور الجزایر گردید. وى در شرایطى وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسى آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسى رسیده بود. حرکت اسلامى تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایرى نیاز به حمایت فکرى و تبلیغى داشتند.
هنگامى که غزالى قدم به الجزایر نهاد، فتنه‌ها موج مى‌زد و دین اسلام در میان توده‌ها رو به خاموشى نهاده بود. زبان مادرى مردم یعنى زبان عربى رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوى به عنوان زبان رسمى جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایى به شدت رواج داشت. غزالى در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شوراى علمى آن دانشگاه به تدریس و روشنگرى دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوى، 1417: 193.</ref> درس هاى تفسیر موضوعى قرآن غزالى که از تلویزیون الجزایر پخش مى‌شد به حدى بیننده داشت که به گفته مسئولان خبرى الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته مى‌شد. کتاب هاى او در فاصله اندکى پس از انتشار نایاب مى‌شد. بى‌گمان خیزشى که سال ها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بى‌تأثیر از ارشادهاى غزالى نبوده است. غزالى با خدمات شایانى که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگ‌ترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br>
هنگامى که غزالى قدم به الجزایر نهاد، فتنه‌ها موج مى‌زد و دین اسلام در میان توده‌ها رو به خاموشى نهاده بود. زبان مادرى مردم یعنى زبان عربى رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوى به عنوان زبان رسمى جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایى به شدت رواج داشت. غزالى در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شوراى علمى آن دانشگاه به تدریس و روشنگرى دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوى، 1417: 193.</ref> درس‌هاى تفسیر موضوعى قرآن غزالى که از تلویزیون الجزایر پخش مى‌شد به حدى بیننده داشت که به گفته مسئولان خبرى الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته مى‌شد. کتاب‌هاى او در فاصله اندکى پس از انتشار نایاب مى‌شد. بى‌گمان خیزشى که سال‌ها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بى‌تأثیر از ارشادهاى غزالى نبوده است. غزالى با خدمات شایانى که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگ‌ترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br>
غزالى یک بار پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیت‌الله جنتى در کنفرانس اندیشه اسلامى شرکت نمود. غزالى در این کنفرانس با ارائه مقاله‌اى با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلى اندیشه‌هاى اصلاح‌گرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref><br>
غزالى یک بار پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیت‌الله جنتى در کنفرانس اندیشه اسلامى شرکت نمود. غزالى در این کنفرانس با ارائه مقاله‌اى با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلى اندیشه‌هاى اصلاح‌گرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref><br>
=عوامل وحدت از دیدگاه غزالى=
=عوامل وحدت از دیدگاه غزالى=
غزالى با نگاهى وسیع و همه جانبه، عوامل مختلفى را براى رسیدن به وحدت معرفى مى‌کند. از دیدگاه غزالى یکى از راه‌هاى برطرف شدن اختلاف‌ها و رسیدن به وحدت، پیشرفت فرهنگى و علمى در میان جامعه مسلمانان است. به اعتقاد او عالمان دینى در این میان، وظیفه سنگینى برعهده دارند. اگر علما در سخن‌رانى‌ها، کنفرانس ها و نوشته‌هاى خود به موضوع وحدت توجه کنند، فضاى جامعه اسلامى نیز به این‌سو پیش خواهد رفت. به گفته غزالى اگرچه سیاستمداران و حاکمان کشورهاى اسلامى در بروز اختلاف یا ایجاد وحدت بین مسلمانان مى‌توانند تأثیر به‌سزایى داشته باشند، اما این کار پیش از آن‌که بر عهده پادشاهان باشد، بر عهده علماست.<ref>محاکمه گلدزیهر صهیونیست: 300.</ref><br>
غزالى با نگاهى وسیع و همه جانبه، عوامل مختلفى را براى رسیدن به وحدت معرفى مى‌کند. از دیدگاه غزالى یکى از راه‌هاى برطرف شدن اختلاف‌ها و رسیدن به وحدت، پیشرفت فرهنگى و علمى در میان جامعه مسلمانان است. به اعتقاد او عالمان دینى در این میان، وظیفه سنگینى برعهده دارند. اگر علما در سخن‌رانى‌ها، کنفرانس‌ها و نوشته‌هاى خود به موضوع وحدت توجه کنند، فضاى جامعه اسلامى نیز به این‌سو پیش خواهد رفت. به گفته غزالى اگرچه سیاستمداران و حاکمان کشورهاى اسلامى در بروز اختلاف یا ایجاد وحدت بین مسلمانان مى‌توانند تأثیر به‌سزایى داشته باشند، اما این کار پیش از آن‌که بر عهده پادشاهان باشد، بر عهده علماست.<ref>محاکمه گلدزیهر صهیونیست: 300.</ref><br>
غزالى ضمن این که عدم آگاهى مسلمانان را یکى از عوامل دورى از وحدت و بروز تفرقه معرفى مى‌کند، دراین‌باره مى‌گوید هنگامى که علامه شیخ محمود شلتوت، شیخ الازهر فتواى جواز پیروى از مذهب اهل بیت را صادر کرد، برخى از متحجرین به علت عدم آگاهى، به این اقدام اعتراض کردند. وى اضافه مى‌کند که: «به یاد دارم یکى از جاهلان با خشم و خروش از من پرسید: چگونه شیخ ازهر فتوى داده است که تشیع مذهبى اسلامى و مانند سایر مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شیعه اطلاع دارى؟ و از تشیع چیزى مى‌دانى؟ او اندکى سکوت کرد و آن گاه گفت: ایشان گروهى از پیروان دینى غیر از دین ما هستند. گفتم: ولى من دیده‌ام که ایشان درست به مانند ما نماز مى‌گذارند و روزه مى‌گیرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنین چیزى ممکن است؟ گفتم: عجب‌تر اینکه ایشان درست مانند ما قرآن مى‌خوانند و پیامبر خدا را بزرگ مى‌دارند و فریضه حج را به جا مى‌آورند. گفت: شنیده‌ام آنها قرآنى دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه مى‌کنند که آن را مورد توهین قرار دهند.»<br>
غزالى ضمن این که عدم آگاهى مسلمانان را یکى از عوامل دورى از وحدت و بروز تفرقه معرفى مى‌کند، دراین‌باره مى‌گوید هنگامى که علامه شیخ محمود شلتوت، شیخ الازهر فتواى جواز پیروى از مذهب اهل بیت را صادر کرد، برخى از متحجرین به علت عدم آگاهى، به این اقدام اعتراض کردند. وى اضافه مى‌کند که: «به یاد دارم یکى از جاهلان با خشم و خروش از من پرسید: چگونه شیخ ازهر فتوى داده است که تشیع مذهبى اسلامى و مانند سایر مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شیعه اطلاع دارى؟ و از تشیع چیزى مى‌دانى؟ او اندکى سکوت کرد و آن گاه گفت: ایشان گروهى از پیروان دینى غیر از دین ما هستند. گفتم: ولى من دیده‌ام که ایشان درست به مانند ما نماز مى‌گذارند و روزه مى‌گیرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنین چیزى ممکن است؟ گفتم: عجب‌تر اینکه ایشان درست مانند ما قرآن مى‌خوانند و پیامبر خدا را بزرگ مى‌دارند و فریضه حج را به جا مى‌آورند. گفت: شنیده‌ام آنها قرآنى دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه مى‌کنند که آن را مورد توهین قرار دهند.»<br>
در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مى‌گویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref>
در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مى‌گویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref>
غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و در این باره مى‌گوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حمله‌هاى صلیبى مدرن، جبهه‌اى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشت‌ساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بى‌سامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br>
غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و در این باره مى‌گوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حمله‌هاى صلیبى مدرن، جبهه‌اى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشت‌ساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بى‌سامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br>
به‌طور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایه‌هاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع اسلامى ، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگرى بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالى معتقد بود زنان نیمى از مردان‌اند و دانش اندوزى، امر به معروف و حساسیت مذهبى بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامى مى‌توانند در حفظ ارزش هاى اسلامى مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالى خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامى و دامان طبیعى براى تربیت نسل‌هاى آینده است. غزالى هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامى داشته و براى او حقوق مادى و معنوى قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملت‌هاى مسلمان باید بیشتر مصالح مادى و معنوى مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولت‌هاى اسلامى همچون خانواده‌اى بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعت‌ها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند.<br>
به‌طور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایه‌هاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع اسلامى ، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگرى بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالى معتقد بود زنان نیمى از مردان‌اند و دانش اندوزى، امر به معروف و حساسیت مذهبى بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامى مى‌توانند در حفظ ارزش‌هاى اسلامى مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالى خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامى و دامان طبیعى براى تربیت نسل‌هاى آینده است. غزالى هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامى داشته و براى او حقوق مادى و معنوى قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملت‌هاى مسلمان باید بیشتر مصالح مادى و معنوى مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولت‌هاى اسلامى همچون خانواده‌اى بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعت‌ها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند.<br>


=اندیشه‌هاى سیاسى و فرهنگى=
=اندیشه‌هاى سیاسى و فرهنگى=
انقلاب صنعتى غرب و پیشرفت هاى زودهنگام اقتصادى، باعث بروز تفکر جدایى دین از سیاست گردید و دین، به امرى شخصى و درونى محدود شد، در نتیجه لاابالى گرى و آزادى جنسى از اصول مسلّم دولت هاى غربى گردید. هم‌زمان با این اوضاع، در میان روشنفکران کشورهاى اسلامى دو دیدگاه «غرب زدگى» و «غرب ستیزى» پدید آمد. غزالى به طرف‌دارى از نظریه دوم معتقد بود تقلید از غرب در امور علمى و صنعتى جایز و بلکه لازم است، اما در مسائل فرهنگى و اعتقادى، به هیچوجه جایز نیست. وى ضمن انتقاد از غرب‌زدگان دراین‌باره مى‌نویسد: «غرب از جهت فکر و روح جزء ناپاک‌ترین ملت هاى روى زمین است. مردانى که با غرب مرتبط شدند ولى حقیقت غرب را درک نکردند، نتوانستند آن را درست معرفى کنند. آنان مسئول عقب‌ماندگى مسلمان اند. تمدن جدید غرب، متشکل از ظاهر و باطن است و این عده با روآوردن به ظاهر تمدن غربى، از علم و کار آن غافل شدند».<ref>غزالى، 1369: 28 و 234.</ref><br>
انقلاب صنعتى غرب و پیشرفت‌هاى زودهنگام اقتصادى، باعث بروز تفکر جدایى دین از سیاست گردید و دین، به امرى شخصى و درونى محدود شد، در نتیجه لاابالى گرى و آزادى جنسى از اصول مسلّم دولت‌هاى غربى گردید. هم‌زمان با این اوضاع، در میان روشنفکران کشورهاى اسلامى دو دیدگاه «غرب زدگى» و «غرب ستیزى» پدید آمد. غزالى به طرف‌دارى از نظریه دوم معتقد بود تقلید از غرب در امور علمى و صنعتى جایز و بلکه لازم است، اما در مسائل فرهنگى و اعتقادى، به هیچوجه جایز نیست. وى ضمن انتقاد از غرب‌زدگان دراین‌باره مى‌نویسد: «غرب از جهت فکر و روح جزء ناپاک‌ترین ملت‌هاى روى زمین است. مردانى که با غرب مرتبط شدند ولى حقیقت غرب را درک نکردند، نتوانستند آن را درست معرفى کنند. آنان مسئول عقب‌ماندگى مسلمان اند. تمدن جدید غرب، متشکل از ظاهر و باطن است و این عده با روآوردن به ظاهر تمدن غربى، از علم و کار آن غافل شدند».<ref>غزالى، 1369: 28 و 234.</ref><br>
دل مشغولى غزالى از آن نبود که چرا غرب، خیر و صلاح ملت هاى مسلمان را نمى خواهد، زیرا او مى‌دانست که غرب همیشه در پى نابودى مسلمانان بوده و با بازى هاى استعمارى خود در پى ریشه‌کن نمودن میراث اصیل اسلامى است. آن‌چه اندیشه غزالى را مى‌آزرد روشنفکران مسلمانى بودند که از سیاست هاى عوام‌فریبانه غرب حمایت مى‌کردند و هیچ‌گاه نمى توانستند هجمه‌هاى فرهنگى آنها را درک کنند. غزالى معتقد بود کشورهاى غربى با پیشرفت هاى صنعتى و نظامى خود، به ملل مسلمان رحم نخواهند کرد و به غارت اموال آنان خواهند پرداخت و فرهنگ آنها را به نابودى خواهند کشاند. هجوم فرانسه به الجزایر و سودان، و هجوم انگلستان به مصر و هند، نمونه‌هایى از این غارت‌گرى‌هاست.<br>
دل مشغولى غزالى از آن نبود که چرا غرب، خیر و صلاح ملت‌هاى مسلمان را نمى خواهد، زیرا او مى‌دانست که غرب همیشه در پى نابودى مسلمانان بوده و با بازى‌هاى استعمارى خود در پى ریشه‌کن نمودن میراث اصیل اسلامى است. آن‌چه اندیشه غزالى را مى‌آزرد روشنفکران مسلمانى بودند که از سیاست‌هاى عوام‌فریبانه غرب حمایت مى‌کردند و هیچ‌گاه نمى توانستند هجمه‌هاى فرهنگى آنها را درک کنند. غزالى معتقد بود کشورهاى غربى با پیشرفت‌هاى صنعتى و نظامى خود، به ملل مسلمان رحم نخواهند کرد و به غارت اموال آنان خواهند پرداخت و فرهنگ آنها را به نابودى خواهند کشاند. هجوم فرانسه به الجزایر و سودان، و هجوم انگلستان به مصر و هند، نمونه‌هایى از این غارت‌گرى‌هاست.<br>
غزالى این نکته را نیز دریافته بود که آنان هرگز به حرکت هاى سنگین و پرخرج نظامى بسنده نخواهند کرد و با حرکتى آرام و تدریجى در مسخ فرهنگ جوامع اسلامى قدم برخواهند داشت. غزالى که کشورش به اشغال نظامى انگلیس درآمده و پس از استقلال کشور، متوجه تهاجم آرام فرهنگى دشمن شده بود مى‌نویسد: «همان‌طور که مى‌دانید اکنون بیش از یک قرن از آغاز مبارزات ضد‌استعمارى ملت ما مى‌گذرد؛ استعمارى که سرزمین ما را اشغال و ثروت هاى ملت ما را غارت نمود. اما زمانى که آبا و اجداد ما و سپس خود ما توانستیم استعمار نظامى را شکست دهیم، ناگهان متوجه شدیم که استعمار نظامى شیوه‌هاى دیگرى را از استعمار برجاى گذاشته است از جمله استعمار فرهنگى و استعمار حقوقى به طورى که هویت ما را دگرگون ساخت و ما را از میراث خود بیگانه کرد. از این‌رو استقلال و هویت کامل خویش را زمانى باز خواهیم یافت که به میراث اصیل خویش بازگردیم». <ref>اطلاعات، 11/1/1371 به نقل از: المسار، 2/2/1992.</ref><br>
غزالى این نکته را نیز دریافته بود که آنان هرگز به حرکت‌هاى سنگین و پرخرج نظامى بسنده نخواهند کرد و با حرکتى آرام و تدریجى در مسخ فرهنگ جوامع اسلامى قدم برخواهند داشت. غزالى که کشورش به اشغال نظامى انگلیس درآمده و پس از استقلال کشور، متوجه تهاجم آرام فرهنگى دشمن شده بود مى‌نویسد: «همان‌طور که مى‌دانید اکنون بیش از یک قرن از آغاز مبارزات ضد‌استعمارى ملت ما مى‌گذرد؛ استعمارى که سرزمین ما را اشغال و ثروت‌هاى ملت ما را غارت نمود. اما زمانى که آبا و اجداد ما و سپس خود ما توانستیم استعمار نظامى را شکست دهیم، ناگهان متوجه شدیم که استعمار نظامى شیوه‌هاى دیگرى را از استعمار برجاى گذاشته است از جمله استعمار فرهنگى و استعمار حقوقى به طورى که هویت ما را دگرگون ساخت و ما را از میراث خود بیگانه کرد. از این‌رو استقلال و هویت کامل خویش را زمانى باز خواهیم یافت که به میراث اصیل خویش بازگردیم». <ref>اطلاعات، 11/1/1371 به نقل از: المسار، 2/2/1992.</ref><br>
به طور خلاصه غزالى '''اهداف استعمار''' را در '''«دل‌سردى مردم مسلمان»، «تربیت نسل بى‌ایمان»، «ترویج بى‌بند و بارى»، «نفوذ در دانشگاه‌ها»، «ایجاد مؤسسات فرهنگى وابسته به غرب» و هدف نهایى آنان را «نابودى اسلام»''' برمى شمرد و مى‌گفت: «امواج خطرناک هرگاه رخنه کرد پایان نمى پذیرد و یکى پس از دیگرى حمله مى‌کنند. غرب در زیر پاگذاشتن دستورات اسلام، در قوانین جزایى، مدنى و دولتى پیروز گردید ولى قوانین زندگانى فردى را هنوز میدان تاخت و تاز خود قرار نداده و هرگاه این میدان براى او آماده باشد، دیگر تمام قوانین اسلام زیر خاک مى‌رود و آن‌گاه باید گفت: و یا موت زر إن الحیاة ذمیمة / و یا نفس جدی إن دهرک هازل(اى مرگ، بیا که زندگى منفور است / و اى جان، بکوش که زندگانیت بیهوده است)» <ref>غزالى، 1369: 127.</ref>
به طور خلاصه غزالى '''اهداف استعمار''' را در '''«دل‌سردى مردم مسلمان»، «تربیت نسل بى‌ایمان»، «ترویج بى‌بند و بارى»، «نفوذ در دانشگاه‌ها»، «ایجاد مؤسسات فرهنگى وابسته به غرب» و هدف نهایى آنان را «نابودى اسلام»''' برمى شمرد و مى‌گفت: «امواج خطرناک هرگاه رخنه کرد پایان نمى پذیرد و یکى پس از دیگرى حمله مى‌کنند. غرب در زیر پاگذاشتن دستورات اسلام، در قوانین جزایى، مدنى و دولتى پیروز گردید ولى قوانین زندگانى فردى را هنوز میدان تاخت و تاز خود قرار نداده و هرگاه این میدان براى او آماده باشد، دیگر تمام قوانین اسلام زیر خاک مى‌رود و آن‌گاه باید گفت: و یا موت زر إن الحیاة ذمیمة / و یا نفس جدی إن دهرک هازل(اى مرگ، بیا که زندگى منفور است / و اى جان، بکوش که زندگانیت بیهوده است)» <ref>غزالى، 1369: 127.</ref>


=اندیشه‌هاى عقیدتى=
=اندیشه‌هاى عقیدتى=
غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مى‌دانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیه‌اى از جانب وى براى تمام انسان هاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مى‌کند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مى‌شود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آن‌دو را انفکاک‌ناپذیر معرفى مى‌کند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سده‌هاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مى‌تواند ادعا کند که یک دعوت اصلاح‌طلبانه مى‌تواند از حکومت صرف‌نظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت آرمان‌هاى خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالى ضمن انتقاد از عالمانى که نغمه جدایى دین از سیاست را سر مى‌دهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم مى‌کنند، مى‌گوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانى را مى‌شناسم که براى اسلام آن‌چنان زندگى مى‌کنند که انگل‌ها در خون و روده‌هاى انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکى را دنبال مى‌کنند و بدین‌سان دینى را که به نام آن سخن مى‌گویند، بى‌اعتبار مى‌سازند» <ref>آقایى، 1365: 177.</ref><br>
غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مى‌دانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیه‌اى از جانب وى براى تمام انسان‌هاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مى‌کند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مى‌شود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آن‌دو را انفکاک‌ناپذیر معرفى مى‌کند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سده‌هاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مى‌تواند ادعا کند که یک دعوت اصلاح‌طلبانه مى‌تواند از حکومت صرف‌نظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت آرمان‌هاى خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالى ضمن انتقاد از عالمانى که نغمه جدایى دین از سیاست را سر مى‌دهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم مى‌کنند، مى‌گوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانى را مى‌شناسم که براى اسلام آن‌چنان زندگى مى‌کنند که انگل‌ها در خون و روده‌هاى انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکى را دنبال مى‌کنند و بدین‌سان دینى را که به نام آن سخن مى‌گویند، بى‌اعتبار مى‌سازند» <ref>آقایى، 1365: 177.</ref><br>
یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق اسلامى ، کم‌شمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالى ضمن ابراز تردید درباره اسلامى بودن آیین وهابیت، آن را یکى دیگر از حیله‌هاى استعمار معرفى مى‌کند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقه‌هاى جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>‌رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br>
یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق اسلامى ، کم‌شمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالى ضمن ابراز تردید درباره اسلامى بودن آیین وهابیت، آن را یکى دیگر از حیله‌هاى استعمار معرفى مى‌کند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقه‌هاى جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>‌رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br>
غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیده‌اى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایه‌اى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مى‌زند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مى‌کند و مى‌گوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br>
غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیده‌اى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایه‌اى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مى‌زند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مى‌کند و مى‌گوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
=آثار غزالى=
=آثار غزالى=
غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهم‌ترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br>
غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهم‌ترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br>
# اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه.
 
# اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیت‌هاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص.
#اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه.
# ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه.
#اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیت‌هاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص.
# باور راستین اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه.
#ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه.
# ترجمه فارسى فقه السیره، ترجمه محمدطاهر حسینى، تهران، نشر احسان، 1378،592صفحه.
#باور راستین اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه.
# تعامل روشمند با قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدسیجانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1379. 277صفحه.
#ترجمه فارسى فقه السیره، ترجمه محمدطاهر حسینى، تهران، نشر احسان، 1378،592صفحه.
# جنایات غربى در شرق یا اسلام و بلاهاى نوین، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. 344صفحه.
#تعامل روشمند با قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدسیجانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1379. 277صفحه.
# حقوق بشر: مقایسه تعالیم اسلام با منشور ملل متحد، ترجمه باقر موسوى، تهران، انتشارات اعلمى، بى‌تا.
#جنایات غربى در شرق یا اسلام و بلاهاى نوین، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. 344صفحه.
# سیره آموزى، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1378. 568صفحه.
#حقوق بشر: مقایسه تعالیم اسلام با منشور ملل متحد، ترجمه باقر موسوى، تهران، انتشارات اعلمى، بى‌تا.
# فساد سیاسى در جوامع عربى و اسلامى ، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 200صفحه.
#سیره آموزى، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1378. 568صفحه.
# گامى به سوى تفسیر موضوعى سوره‌هاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377. 2جلد.
#فساد سیاسى در جوامع عربى و اسلامى ، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 200صفحه.
# مبانى وحدت فکر فقهى و فرهنگى مسلمانان، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 341صفحه.
#گامى به سوى تفسیر موضوعى سوره‌هاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377. 2جلد.
# محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدر بلاغى، تهران، حسینیه ارشاد، 1363. 323صفحه.
#مبانى وحدت فکر فقهى و فرهنگى مسلمانان، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 341صفحه.
# محورهاى پنجگانه قرآن کریم، ترجمه محمود ابراهیمى، سنندج، هه ژار، 1381. 392صفحه.
#محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدر بلاغى، تهران، حسینیه ارشاد، 1363. 323صفحه.
# مسائل زنان بین سنت هاى کهن و جدید، ترجمه مجید احمدى، تهران، نشر احسان، 1379. 248صفحه.
#محورهاى پنجگانه قرآن کریم، ترجمه محمود ابراهیمى، سنندج، هه ژار، 1381. 392صفحه.
# نگرشى نو در فهم احادیث نبوى، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 294صفحه.
#مسائل زنان بین سنت‌هاى کهن و جدید، ترجمه مجید احمدى، تهران، نشر احسان، 1379. 248صفحه.
# نگرشى نو در فهم قرآن، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 398صفحه.
#نگرشى نو در فهم احادیث نبوى، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 294صفحه.
# Islam our religion، ترجمه احمد جلال (به انگلیسى)، بى‌جا، سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى اسلامى (ایسسکو)، 214 صفحه.
#نگرشى نو در فهم قرآن، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 398صفحه.
# Telle est noter religion، ترجمه محمد عنبر(به فرانسه)، ویراستار ژان فرانسوا فارو، پاریس، 1994م. 294ص.
#Islam our religion، ترجمه احمد جلال (به انگلیسى)، بى‌جا، سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى اسلامى (ایسسکو)، 214 صفحه.
#Telle est noter religion، ترجمه محمد عنبر(به فرانسه)، ویراستار ژان فرانسوا فارو، پاریس، 1994م. 294ص.


=وفات غزالى=
=وفات غزالى=
خط ۱۲۴: خط ۱۲۷:


=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=
# آقایى، بهمن و خسرو صفوى، اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیت هاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، تهران، رسام، 1365.
# تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق.
# دائرة المعارف بزرگ اسلامى .
# سمان، على، رویارویى مسلک‌ها و جنبش‌هاى سیاسى در خاورمیانه عربى تا سال 1967م، ترجمه حمید نوحى، تهران، قلم، 1357.
# غزالى، محمد، اسلام و بلاهاى نوین(جنایات غربى در شرق)، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369.
# قرضاوى، یوسف، الشیخ الغزالی کما عرفته، بیروت، مؤسسة الرساله، 1421ق.
# گامى به سوى تفسیر موضوعى سوره‌هاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377، 2جلد.
# ماهنامه آیینه پژوهش، شماره 37.
# ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341.
# ماهنامه نامه فرهنگ، سال 2، شماره 2.
# محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدرالدین بلاغى، تهران: حسینیه ارشاد، 1363.
# ملکاوى، فتحى حسن، العطاء الفکری للشیخ محمد الغزالی، عمان، اردن، منشورات المعهد العالمی للفکر الاسلامی، چاپ اول، 1417ق.


#آقایى، بهمن و خسرو صفوى، اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیت‌هاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، تهران، رسام، 1365.
#تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق.
#دائرة المعارف بزرگ اسلامى .
#سمان، على، رویارویى مسلک‌ها و جنبش‌هاى سیاسى در خاورمیانه عربى تا سال 1967م، ترجمه حمید نوحى، تهران، قلم، 1357.
#غزالى، محمد، اسلام و بلاهاى نوین(جنایات غربى در شرق)، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369.
#قرضاوى، یوسف، الشیخ الغزالی کما عرفته، بیروت، مؤسسة الرساله، 1421ق.
#گامى به سوى تفسیر موضوعى سوره‌هاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377، 2جلد.
#ماهنامه آیینه پژوهش، شماره 37.
#ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341.
#ماهنامه نامه فرهنگ، سال 2، شماره 2.
#محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدرالدین بلاغى، تهران: حسینیه ارشاد، 1363.
#ملکاوى، فتحى حسن، العطاء الفکری للشیخ محمد الغزالی، عمان، اردن، منشورات المعهد العالمی للفکر الاسلامی، چاپ اول، 1417ق.




Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش