۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'میگویند') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
از سوی دیگر [[مبشران مسیحی]] که از اقدامات خود در [[مسیحی]] کردن مسلمانان ناامید شده و آن را کم نتیجه دیده بودند، فعالیت خود را بر متزلزل ساختن عقاید مسلمانان متمرکز نمودند، تا به بنیادی ترین پایه مقاومت آنها خلل وارد آوردند. در این جا است که مستشرقان به کمک این مبشران شتافتند و با تردیدها درباره [[قرآن]] و یا شخصیت [[پیامبر]] و ترجمه این آثار زمینه طرح شبهات فراهم می ساختند. حضور علامه در پاسخ به شبهات ماتریالیسم و مبشران مسیحی و اشکالات برخی روشنفکران غیر مسلمان در تفسیر آشکار میرسد. <ref>به عنوان نمونه در پاسخ تفسیری خود درباره انتساب کارهای آشکار و پنهان انسان به خدا فصلی را در تفسیر با عنوان: کلام فی استناد مصنوعات الانسان الى الله سبحانه در جلد اول ص ۴۰۰ اختصاص میدهد.</ref> | از سوی دیگر [[مبشران مسیحی]] که از اقدامات خود در [[مسیحی]] کردن مسلمانان ناامید شده و آن را کم نتیجه دیده بودند، فعالیت خود را بر متزلزل ساختن عقاید مسلمانان متمرکز نمودند، تا به بنیادی ترین پایه مقاومت آنها خلل وارد آوردند. در این جا است که مستشرقان به کمک این مبشران شتافتند و با تردیدها درباره [[قرآن]] و یا شخصیت [[پیامبر]] و ترجمه این آثار زمینه طرح شبهات فراهم می ساختند. حضور علامه در پاسخ به شبهات ماتریالیسم و مبشران مسیحی و اشکالات برخی روشنفکران غیر مسلمان در تفسیر آشکار میرسد. <ref>به عنوان نمونه در پاسخ تفسیری خود درباره انتساب کارهای آشکار و پنهان انسان به خدا فصلی را در تفسیر با عنوان: کلام فی استناد مصنوعات الانسان الى الله سبحانه در جلد اول ص ۴۰۰ اختصاص میدهد.</ref> | ||
پیش فرض ها و علوم زمان و مسئولیت شناسی و دغدغه انحراف جوانان، باعث تحول معانی و تبدل تفاسیر وی | پیش فرض ها و علوم زمان و مسئولیت شناسی و دغدغه انحراف جوانان، باعث تحول معانی و تبدل تفاسیر وی میشود، او به موضوعات و مسائلی اشاره میکند که پیش از آن سابقه نداشت. بیشک نباید از نقش این تحولات و معلومات و اطلاعات بیرونی در گرایش صاحب تفسیر المیزان به این مباحث و پاسخ های تفسیری و روی آوردن به موضوعات ملائم با عصر و اندیشه اجتماعی غافل بود. | ||
بنابراین، تفسیر المیزان، در چنین بستری نگارش یافت و این چنین شد که یکی از بزرگترین آثار علمی در حوزه معارف و تفسیر قرآن در دوره معاصر گردید و به حق، در نوع خود کم نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] شد و پس از تبیان [[شیخ طوسی]] و [[مجمع البیان]] [[طبرسی]]، بزرگترین و جامع ترین تفسیر شیعی نامبردار شده است. از نظر قوت مطالب علمی و مطلوبیت روش، تفسیری منحصر به فرد است. | بنابراین، تفسیر المیزان، در چنین بستری نگارش یافت و این چنین شد که یکی از بزرگترین آثار علمی در حوزه معارف و تفسیر قرآن در دوره معاصر گردید و به حق، در نوع خود کم نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] شد و پس از تبیان [[شیخ طوسی]] و [[مجمع البیان]] [[طبرسی]]، بزرگترین و جامع ترین تفسیر شیعی نامبردار شده است. از نظر قوت مطالب علمی و مطلوبیت روش، تفسیری منحصر به فرد است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش گیری؛ این شبهه را مطرح میکند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش گیری؛ این شبهه را مطرح میکند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | ||
لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی های مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه | لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهی های مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه میشود. <ref> المیزان، ج ۵، صص ۳۰۴-۳۰۵</ref> | ||
یکی از ابعاد چشمگیر المیزان، جامعه گرایی تفسیر است. بی گمان این خصیصه برخاسته از اندیشه و گرایش های اجتماعی مؤلف آن است. این گرایش، نه تنها در تفسیرهای پیشینیان مورد توجه نبوده؛ بلکه در میان مفسرین معاصر، کسانی هستند که به این موضوع، بهای لازم را ندادهاند و تنها در محدوده تبیین کلام [[وحی]] از منظر فردی و لوازم آن بحث کردهاند. علامه، در تفسیر، مباحثی همچون [[حکومت]]، [[آزادی]]، عدالت اجتماعی، نظم اجتماعی، [[مشکلات امت اسلامی]]، علل عقب ماندگی مسلمانان، حقوق زن، تنظیم حیات اجتماعی و ... را مطرح کرده است که نشان میدهد ایشان به مسائل اجتماعی، بهای لازم را میدهد و به قرآن، تنها از بعد فردی نگاه نمیکند. | یکی از ابعاد چشمگیر المیزان، جامعه گرایی تفسیر است. بی گمان این خصیصه برخاسته از اندیشه و گرایش های اجتماعی مؤلف آن است. این گرایش، نه تنها در تفسیرهای پیشینیان مورد توجه نبوده؛ بلکه در میان مفسرین معاصر، کسانی هستند که به این موضوع، بهای لازم را ندادهاند و تنها در محدوده تبیین کلام [[وحی]] از منظر فردی و لوازم آن بحث کردهاند. علامه، در تفسیر، مباحثی همچون [[حکومت]]، [[آزادی]]، عدالت اجتماعی، نظم اجتماعی، [[مشکلات امت اسلامی]]، علل عقب ماندگی مسلمانان، حقوق زن، تنظیم حیات اجتماعی و ... را مطرح کرده است که نشان میدهد ایشان به مسائل اجتماعی، بهای لازم را میدهد و به قرآن، تنها از بعد فردی نگاه نمیکند. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
یکی از جنبه های دیگر تفسیر، عنایت به بحث های کلامی است. شیوه علامه در این مباحث، بر اساس تحقیق و تتبع و ارائه برهان و استدلال در جهت اقناع مخاطب و بیان کلام وحی به زبان دیگر است، که رعایت جانب انصاف و پرهیز از تعصب، از نمونه های روشن آن است. بدین جهت، انگیزه علامه در نقل مباحث فلسفی در تفسیر معنای خاصی دارد. زیرا کسی که در مقام اثبات هماهنگی عقل و دین است، ناچار است که به تناسب از اندیشه های بشری و قواعد فلسفی کمک بگیرد و به این دسته از مباحث بپردازد. | یکی از جنبه های دیگر تفسیر، عنایت به بحث های کلامی است. شیوه علامه در این مباحث، بر اساس تحقیق و تتبع و ارائه برهان و استدلال در جهت اقناع مخاطب و بیان کلام وحی به زبان دیگر است، که رعایت جانب انصاف و پرهیز از تعصب، از نمونه های روشن آن است. بدین جهت، انگیزه علامه در نقل مباحث فلسفی در تفسیر معنای خاصی دارد. زیرا کسی که در مقام اثبات هماهنگی عقل و دین است، ناچار است که به تناسب از اندیشه های بشری و قواعد فلسفی کمک بگیرد و به این دسته از مباحث بپردازد. | ||
به عنوان نمونه، در پاسخ به این شبهه عقلی که اگر کسی گناهی بزرگ انجام داد، چرا عذاب او جاودان خواهد بود و چرا خدا فرموده است: «وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ» <ref>سوره بقره، آیه ۱۶۷</ref> آنها را از جهنم بیرون نمی بریم. ایشان نخست دلیل جاودانگی عذاب را از آیات و روایات بیان میکند، آنگاه به تحلیل عقلی روی می آورد و در نهایت بر اساس مشی حکمت متعالیه از [[معاد]]، تحلیلی فلسفی ارائه میدهد و می گوید: اگر می گوییم خدا چنین کسی را به عذاب دائمی عذاب میکند، مانند این است که بگوییم خدا به آتش سوزندگی میدهد، نفس گناه عذاب است. بنابراین عذاب الهی به معنای انتقام گرفتن نیست، بلکه به معنای اثربخشی قابلیت و استعداد شخص گناهکار است. وانگهی اینکه اشکال کننده گفته، عذاب در صورتی رنج آور است که با طبع آدمی ناسازگار باشد؛ چه بسا اثر یک پدیده با طبع آدمی سازگار است، یعنی به سهولت از آن صادر | به عنوان نمونه، در پاسخ به این شبهه عقلی که اگر کسی گناهی بزرگ انجام داد، چرا عذاب او جاودان خواهد بود و چرا خدا فرموده است: «وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ» <ref>سوره بقره، آیه ۱۶۷</ref> آنها را از جهنم بیرون نمی بریم. ایشان نخست دلیل جاودانگی عذاب را از آیات و روایات بیان میکند، آنگاه به تحلیل عقلی روی می آورد و در نهایت بر اساس مشی حکمت متعالیه از [[معاد]]، تحلیلی فلسفی ارائه میدهد و می گوید: اگر می گوییم خدا چنین کسی را به عذاب دائمی عذاب میکند، مانند این است که بگوییم خدا به آتش سوزندگی میدهد، نفس گناه عذاب است. بنابراین عذاب الهی به معنای انتقام گرفتن نیست، بلکه به معنای اثربخشی قابلیت و استعداد شخص گناهکار است. وانگهی اینکه اشکال کننده گفته، عذاب در صورتی رنج آور است که با طبع آدمی ناسازگار باشد؛ چه بسا اثر یک پدیده با طبع آدمی سازگار است، یعنی به سهولت از آن صادر میشود و قسری هم نیست، ولی آن اثر ناخوشایند و رنج آور است، مانند کسی که دچار کابوس میشود و طبع او به سهولت صورت های دهشتناک برای او پدید میآید و او از آنها رنج می برد. <ref>المیزان، ج ۱، صص ۴۱۲-۴۱۵</ref> | ||
بنابراین، علامه فیلسوف، در زمینه طرح مباحث فلسفی نقل مباحث با هوشیاری برای دفاع از حریم وحی است. او هیچ گاه اصالت و اولویتی به مباحث علمی و فلسفی نمیدهد، از اصطلاحات آن در تفسیر استفاده نمیکند، گرچه در پرتو عقل و قواعد علمی، به رهیافت های خوبی اشاره میکند. | بنابراین، علامه فیلسوف، در زمینه طرح مباحث فلسفی نقل مباحث با هوشیاری برای دفاع از حریم وحی است. او هیچ گاه اصالت و اولویتی به مباحث علمی و فلسفی نمیدهد، از اصطلاحات آن در تفسیر استفاده نمیکند، گرچه در پرتو عقل و قواعد علمی، به رهیافت های خوبی اشاره میکند. | ||
شیوه علامه طباطبایی در تفسیر به این شرح است که در آغاز، چند آیه از یک سوره را می آورد، پس از آن، به بخشی تحت عنوان بیان آیات که شامل مباحث موضوعی است می پردازد. در این قسمت غالبا مباحث لغوی، ادبی، توضیح معانی آیه با توجه به آیات نظیر و مشابه و مسائل دلالتی آیه مطرح | شیوه علامه طباطبایی در تفسیر به این شرح است که در آغاز، چند آیه از یک سوره را می آورد، پس از آن، به بخشی تحت عنوان بیان آیات که شامل مباحث موضوعی است می پردازد. در این قسمت غالبا مباحث لغوی، ادبی، توضیح معانی آیه با توجه به آیات نظیر و مشابه و مسائل دلالتی آیه مطرح میشود. سپس در بخشی دیگر، نقل و نقد احادیث و اخبار آغاز میگردد. در این قسمت علامه از منابع گوناگون حدیثی فریقین سود می جوید و عمده مطالب (بحث روایتی) را نقل و نقد دلالتی این دسته از اخبار تشکیل میدهد. از این قسمت که بگذریم، مباحث مستقل موضوعى تفسیر المیزان شایان ذکر است. زیرا مباحثی عمیق و گسترده در زمینه گوناگون در این قسمت دیده میشود که کمتر در تفاسیر عصر یافت میگردد. | ||
درباره تفسیر المیزان کارهای گوناگونی انجام شده است. این تفسیر به زبان فارسی، [[انگلیسی]] و [[اردو]] ترجمه شده، سه نوع فهرست فارسی و عربی تهیه گردیده، پژوهش های تحلیلی و انتقادی گوناگون تفسیری درباره این کتاب انجام شده؛ و اخیرا وجیزه ای در یک جلد (خلاصه شرح های بیانی المیزان) به نام خلاصة المیزان در بیروت به چاپ رسیده است. | درباره تفسیر المیزان کارهای گوناگونی انجام شده است. این تفسیر به زبان فارسی، [[انگلیسی]] و [[اردو]] ترجمه شده، سه نوع فهرست فارسی و عربی تهیه گردیده، پژوهش های تحلیلی و انتقادی گوناگون تفسیری درباره این کتاب انجام شده؛ و اخیرا وجیزه ای در یک جلد (خلاصه شرح های بیانی المیزان) به نام خلاصة المیزان در بیروت به چاپ رسیده است. |