پرش به محتوا

جعفر کاشف‌ الغطاء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
|-
|-
|لقب
|لقب
|کاشف الغطاء / شیخ جعفر کبیر
|کاشف‌الغطاء / شیخ جعفر کبیر
|-
|-
|سال ولادت
|سال ولادت
خط ۴۳: خط ۴۳:
</div>
</div>
'''جعفر کاشف‌الغطاء''' با نام کامل شیخ جعفر بن خضر بن یحیى مالکی جناجی نجفی معروف به کاشف‌الغطا در سال 1154 قمری در شهر [[نجف]] اشرف پا به عرصۀ هستی نهاد. وی فقیه و مجتهد شیعه و از مراجع تقلید ساکن نجف در اوایل قرن ۱۳ ه.ق بود. نسب وی به ابراهیم (فرمانده سپاه [[مختار]]) پسر [[مالک اشتر|مالک اشتر نخعی]] (فرمانده سپاه امام علی) می‌رسد.<br><ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص99</ref>
'''جعفر کاشف‌الغطاء''' با نام کامل شیخ جعفر بن خضر بن یحیى مالکی جناجی نجفی معروف به کاشف‌الغطا در سال 1154 قمری در شهر [[نجف]] اشرف پا به عرصۀ هستی نهاد. وی فقیه و مجتهد شیعه و از مراجع تقلید ساکن نجف در اوایل قرن ۱۳ ه.ق بود. نسب وی به ابراهیم (فرمانده سپاه [[مختار]]) پسر [[مالک اشتر|مالک اشتر نخعی]] (فرمانده سپاه امام علی) می‌رسد.<br><ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص99</ref>
از مهم‌ترین آثار کاشف الغطاء کتاب جامع کشف الغطاء می‌باشد. شیخ جعفر کاشف الغطا، شاگرد محمدباقر وحیدبهبهانی و شاگرد [[سید محمدمهدی بحرالعلوم]] بوده‌است.
از مهم‌ترین آثار کاشف‌الغطاء کتاب جامع کشف الغطاء می‌باشد. شیخ جعفر کاشف‌الغطا، شاگرد محمدباقر وحیدبهبهانی و شاگرد [[سید محمدمهدی بحرالعلوم]] بوده‌است.
وی از چهره‌های مخالف وهابیت به‌شمار می‌رود.
وی از چهره‌های مخالف وهابیت به‌شمار می‌رود.


خط ۵۸: خط ۵۸:


=دیدگاه علماء نسبت به شیخ جعفر=
=دیدگاه علماء نسبت به شیخ جعفر=
صاحب مفتاح الکرامه در عبارتی اینچنین از شیخ جعفر کاشف الغطاء تعریف کرده: «الشیخ الأکبر أفقه المتأخّرین المحقّق المدّقق الشیخ جعفر صاحب کتاب کشف الغطاء الّذی اشتهر لأجل تألیف هذا الکتاب العظیم فی فنّه المتقن فی بیانه المبتکر فی کثیر من آرائه ب «کاشف الغطاء». شیخ اکبر، فقیه ترین از علماء متأخر، محققی که اهل دقت است و....».<ref>حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة للفقیه، تحقیق: محمدبافر، خالصی، ناشر: آل البیت علیهم السلام، قم، بی تا، ج1، ص3.</ref>
صاحب مفتاح الکرامه در عبارتی اینچنین از شیخ جعفر کاشف‌الغطاء تعریف کرده: «الشیخ الأکبر أفقه المتأخّرین المحقّق المدّقق الشیخ جعفر صاحب کتاب کشف الغطاء الّذی اشتهر لأجل تألیف هذا الکتاب العظیم فی فنّه المتقن فی بیانه المبتکر فی کثیر من آرائه ب «کاشف‌الغطاء». شیخ اکبر، فقیه ترین از علماء متأخر، محققی که اهل دقت است و....».<ref>حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة للفقیه، تحقیق: محمدبافر، خالصی، ناشر: آل البیت علیهم السلام، قم، بی تا، ج1، ص3.</ref>
حسن عیسی حکیم در کتاب تاریخ نجف نسبت به شخصیت علمی کاشف الغطاء می‌­نویسد: « فهو عندی مجتهد» او در نزد من مجتهد است.<ref>حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، 10جلد، المکتبة الحیدریة - ایران - قم، چاپ: 1، 1427 ه.ق. ج‏5 ؛ ص98</ref>
حسن عیسی حکیم در کتاب تاریخ نجف نسبت به شخصیت علمی کاشف‌الغطاء می‌­نویسد: « فهو عندی مجتهد» او در نزد من مجتهد است.<ref>حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، 10جلد، المکتبة الحیدریة - ایران - قم، چاپ: 1، 1427 ه.ق. ج‏5 ؛ ص98</ref>
مرحوم استاد میرزا حسین نورى، صاحب [[مستدرک الوسائل]](ره) این‏چنین کاشف الغطاء را ستایش مى‌‏کند و توصیف مى‌‏نماید: درست است در هر عصر، عالمان بزرگى داشته‌‏ایم که از نظر علم و تقوى کم نظیربوده و همتایى نداشتند، ولى امروز سخن از شخصیتى است عالیقدر و بزرگ مرتبه که با کتاب ارزنده‏ «کشف الغطاء» خود فقه و دشواری‌هاى فقه را شکافت و همانند کشتى که‌‏حباب دریا را مى‏‌شکافد. نام آن بزرگوار جعفر بن شیخ خضر جناجى نجفى و معروف‏ به ‏«کاشف الغطاء» است.<ref>خاتمه مستدرک الوسائل.</ref>
مرحوم استاد میرزا حسین نورى، صاحب [[مستدرک الوسائل]](ره) این‏چنین کاشف‌الغطاء را ستایش مى‌‏کند و توصیف مى‌‏نماید: درست است در هر عصر، عالمان بزرگى داشته‌‏ایم که از نظر علم و تقوى کم نظیربوده و همتایى نداشتند، ولى امروز سخن از شخصیتى است عالیقدر و بزرگ مرتبه که با کتاب ارزنده‏ «کشف الغطاء» خود فقه و دشواری‌هاى فقه را شکافت و همانند کشتى که‌‏حباب دریا را مى‏‌شکافد. نام آن بزرگوار جعفر بن شیخ خضر جناجى نجفى و معروف‏ به ‏«کاشف‌الغطاء» است.<ref>خاتمه مستدرک الوسائل.</ref>
[[شیخ انصاری]] در [[مکاسب محرمه]] عبارتی که از شیخ جعفر کاشف الغطاء می آورد:«بعض الاساطین»است که این نشان از جایگاه والای کاشف الغطاء در نزد بزرگانی چون شیخ انصاری دارد.<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مکاسب المحرمة، تحقیق: محمد جواد رحمتی، ناشر: دارالذخائر، قم 1411ه.ق.ج1، ص56</ref>
[[شیخ انصاری]] در [[مکاسب محرمه]] عبارتی که از شیخ جعفر کاشف‌الغطاء می‌آورد:«بعض الاساطین»است که این نشان از جایگاه والای کاشف‌الغطاء در نزد بزرگانی چون شیخ انصاری دارد.<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مکاسب المحرمة، تحقیق: محمد جواد رحمتی، ناشر: دارالذخائر، قم 1411ه.ق.ج1، ص56</ref>


=دیدگاه‌­های شیخ کاشف الغطاء=
=دیدگاه‌­های شیخ کاشف‌الغطاء=
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء در کتاب «منهج الرشاد لمن اراد السداد» دیدگاه های شیعه را نسبت به موارد اختلافی و شبهات وارده را تبیین نموده و پاسخ های متقنی را ارائه نموده که در این مجال به اختصار به طرح اصل دیدگاه های وی در این مباحث پرداخته شده است:
مرحوم شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در کتاب «منهج الرشاد لمن اراد السداد» دیدگاه های شیعه را نسبت به موارد اختلافی و شبهات وارده را تبیین نموده و پاسخ های متقنی را ارائه نموده که در این مجال به اختصار به طرح اصل دیدگاه های وی در این مباحث پرداخته شده است:


==کفر==
==کفر==
خط ۷۶: خط ۷۶:
کفر عناد به این معنا که با زبان به ایمان داری اعتراف کند و به دل نیز باور داشته لیک طوق بندگی را برگردن خویش ننهند بل به سان ابلیس به درگاه پروردگار گستاخی کند؛<br>
کفر عناد به این معنا که با زبان به ایمان داری اعتراف کند و به دل نیز باور داشته لیک طوق بندگی را برگردن خویش ننهند بل به سان ابلیس به درگاه پروردگار گستاخی کند؛<br>
کفر نعمت به این است که نعمتهای خدای را کوچک شمرد و از خدای بر خویش منتی نبیند؛<br>
کفر نعمت به این است که نعمتهای خدای را کوچک شمرد و از خدای بر خویش منتی نبیند؛<br>
کفر انکار ضروریات.مانند انکار نماز و روزه و حج که از جمله ضروریات دین بشمار می روند؛<br>
کفر انکار ضروریات.مانند انکار نماز و روزه و حج که از جمله ضروریات دین بشمار می‌روند؛<br>
کفر در خالقیت: نسبت دادن آفرینش و خلق به کسی غیر خدا؛<br>
کفر در خالقیت: نسبت دادن آفرینش و خلق به کسی غیر خدا؛<br>


وی بعد از بیان اقسام کفر روایاتی که دال بر کافر شدن تارکین برخی از واجبات را بیان کرده و می‌نویسد: کمتر گناهی است که از اطلاق نام کفر بر آن در امان مانده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص55.</ref> روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را بر ادامه جنگ تا مادامی که شهادتین بر زبان جاری شود و سایر روایات این باب که دال بر عدم تکفیر کسانی که شهادتین بر زبان جاری می‌کنند را نقل کرده و این را بر خلاف دیدگاه وهابیت بر می شمارد. به همین جهت روایت وارد شده که رسول خدا فرمود نسبت دادن مسلمان به کفر، کفر است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص56.</ref>
وی بعد از بیان اقسام کفر روایاتی که دال بر کافر شدن تارکین برخی از واجبات را بیان کرده و می‌نویسد: کمتر گناهی است که از اطلاق نام کفر بر آن در امان مانده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص55.</ref> روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را بر ادامه جنگ تا مادامی که شهادتین بر زبان جاری شود و سایر روایات این باب که دال بر عدم تکفیر کسانی که شهادتین بر زبان جاری می‌کنند را نقل کرده و این را بر خلاف دیدگاه وهابیت بر می‌شمارد. به همین جهت روایت وارد شده که رسول خدا فرمود نسبت دادن مسلمان به کفر، کفر است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص56.</ref>


==عبادت==
==عبادت==
خط ۸۵: خط ۸۵:


==ذبح لغیر الله==
==ذبح لغیر الله==
احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بت‌ها را باور داشته باشد چه از آن­ها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمی‌کنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کرده­اند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی می‌کرد و می‌فرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق می افتد و قربانی صورت نمی‌گیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان می‌شود.معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه می‌گردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر می‌کند و سوگند می خورد یا پیمان می‌دهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمی‌کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref>
احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بت‌ها را باور داشته باشد چه از آن­ها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمی‌کنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کرده­اند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی می‌کرد و می‌فرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق می‌افتد و قربانی صورت نمی‌گیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان می‌شود.معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه می‌گردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر می‌کند و سوگند می‌خورد یا پیمان می‌دهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمی‌کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref>


==سوگند به غیر خدا==
==سوگند به غیر خدا==
هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمی آورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمی‌گردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونه‌ای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه می‌نویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بی گناه ترین کس هستم.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref>
هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمی‌آورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمی‌گردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونه‌ای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه می‌نویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بی گناه ترین کس هستم.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref>


==استغاثه==
==استغاثه==
استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونه­ای از کفر فرو می برد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری می جویند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن می‌فرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز می‌گردد به استغاثه شونده سپرده می‌شود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او می‌رسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو می‌رسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای ننمی‌گیرد. <ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref>
استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونه­ای از کفر فرو می‌برد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری می‌جویند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن می‌فرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز می‌گردد به استغاثه شونده سپرده می‌شود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او می‌رسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو می‌رسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای ننمی‌گیرد. <ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref>


==توسل==
==توسل==
خط ۹۹: خط ۹۹:
شفاعت در حقیقت گونه‌ای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منت های پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت ننمی‌گیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت می‌کند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا می‌شود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref>
شفاعت در حقیقت گونه‌ای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منت های پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت ننمی‌گیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت می‌کند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا می‌شود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref>


شفاعت اگر از قبیل دعا باشد طلب آن به التماس دعا از انبیاء و اولیاء باز می‌گردد و دعای مخصوصی خواهد بود برای نجات دیگران یا روا داشتند حاجت آنان در امور دنیا و آخرت. بر بنیان این بیان سخن و بحثی نخواهد بود که چنین طلبی بر هرکسی رواست و به آن می ماند که از برادرانت دعا طلب کنی. در این خصوص میان زندگان و مردگان هم تفاوتی نیست و علت آن وجود اخبار متواتری است بر شنیدن مردگان.
شفاعت اگر از قبیل دعا باشد طلب آن به التماس دعا از انبیاء و اولیاء باز می‌گردد و دعای مخصوصی خواهد بود برای نجات دیگران یا روا داشتند حاجت آنان در امور دنیا و آخرت. بر بنیان این بیان سخن و بحثی نخواهد بود که چنین طلبی بر هرکسی رواست و به آن می‌ماند که از برادرانت دعا طلب کنی. در این خصوص میان زندگان و مردگان هم تفاوتی نیست و علت آن وجود اخبار متواتری است بر شنیدن مردگان.


اگر از شفاعت منصبی اراده شود که پروردگار به پیامبران و اولیای خویش ارزانی داشته است و آنان از این راه به اذن عام پروردگار مردمان را از آتش دور می دارند، به این معنی که پروردگار پیامبرش را برای نجات برخی دوزخیان در روز حسابرسی اذنی عام داده است. شفاعت بدین معنی ویژه آخرت خواهد بود. تردیدی نست که هرکسی از پیامبر و اولیا در سرای دنیا شفاعت می طلبد معنای نخست آن را اراده می‌کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص98.</ref>
اگر از شفاعت منصبی اراده شود که پروردگار به پیامبران و اولیای خویش ارزانی داشته است و آنان از این راه به اذن عام پروردگار مردمان را از آتش دور می‌دارند، به این معنی که پروردگار پیامبرش را برای نجات برخی دوزخیان در روز حسابرسی اذنی عام داده است. شفاعت بدین معنی ویژه آخرت خواهد بود. تردیدی نست که هرکسی از پیامبر و اولیا در سرای دنیا شفاعت می‌طلبد معنای نخست آن را اراده می‌کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص98.</ref>


مولف در ادامه کلام خود می‌نویسد ای کاش مى‌دانستم از طلب شفاعت چه چیزی انکار می‌شود؟ آیا به سبب خطاب قرار دادن مردگان است که این اگر لغز باشد کفر و شرک نمی‌شود. یا به سبب اسناد امر به کسی غیر از خدای سبحان است؟ این امر نیز شگفت تر از اول است چه کسی که برای فردی که از سرورش حاجتی دارد دعا می‌کند و یا در راه برآورده ساختن آن تلاش می ورزد از درجه عبودیت بیرون نمی‌شود و بویژه این که هیچ چیزی بدون اجازه آن سرور روی ندهد. علاوه بر آنکه در احادیث مواردی بر چشم می خورد که بر عمومیت شفاعت در دور داشتند زیان­های دنیوی  اخروی گواه است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص99.</ref>
مولف در ادامه کلام خود می‌نویسد ای کاش مى‌دانستم از طلب شفاعت چه چیزی انکار می‌شود؟ آیا به سبب خطاب قرار دادن مردگان است که این اگر لغز باشد کفر و شرک نمی‌شود. یا به سبب اسناد امر به کسی غیر از خدای سبحان است؟ این امر نیز شگفت‌تر از اول است چه کسی که برای فردی که از سرورش حاجتی دارد دعا می‌کند و یا در راه برآورده ساختن آن تلاش می‌ورزد از درجه عبودیت بیرون نمی‌شود و بویژه این که هیچ چیزی بدون اجازه آن سرور روی ندهد. علاوه بر آنکه در احادیث مواردی بر چشم می‌خورد که بر عمومیت شفاعت در دور داشتند زیان­های دنیوی  اخروی گواه است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص99.</ref>
=آثار=
=آثار=
شیخ جعفر کاشف‌الغطا در دو جبهۀ علمی و عملی با [[وهابیت]] به مقابله برخاست. وی در دفاع از شهر نجف در برابر وهابیت، شخصاً به نبرد با آنان پرداخت. زمانی که دامنۀ طغیان وهابیان به عراق کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم آنها قرار گرفت، کاشف‌الغطا در شهر نجف به دفاع از شهر و مقدسات و مردمِ آن برخاست و اسلحه به دست گرفت و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت. وی با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. پس از آن، وی دستور داد دیواری در اطراف شهر نجف بسازند تا هنگام هجوم وهابیان، شهر و مردمِ آن در امان باشند.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100 و 101.</ref> وی در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز با تألیف کتابی به‌نام «منهج الرّشاد لمن أراد السّداد»، به نقد و ردّ آرای وهابیان پرداخت.
شیخ جعفر کاشف‌الغطا در دو جبهۀ علمی و عملی با [[وهابیت]] به مقابله برخاست. وی در دفاع از شهر نجف در برابر وهابیت، شخصاً به نبرد با آنان پرداخت. زمانی که دامنۀ طغیان وهابیان به عراق کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم آنها قرار گرفت، کاشف‌الغطا در شهر نجف به دفاع از شهر و مقدسات و مردمِ آن برخاست و اسلحه به دست گرفت و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت. وی با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. پس از آن، وی دستور داد دیواری در اطراف شهر نجف بسازند تا هنگام هجوم وهابیان، شهر و مردمِ آن در امان باشند.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100 و 101.</ref> وی در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز با تألیف کتابی به‌نام «منهج الرّشاد لمن أراد السّداد»، به نقد و ردّ آرای وهابیان پرداخت.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
منهج الرشاد لمن أراد السّداد.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص104.</ref>
منهج الرشاد لمن أراد السّداد.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص104.</ref>


کتاب منهج الرشاد لمن أراد السّداد اولین کتابى است که از طرف علمای شیعه در ردّ عقاید [[محمد بن عبدالوهاب]] نوشته شده است. مؤلف در این کتاب مجموعۀ عقاید محمد بن عبدالوهاب را جمع‌آوری و آنها را نقد کرده است. ماجرای نگارش کتاب "منهج الرشاد لمن اراد السداد" از این قرار است که عبدالعزیز بن محمد بن سعود<ref>دومین حاکم از دولت نخست سعودی از سال‌های ۱۷۶۵ تا ۱۸۰۳نوه سعود می‌باشد.</ref>" نامه ای به شیخ جعفر کاشف الغطاء نوشت و در آن شیعیان را به شرک در عقیده و رفتار متهم ساخت. شیخ جعفر کاشف الغطاء در پاسخ به نامه عبدالعزیز، رساله "منهج الرشاد لمن أراد السداد " را نوشت.
کتاب منهج الرشاد لمن أراد السّداد اولین کتابى است که از طرف علمای شیعه در ردّ عقاید [[محمد بن عبدالوهاب]] نوشته شده است. مؤلف در این کتاب مجموعۀ عقاید محمد بن عبدالوهاب را جمع‌آوری و آنها را نقد کرده است. ماجرای نگارش کتاب "منهج الرشاد لمن اراد السداد" از این قرار است که عبدالعزیز بن محمد بن سعود<ref>دومین حاکم از دولت نخست سعودی از سال‌های ۱۷۶۵ تا ۱۸۰۳نوه سعود می‌باشد.</ref>" نامه ای به شیخ جعفر کاشف‌الغطاء نوشت و در آن شیعیان را به شرک در عقیده و رفتار متهم ساخت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در پاسخ به نامه عبدالعزیز، رساله "منهج الرشاد لمن أراد السداد " را نوشت.


"عبدالعزیز بن محمد بن علی آل عبداللطیف" در کتاب "دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب" گفته است: (( وکتب جعفر النجفی مؤلفات بعنوان (منهج الرشاد لمن أراد السداد) ، وکان سبب تألفیه هو اطلاعه على کتاب من عبدالعزیز بن سعود - کما ذکر ذلک فی مقدمة کتابه -، فصنف هذا الکتاب،)) شیخ جعفر کاشف الغطاء مطالبی با عنوان " منهج الرشاد لمن أراد السداد" نوشت، اطلاع یافتن شیخ جعفر از نوشته عبدالعزیز او را به نوشتن این کتاب واداشت. متن نامه عبدالعزیز در دست نیست شیخ جعفر کاشف الغطا تنها بخشهای کوتاهی از نامه عبدالعزیز را در خلال نامه خود آورده و از این طریق می‌توان از بخشهایی از محتوای نامه عبدالعزیز اطلاع یافت. شیخ جعفر کاشف الغطاء این نامه را در سال 1210ق -هشت سال پیش از حمله وهابیان به کربلا و یازده سال پیش از حمله آنها به نجف- نوشت.  
"عبدالعزیز بن محمد بن علی آل عبداللطیف" در کتاب "دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب" گفته است: (( وکتب جعفر النجفی مؤلفات بعنوان (منهج الرشاد لمن أراد السداد) ، وکان سبب تألفیه هو اطلاعه على کتاب من عبدالعزیز بن سعود - کما ذکر ذلک فی مقدمة کتابه -، فصنف هذا الکتاب،)) شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مطالبی با عنوان " منهج الرشاد لمن أراد السداد" نوشت، اطلاع یافتن شیخ جعفر از نوشته عبدالعزیز او را به نوشتن این کتاب واداشت. متن نامه عبدالعزیز در دست نیست شیخ جعفر کاشف‌الغطا تنها بخشهای کوتاهی از نامه عبدالعزیز را در خلال نامه خود آورده و از این طریق می‌توان از بخشهایی از محتوای نامه عبدالعزیز اطلاع یافت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این نامه را در سال 1210ق -هشت سال پیش از حمله وهابیان به کربلا و یازده سال پیش از حمله آنها به نجف- نوشت.  


موضوع محور بودن، علمیت، رعایت ادب از جمله ویژگی‌های بارز رساله و نامه کاشف الغطاء به عبدالعزیز است. شیخ جعفر کاشف الغطاء در این کتاب عبدالعزیز را مخاطب قرار داده و  از تعابیر مهر آمیزی همچون "اخی" (برادرم)، "اقسم علیک" در خطاب با وی بهر برده است.<ref>کاشف الغطاء، شیخ جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، تحقیق: الدکتور جودت القزوینی، ناشر: مرکز الأبحاث العقائدیة،ص7.</ref> او همواره از اسلوب و سیاق موعظه استفاده کرده و عبدالعزیز را نسبت به مرگ و زوال حیات دنیا تنبّه بخشیده است. کاشف الغطا در این رساله بر حسب قواعد احتجاج و جدل رفتار کرده و از مسلمات و مقبولات عبدالعزیز بهره برده است؛ او تنها از روایات و احادیث وارده در کتب حدیثی شش گانه اهل سنت بهره برده است.
موضوع محور بودن، علمیت، رعایت ادب از جمله ویژگی‌های بارز رساله و نامه کاشف‌الغطاء به عبدالعزیز است. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در این کتاب عبدالعزیز را مخاطب قرار داده و  از تعابیر مهر آمیزی همچون "اخی" (برادرم)، "اقسم علیک" در خطاب با وی بهر برده است.<ref>کاشف الغطاء، شیخ جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، تحقیق: الدکتور جودت القزوینی، ناشر: مرکز الأبحاث العقائدیة،ص7.</ref> او همواره از اسلوب و سیاق موعظه استفاده کرده و عبدالعزیز را نسبت به مرگ و زوال حیات دنیا تنبّه بخشیده است. کاشف‌الغطا در این رساله بر حسب قواعد احتجاج و جدل رفتار کرده و از مسلمات و مقبولات عبدالعزیز بهره برده است؛ او تنها از روایات و احادیث وارده در کتب حدیثی شش گانه اهل سنت بهره برده است.


این کتاب شاملِ مقدمه، مقاصد و خاتمه است. مقدمۀ این کتاب سه فصل دارد که در آنها «مسئلۀ نیت»، «اختلاف ظواهر آیات و روایات»، و همچنین «ملاک تشخیص در امور مشتبه» مطرح شده است.
این کتاب شاملِ مقدمه، مقاصد و خاتمه است. مقدمۀ این کتاب سه فصل دارد که در آنها «مسئلۀ نیت»، «اختلاف ظواهر آیات و روایات»، و همچنین «ملاک تشخیص در امور مشتبه» مطرح شده است.
در بخش مقاصدِ این کتاب، 8 مطلب مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است: 1. اقسام کفر؛ 2. معنای عبادت؛ 3. ذبح برای غیرخدا؛ 4. نذر برای غیرخدا؛ 5. قسم به غیرخدا؛ 6. استغاثه؛ 7. توسل؛ 8. شفاعت.
در بخش مقاصدِ این کتاب، 8 مطلب مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است: 1. اقسام کفر؛ 2. معنای عبادت؛ 3. ذبح برای غیرخدا؛ 4. نذر برای غیرخدا؛ 5. قسم به غیرخدا؛ 6. استغاثه؛ 7. توسل؛ 8. شفاعت.
خاتمۀ این کتاب نیز شامل چهار باب است که باب اول دربارۀ «حیات مردگان بعد از موت»، باب دوم «دربارۀ زیارت قبور»، باب سوم دربارۀ «تبرک‌کردن به قبور و مانند آن»، و نهایتاً باب چهارم «دربارۀ ساخت بنا بر روی قبور» نگاشته شده است.<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص121 و 122.</ref>
خاتمۀ این کتاب نیز شامل چهار باب است که باب اول دربارۀ «حیات مردگان بعد از موت»، باب دوم «دربارۀ زیارت قبور»، باب سوم دربارۀ «تبرک‌کردن به قبور و مانند آن»، و نهایتاً باب چهارم «دربارۀ ساخت بنا بر روی قبور» نگاشته شده است.<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص121 و 122.</ref>
کاشف الغطا در بخشی از این رساله گفته است: (( احدی از مسلمانان در این مسئله شک ندارد که اگر کسی به قصد عبادت، حیوانی را برای غیر خدا قربانی کند، مثل بت پرست ها که برای بت های خود قربانی می‌کردند و نام آن بت ها را هنگام قربانی کردن بر زبان می آوردند، قطعاً چنین کسی از دایرة مسلمانان خارج است؛ چه معتقد به الوهیت و خدایی آن غیر باشند یا نباشند یا قصد کنند که آن غیرِ خدا و این قربانی، آنها را به خدا نزدیک کند یا چنین قصدی نداشته باشند؛ چون نفس این کار عبادت غیر خدا اما اگر کسی به نیابت از پیامبران یا اوصیا و مؤمنین قربانی کند تا ثواب این عمل به آنها برسد، چنان که قرآن تلاوت می کنیم یا نماز می خوانیم و ثواب آن را به اشخاص مختلف هدیه می کنیم یا برای آنها دعا می کنیم و همه کارهای خیر را به همین نیت انجام می دهیم، همة اینها اجر و پاداش بسیار بزرگی دارد و هیچ یک از کسانی که برای پیامبران و اوصیا و مؤمنین یا هر کسی غیر از خدا قربانی می‌کنند، جز این نیتی ندارند ... ، و من به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، سوگند می خورم از وقتی که خود را شناخته ام تا امروز، نه دیدم و نه شنیدم که کسی از مسلمانان، حیوانی را ذبح یا نَحر  کرده باشد و در هنگام نیتِ قربانی، نام پیامبر یا وصی یا بنده ای از بندگان صالح خدا را برده باشد و تنها قصد آنان اهدای ثواب به آن بزرگواران است. حال اگر قبل از به حکومت رسیدن شما، در اطراف شما، کسانی با آن عقاید و اعمال بوده‌اند، صاحب خانه به آنچه در خانه هست، داناتر است.))<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص 80 و 83.</ref>
کاشف‌الغطا در بخشی از این رساله گفته است: (( احدی از مسلمانان در این مسئله شک ندارد که اگر کسی به قصد عبادت، حیوانی را برای غیر خدا قربانی کند، مثل بت پرست ها که برای بت های خود قربانی می‌کردند و نام آن بت ها را هنگام قربانی کردن بر زبان می‌آوردند، قطعاً چنین کسی از دایرة مسلمانان خارج است؛ چه معتقد به الوهیت و خدایی آن غیر باشند یا نباشند یا قصد کنند که آن غیرِ خدا و این قربانی، آنها را به خدا نزدیک کند یا چنین قصدی نداشته باشند؛ چون نفس این کار عبادت غیر خدا اما اگر کسی به نیابت از پیامبران یا اوصیا و مؤمنین قربانی کند تا ثواب این عمل به آنها برسد، چنان که قرآن تلاوت می‌کنیم یا نماز می‌خوانیم و ثواب آن را به اشخاص مختلف هدیه می‌کنیم یا برای آنها دعا می‌کنیم و همه کارهای خیر را به همین نیت انجام می‌دهیم، همة اینها اجر و پاداش بسیار بزرگی دارد و هیچ یک از کسانی که برای پیامبران و اوصیا و مؤمنین یا هر کسی غیر از خدا قربانی می‌کنند، جز این نیتی ندارند ... ، و من به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، سوگند می‌خورم از وقتی که خود را شناخته ام تا امروز، نه دیدم و نه شنیدم که کسی از مسلمانان، حیوانی را ذبح یا نَحر  کرده باشد و در هنگام نیتِ قربانی، نام پیامبر یا وصی یا بنده ای از بندگان صالح خدا را برده باشد و تنها قصد آنان اهدای ثواب به آن بزرگواران است. حال اگر قبل از به حکومت رسیدن شما، در اطراف شما، کسانی با آن عقاید و اعمال بوده‌اند، صاحب خانه به آنچه در خانه هست، داناتر است.))<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص 80 و 83.</ref>


=وفات=
=وفات=
سرانجام شیخ جعفر کاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام، در سال 1227 یا 1228 قمری در زادگاهش، نجف اشرف، پس از هفتاد و چهار سال زیستن پر برکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد و در محلۀ عماره مدفون شد.<ref>شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء"، در مجموعه فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی، ص ۳۱۵</ref>
سرانجام شیخ جعفر کاشف‌الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام، در سال 1227 یا 1228 قمری در زادگاهش، نجف اشرف، پس از هفتاد و چهار سال زیستن پر برکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد و در محلۀ عماره مدفون شد.<ref>شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء"، در مجموعه فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی، ص ۳۱۵</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش